ویژگی های امام راحل
ویژگی های امام راحل
1-باور عمیق به مردم
پیوند و همبستگی میان امام و مردم در طول انقلاب و پس از آن، رابطه ای دوسویه بود
که بر پایه «اعتماد متقابل» استوار بود. اعتماد و ایمان مردم به حضرت امام، افزون بر وجهه دینی و پایگاه معنوی ایشان،
از طریق فرایند تاریخی مبارزه و مقاومت به وجود آمده بود. مردم، امام را تجربه کرده
و در کوران حوادث، او را بارها و بارها آزموده بودند و از اعماق جانشان او را دوست داشتند.
اما اعتماد و علاقه امام به مردم از یک اعتقاد مبنایی و علمی سرچشمه می گرفت. . [1]
به همین دلیل، برخلاف برخی که معتقد بودند مردم قابل اعتماد نیستند و روز «زنده باد» می گویند و شب «مرده باد»،
امام عمیقاً به مردم و حق خواهی آنها اعتماد داشت. [2]
امام درپاسخ امام به یکی از علمای نجف که معتقد بود مردم دروغ می گویند
و اگر عرصه بر آنها تنگ شود، دست از حمایت می کشند، فرمود:
چطور مردم دروغ می گویند؟! این مردم که جان دادند، زجر دیدند، حبس کشیدند، تبعید شدند،
اموالشان غارت رفت؛ چطور مردمی که سینه جلو گلوله دادند، دروغ می گویند!
مردم در پانزده خرداد جوانمردی و صداقت نشان دادند. ما که قیام کردیم از احدی جز مزید احترام. . . ندیدیم. [3]
2- همدلی و همراهی با مردم
ورود مقتدرانه و جدی امام خمینی به دنیای سیاست در ابتدای دهه چهل، آن هم در فضای خاموش
و بی تحرک آن عصر، به سرعت نام «آیت الله خمینی» را بر سرِ زبان ها انداخت
و در مدتی بسیار کوتاه، شجاعت و جسارت او در دفاع از دین و کیان ملت، بسیاری را شیفته و عاشق مرام و منش او کرد.
این ارتباط عمیق، از نگاه ناظران بیرونی نیز مخفی نمانده است؛
میشل فوکو، فیلسوف مشهور فرانسوی، پیوند مردم با امام را چنین ترسیم می کند:
شخصیت آیت الله خمینی پهلو به افسانه می زند. هیچ رئیس دولتی و هیچ رهبر سیاسی ای،
حتی به پشتیبانی همه رسانه های کشورش، نمی تواند ادعا کند که مردمش با او پیوندی چنین شخصی و چنین نیرومند دارند. [4]
یکی از مهم ترین دلایل این شیفتگی و ارادت، افزون بر تقوای الهی و خلوص نیت امام،
همراهی و همدلی ایشان با مردم بود. طبیعی است که حضرت امام، به عنوان رهبر یکی از مهم ترین انقلاب های جهان،
از ذهنی بسیار پیچیده- که لازمه طراحی و برنامه ریزی یک حرکت حساب شده انقلابی است-
برخوردار بود و به همین دلیل دشمنان و مخالفان ایشان، او را شخصی بسیار پیچیده و غیرقابل پیش بینی می دانستند؛ [5]
اما از سوی دیگر، هیچ گاه در میان مردم چنین گمان و برداشتی پدید نیامد.
زبان امام، آشناترین و قابل فهم ترین زبان برای مردم بود و مواضع ایشان، روشن ترین و بی ابهام ترین مواضع. مردم،
امام را با خود کاملًا صمیمی و یکدل یافته بودند و سخنانش را ترجمان خواسته های خود می دیدند
و ارزش ها و آرزوهایش را می شناختند.
3- ثبات قدم
بسیاری، سیاست را بازی مواضع در یک فرایند چندجانبه چانه زنی قلمداد کرده اند.
بر پایه چنین نگرشی، در دنیای سیاست، نمی توان سیاستمدار بود و در عین حال، تغییرناپذیری و ثابت قدمی را پیشه کرد.
برخی با همین نگاه، ثبات قدم، سازش ناپذیری و عزم راسخ حضرت امام را به حساب ناآشنایی ایشان با سیاست می گذاشتند. [6]
درحالی که علاوه بر اعتقادات دینی و روح عرفانی امام که او را از چنین بازی هایی منع می کرد،
یکی از دلایل شیفتگی و عشق مردم به ایشان نیز به همین ثبات قدم و سازش ناپذیری ایشان بازمی گشت.
ثبات رأی و سازش ناپذیری امام در «توکل»، «دشمن شناسی»، «درایت و دوراندیشی سیاسی»
و از همه مهم تر در استراتژی «عمل به تکلیف» ایشان ریشه داشت، نه در عدم درک ساز و کارهای دنیای سیاست.
4- آرامش روحی
غالب رهبران انقلابی، از شخصیت هایی هیجانی و گداخته برخوردارند
و این حالات از زندگی سراسر التهاب آنان و نیز از آشوب و غوغای درونی شان نشئت می گیرد.
به علاوه، بخشی از هیجانات رهبران سیاسی هم می تواند نمایشی و صوری باشد؛
اما حضرت امام، این چهره رهبران انقلابی را نیز دگرگون ساخت.
رفتار متین و منش توأم با وقار ایشان که اصولًا از یک رهبر دینی انتظار می رفت،
حتی در هجوم التهابات و هیجاناتِ ناشی از شرایط سخت انقلابی، از ایشان ترک نشد و کوران حوادث بر آن اثر نگذاشت.
وقار و آرامش امام نه تنها از خروش و توفندگی ایشان در مواضع انقلابی
و از دمیدن شور انقلابی در یارانش نکاست، بلکه او را در چشم دشمنانش تسخیرناپذیر و غیر قابل نفوذ جلوه می داد.
5- اعتقاد به وحدت اما با حفظ اصول
امام خمینی در سخت ترین شرایط انقلاب، که غالب رهبران انقلاب ها، برای رسیدن به
اهدافشان حاضر به معامله یا تسامح و تساهل می شوند، اصول و محورهای وحدت را چنین برمی شمارد:
هر کس و یا هر گروه که با این پیشنهادهای سه گانه [سرنگونی سلطنت سلسله پهلوی،
برچیدن رژیم سلطنتی و برپایی جمهوری اسلامی ] موافق نیست، راه او غیر از راه ما و ملت ایران است. [7]
6- پایبندی به اصول اخلاقی و دینی
آنچه در بازی های سیاسی به عنوان عنصر مزاحم شناخته می شود
و هیچ خریداری در میان سیاستمداران حرفه ای ندارد، پایبندی به تعهدات اخلاقی و اصول محدودکننده دینی است
و کسی که بخواهد با دین و اخلاق پا به عرصه سیاست بگذارد، معمولًا فاقد شمِّ سیاسی و ناآشنا با قواعد آن شناخته می شود
و محکوم به شکست است.
دنیای سیاست، در نظر بسیاری، دنیای آزادی از قید و بندهای اخلاق و دین است
اما امام، ثابت کرد که می توان در دنیای حیله و نیرنگ، سیاستمدار بود
و در عین حال، جامعه ای بر بنیان اصول الهی و اخلاقی بنا نهاد. [8]
پی نوشت ها
[1] براى نمونه بنگريد به: سيدروحالله موسوىخمينى( امام)، صحيفه امام، ج 13، ص 83 و 497؛ ج 14، ص 33.
[2] سيد حميد روحانى، نهضت امامخمينى، ج 1، ص 258.
[3] همان، ج 2، ص 247 و 248.
[4] ميشل فوكو، ايران: چه رؤيايى در سر دارند، ص 64.
[5] حسنين هيكل، روزنامه نگار مصرى، ص 17.)
6] بنگريد به: محمدحسنين هيكل، ص 397 و 398.
[7]( بنگريد به: سيدروحالله موسوىخمينى( امام)، صحيفه امام، ج 4، ص 496- 483، 522- 512.)
[8] براى آشنايى بيشتر بنگريد به: سيدحسن اسلامى، امام، اخلاق، سياست، ص 236- 219.