فواید ایمان
تا کسی دین خدا را نشناسد، چگونه میتواند به آن عمل کند
و تا کسی دیندان نشود، چگونه می تواند دیندار باشد؟
در کلمات امام علی (علیهالسلام) شناخت دین، یکی از شاخصههای دینداری به شمار آمده؛[1]
از جمله این که حضرت می فرماید: «أَوَّلُ الدِّینِ مَعرِفَتُهُ؛[2] سرآغاز دین، خداشناسی است».
و یا «مَعرِفَهُ العلمِ دینٌ یدانُ بِهِ؛[3] شناخت دانش، دینی است که پذیرفته و به آن عمل میشود».
پس باید در زندگی ایمانی، سهمی برای دینشناسی و ارتقای بصیرت دینی اختصاص داد
و مسائل فرهنگی را مهم شمرد.
مطابق تعالیم دینی، شرط دستیابی به معرفت حقیقی، طهارت روح است
و کلید طهارت روح، ایمان به خدا و تقواست.
پیداست جان و دلی که با ایمان به خدا و محبت او پیوند داشته باشد
و به تقوا و پارسایی روی آورد،
بی تردید درون را از اوهام و ظنون و باورهای ناصواب و خیال پردازیها پیراسته میسازد
و حقایق را آن گونه که هست میشناسد و به خود اجازه نمیدهد ذرهای از حقیقت و واقعیت کنار رود
و خواستهها و هوسها، اندیشهها و معرفتهای او را بسازند
و سراب را به جای آب و جهالت را به جای معرفت قالب کنند.
در قرآن کریم، به روشنی ارتباط معرفت با ایمان و تقوا بیان شده است.
قران میفرماید: «اَوَ مَن کانَ مَیّتاً فَأحییناهُ وَ جَعَلنا لَه نوراً یَمشی به فی النّاس کَمَن مثله فی الظلمات لیس بخارج مِنها؛[4]
آیا کسی که مرده بود و زندهاش گردانیدیم و برای او نوری پدید آوردیم تا در میان مردم در پرتو آن نور راه برود همانند کسی
است که در ظلمتها قرار گرفته و از آن خارج نمیشود».
از این آیه به خوبی استفاده میشود که ایمان نورآفرین، معرفتساز و آگاهی دهنده است
و انسان را از اشتباهات در زندگی دنیوی باز میدارد.
امام علی (علیهالسلام) در مذمت گروهی فرومایه و پست به نام «هَمَج رعاع» یعنی مگسانی کوچک و ناتوان میفرمایند:
«این گروه از نور علم و دانش بهرهای نبردهاند؛ لَم یَستَضیئوا بِنُورِ العلم».[5]
همچنین درفرازی دیگر از نهج البلاغه در بیان علل انحراف بنی امیه میفرمایند:
«لَم یَستَضیئوا بِأَضواء الحکمه وَ لَم یَقدَ حوا بِزنادِ العُلُومِ الثّاقبه؛[6]
آنها (بنی امیه) از روشنیهای حکمت و عرفان بهرهمند نشدند و
با آتشزنههای علوم و معارف درفشان، آتش نیفروختهاند».
فهرست منابع
[1]- گروهی از پژوهشگران، رهتوشه راهیان نور، بی جا، بی تا، صص 227 – 226 .
[2]- نهج البلاغه، خطبه 1.
[3]- همان، حکمت 147.
[4]- سوره انعام آیه 122.
[5]- ترجمه نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه 189، ص 628.
[6]- نهج البلاغه، خطبه 107، ص 322.