چگونگی بهره مندی از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
سؤال میشود: چگونه از امام بهره ببریم در حالیکه امام زمان در غیبت هستند؟
جواب به این سؤال در هرسه بعد باید پاسخ داده شود،
1- ارائه طریق؛ در باب مباحث اخلاقی تمام دستورات ازطریق پیامبر اکرم
و ائمه طاهرین (صلواتاللهعلیهماجمعین) به ما رسیده است و در این باب کمبود نداریم.
2- مباحث فلسفی؛ در روایتی است که امام زمان(صلواتاللهعلیه) در زمان غیبت
مثل خورشید پشت ابر هستند؛ یعنی همانطور حیات جانداران به خورشید وابسته است
چه پشت ابر باشد و چه نباشد، بدون امام زمان هم حیاتی نیست چه غائب باشند،
چه ظاهر چون ایشان رابط بین ممکن و واجب و قدیم و حادثاند
و اگر رابط نباشد، هیچ چیزی وجود نخواهد داشت.
3- ایصال به مطلوب؛ در این مورد آیا باید حضرت را شهود کنیم؟
برخی به دنبال زیارت حضرت هستند و خیلی دعا میکنند، اگر درون کسی غیر این حالت وجود داشته باشد،
خلل و کمبود دارد، باید اینگونه بود، امّا از این نکته نباید غفلت کرد
که آیا باید تقاضای شهود داشته باشیم یا قابلیّت شهود؟ تقاضای شهود لازمه ایمان است،
امّا انسان باید قابلیّت شهود را در خود ایجاد کند و بزرگانی امثال مقدّس اردبیلی و سیّدبحرالعلوم
چون قابلیّت شهود را در خود ایجاد کرده بودند، خدمت امام زمان (صلواتاللهعلیه)میرسیدند.
پس زمانیکه از حبّ به دنیا تخلیه شدی، ولی الله اعظم دستت را میگیرند؛
مگر کسی که حبّ دنیا، چه مالش و چه جاهش پیکرهاش را گرفته باشد،
میتواند خدمت امام زمان«صلوات الله علیه»، برسد تا حضرت ایصال به مطلوب بفرمایند؟!
لذا در باب انتظار فرج که روایات بسیار داریم که افضل اعمال است،
چه کسی میتواند منتظر باشد؟ کسی که حبّ دنیا دارد؟ اگر امام زمان(صلواتاللهعلیه) تشریف بیاورند،
حاضرم دست از همه چیز بردارم و هر امر فرمودند بگویم: چشم؟ اگر اینچنین شویم،
بی برو برگرد دستمان را خواهد گرفت، چه چشم ظاهری ببیند، چه نبیند.
اینجا است که عبادات روح میگیرند و طاعات مغز پیدا میکنند
و از پوست بودن خارج میشوند.اگر کسی این حالت در آن نباشد، منحرف است.
زیرا اینگونه بودن طبق موازین است، لذا در روایات متعدّد داریم که اگر کسی
امام زمانش را نشناسد، « مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة[1]»، به مرگ جاهلیّت مرده است.
خدایا بحقّ مهدی موعودت؛ یعنی موجودی که الآن محبوبترین
موجودات نزد تو است، دست ما را از دامن او کوتاه مکن!
1- بحار الأنوار ؛ ج32 ؛ ص321
گزیده ای از سخنرانی مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی