سوسن

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

فضایل حضرت خدیجه (س)

16 خرداد 1396 توسط ليلا احمدي

 

 

تسلیت

 

رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم اظهارات شگفتي را دربارة خدیجه ابراز کرد.

چه شگفت است این نظریاتی که وجود مقدّس رسول خد صلّى الله عليه و آله و سلّم ا

دربارة خدیجه کبری عليها السلام داشت و این زن چه زن فوق العاده ای بود.

رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم می فرماید: « اَفْضَلُُ نَسَاءِ الْجَنَّةِ اَرْبَعٌ: خَدِیجَةُ بِنْتِ خُوَيْلِدٍ، وَ فَاطَمَةُ بِنْتِ مُحَمَّدٍ وَ مَرْيَمُ بِنْتِ عِمْرَانَ، وَ آسِيَةُ بنِْتِ مُزَاحِمٍ، اِمْرَأَةُ فِرْعَوْنَ»1

برترین زنان هشت بهشت، چهار زن بوده و بیش تر نيستند:

خدیجه، فاطمه، مریم، آسیه.

ببینید  خدیجه عليها السلام تا کجا پرواز کرد. او آمد و در کنار زهرا، مریم و آسیه قرار گرفت.

پیغمبر چهار خط كشيد و سپس گفت:

«خَيْرُ نَسَاءِ الْجَنَّةِ اَرْبَعٌ: مَرْيَمُ بِنْتِ عِمْرَانَ، وَ خَدِیجَةُ بِنْتِ خُوَيْلِدٍ، وَ فَاطَمَةُ بِنْتِ مُحَمَّدٍ، وَ آسِيَةُ بنِْتِ مُزَاحِمٍ، اِمْرَأَةُ فِرْعَوْنَ«

بهترین زنان بهشت، چهار نفرند: مريم بنت عمران، خدیجه بنت خويلد، و فاطمه بنت محمّد، و آسيه بنت مزاحم، زن فرعون.

امام موسي كاظم عليه السلام فرموده:« قَالَ رَسُولُ اللهِ: اِنَّ اللهَ اِخْتَارَ مِنَ النِّسَاءِ اَرْبَعَاً: َمَرْيَمَ، وَ آسِيَةَ، وَ خَدِیجَةَ، وَ فَاطَمَةَ»3

رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلّم می فرماید:

خدا از نظر ایمان ، اخلاق و عمل، به تمام زنان اولین و آخرینشان نظر کرد

و چهار زن را به عنوان بنده برتر، انتخاب کرد: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه.

پیغمبر صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمود: «اِشْتَاقَتِِ الْجَنَّةُ إِلَى اََرْبَعٍ مِنَ النِّسَاءِ :

مَرْيَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ ، وَ آسِيَةِ بِنْتَ مُزَاحِمِ، زَوْجَةِ فِرْعَوْنَ، وَ هِيَ زَوْجَةُ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله  فِي الْجَنَّةِ ،

وَ خَدِيجةِ بنِْتِ خُوَيْلِدِ زَوْجَةِ النَّبِيِّصلى الله عليه و آله فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ ، وَ فَاطَمَةِ بِنْتِ مُحَمَّدٍصلى الله عليه و آله»4

بهشت ولة ديدار با اين چهار زن را دارد و می گويد كه این چهار زن چه وقت در من قرار می گیرند

که من دارم از فراق این ها ، می میرم؛ شوق بهشت به اين چهار زن است:

مریم دختر عمران، آسیة دختر مزاحم، زن فرعون در دنيا و زن بهشتي پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم

در آخرت،  خدیجة دختر خویلد، همسر پيامبرصلّى الله عليه و آله و سلّم در دنیا و آخرت؛

یعنی ده میلیون حوری العین جای یک خدیجه عليها السلام را در قیامت نمی گیرند

و به تعبيري حور العین آن جا راه ندارد؛ خدیجه به جاي مزد حور العینِ پیغمبر، برای پیغمبر بس است،

و فاطمه عليها السلام، دختر پيامبرصلّى الله عليه و آله و سلّم.

                 سلام فرستادن خدا بر خديجه عليها السلام


 جبرئیل عليه السلام بر پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم نازل شد. پس گفت:

« اِقْرَاْ خَدِيجَةَ السَّلَامَ مِنْ رَبِّهَا.»: سلام من را به خدیجه برسان، پس رسول الله صلّى الله عليه و آله و سلّم گفت:

«يَا خَدِيجَةُ! هَذَا جَبْرِيلُ يَقْرِئُكَ السَّلَامَ مِنْ رَبِّكَ«:

الآن جبرئیل عليه السلام پیش من است و از جانب خدا به تو سلام می رساند ،

پس خديجه عليها السلام گفت : «اللهُ السَّلَامُ وَ مِنْهُ السَّلَامُ وَ عَلَى جِبْرِيلِ السَّلَامُ»5

 

نقش ثروت خديجه در برپايي دين اسلام


 ابن عباس در تفسير آية «ووَجَدَكَ عَائِلاً فَأَغْنَى»6  فرموده: خداوند مي گويد:

خداوند تو را پيش قومت، فقير يافت بي آن كه مالي براي تو باشد،

پس با مال خديجه تو را بي نياز كرد7

 

پيغمبر نيز درتجليل اين فداكاري فرمود: «مَا قَامَ وَ لَا اسْتَقَامَ دِينِي اِلَّا بِشَيْئَيْنَ :

مَال خَدِيجةِ وَ سَيْفِ عَلِيِّ بْنِ اَبِي طَالِبٍ»8


این دین به مال خدیجه عليها السلام و شمشیر علی عليه السلام تا روز قیامت پا بر جا شد؛

یعنی پيغمبر ثواب مال خدیجه عليها السلام را گذاشت کنار شمشیر علی عليه السلام.

در پاسخ به اين تلاش ها و ياري ها بود كه پيغمبرصلّى الله عليه و آله و سلّم خديجه را به پاداش خانه اي در بهشت بشارت داد،

خانه اي از يك قطعه (از زبرجد ) در بهشت كه در آن رنج و ناآرامي نيست9


  خديجه عليها السلام تمام سختی ها را همراة پیغمبرصلّى الله عليه و آله و سلّم تحمّل کرد

و تمام هزار شبانه روزي كه حضرت در شعب ابی طالب حبس بود، اين بانو خم به ابرو نیاورد.

این زن، هزار شبانه روز، تشنه، گرسنه و پابرهنه در محاصرة دشمن به سرآورد

و در اين مدّت، همیشه به پیامبرصلّى الله عليه و آله و سلّم می گفت: جان من فدای تو باد!
  او كه از آن هزار شبانه روز محاصره، به درآمد، از بس که در اين محاصره زجر دیده بود، بيمار شد و به مرگ نزدیک گشت.10



فهرست منابع

1-احمد بن حنبل، فضائل الصحابه، ص76

2-شيخ صدوق، خصال، ص206

3- بحارالانوار، ج14، ص201

4-همان، ج43، ص52.

5-محمد بيومي، سيدة فاطمة الزهراءعليها السلام، ص 171.

6- سوره ضحی،آیه 8

7-شيخ صدوق، علل الشرايع، ص130.

8- شيخ محمد مهدي حايري، شجرة طوبي، ص233.

9–بحار الانوار،ج16، ص8.

10(بحار الانوار، ج18، ص233).

 نظر دهید »

ویژگی های امام راحل

14 خرداد 1396 توسط ليلا احمدي

ویژگی های امام راحل

 

1-باور عمیق به مردم


پیوند و همبستگی میان امام و مردم در طول انقلاب و پس از آن، رابطه ای دوسویه بود

که بر پایه «اعتماد متقابل» استوار بود. اعتماد و ایمان مردم به حضرت امام، افزون بر وجهه دینی و پایگاه معنوی ایشان،

از طریق فرایند تاریخی مبارزه و مقاومت به وجود آمده بود. مردم، امام را تجربه کرده

و در کوران حوادث، او را بارها و بارها آزموده بودند و از اعماق جانشان او را دوست داشتند.

اما اعتماد و علاقه امام به مردم از یک اعتقاد مبنایی و علمی سرچشمه می گرفت. . [1]

به همین دلیل، برخلاف برخی که معتقد بودند مردم قابل اعتماد نیستند و روز «زنده باد» می گویند و شب «مرده باد»،

امام عمیقاً به مردم و حق خواهی آنها اعتماد داشت. [2]

 امام درپاسخ امام به یکی از علمای نجف که معتقد بود مردم دروغ می گویند

و اگر عرصه بر آنها تنگ شود، دست از حمایت می کشند، فرمود:

چطور مردم دروغ می گویند؟! این مردم که جان دادند، زجر دیدند، حبس کشیدند، تبعید شدند،

اموالشان غارت رفت؛ چطور مردمی که سینه جلو گلوله دادند، دروغ می گویند!

مردم در پانزده خرداد جوانمردی و صداقت نشان دادند. ما که قیام کردیم از احدی جز مزید احترام. . . ندیدیم. [3]

 

 2- همدلی و همراهی با مردم


ورود مقتدرانه و جدی امام خمینی به دنیای سیاست در ابتدای دهه چهل، آن هم در فضای خاموش

و بی تحرک آن عصر، به سرعت نام «آیت الله خمینی» را بر سرِ زبان ها انداخت

و در مدتی بسیار کوتاه، شجاعت و جسارت او در دفاع از دین و کیان ملت، بسیاری را شیفته و عاشق مرام و منش او کرد.

این ارتباط عمیق، از نگاه ناظران بیرونی نیز مخفی نمانده است؛

میشل فوکو، فیلسوف مشهور فرانسوی، پیوند مردم با امام را چنین ترسیم می کند:

شخصیت آیت الله خمینی پهلو به افسانه می زند. هیچ رئیس دولتی و هیچ رهبر سیاسی ای،

حتی به پشتیبانی همه رسانه های کشورش، نمی تواند ادعا کند که مردمش با او پیوندی چنین شخصی و چنین نیرومند دارند. [4]

یکی از مهم ترین دلایل این شیفتگی و ارادت، افزون بر تقوای الهی و خلوص نیت امام،

همراهی و همدلی ایشان با مردم بود. طبیعی است که حضرت امام، به عنوان رهبر یکی از مهم ترین انقلاب های جهان،

از ذهنی بسیار پیچیده- که لازمه طراحی و برنامه ریزی یک حرکت حساب شده انقلابی است-

برخوردار بود و به همین دلیل دشمنان و مخالفان ایشان، او را شخصی بسیار پیچیده و غیرقابل پیش بینی می دانستند؛ [5]

اما از سوی دیگر، هیچ گاه در میان مردم چنین گمان و برداشتی پدید نیامد.

زبان امام، آشناترین و قابل فهم ترین زبان برای مردم بود و مواضع ایشان، روشن ترین و بی ابهام ترین مواضع. مردم،

امام را با خود کاملًا صمیمی و یکدل یافته بودند و سخنانش را ترجمان خواسته های خود می دیدند

و ارزش ها و آرزوهایش را می شناختند.

 

 

3- ثبات قدم


بسیاری، سیاست را بازی مواضع در یک فرایند چندجانبه چانه زنی قلمداد کرده اند.

بر پایه چنین نگرشی، در دنیای سیاست، نمی توان سیاستمدار بود و در عین حال، تغییرناپذیری و ثابت قدمی را پیشه کرد.

برخی با همین نگاه، ثبات قدم، سازش ناپذیری و عزم راسخ حضرت امام را به حساب ناآشنایی ایشان با سیاست می گذاشتند. [6]

درحالی که علاوه بر اعتقادات دینی و روح عرفانی امام که او را از چنین بازی هایی منع می کرد،

یکی از دلایل شیفتگی و عشق مردم به ایشان نیز به همین ثبات قدم و سازش ناپذیری ایشان بازمی گشت.

ثبات رأی و سازش ناپذیری امام در «توکل»، «دشمن شناسی»، «درایت و دوراندیشی سیاسی»

و از همه مهم تر در استراتژی «عمل به تکلیف» ایشان ریشه داشت، نه در عدم درک ساز و کارهای دنیای سیاست.

 

4- آرامش روحی


غالب رهبران انقلابی، از شخصیت هایی هیجانی و گداخته برخوردارند

و این حالات از زندگی سراسر التهاب آنان و نیز از آشوب و غوغای درونی شان نشئت می گیرد.

به علاوه، بخشی از هیجانات رهبران سیاسی هم می تواند نمایشی و صوری باشد؛

اما حضرت امام، این چهره رهبران انقلابی را نیز دگرگون ساخت.

رفتار متین و منش توأم با وقار ایشان که اصولًا از یک رهبر دینی انتظار می رفت،

حتی در هجوم التهابات و هیجاناتِ ناشی از شرایط سخت انقلابی، از ایشان ترک نشد و کوران حوادث بر آن اثر نگذاشت.

وقار و آرامش امام نه تنها از خروش و توفندگی ایشان در مواضع انقلابی

و از دمیدن شور انقلابی در یارانش نکاست، بلکه او را در چشم دشمنانش تسخیرناپذیر و غیر قابل نفوذ جلوه می داد.

 

5- اعتقاد به وحدت اما با حفظ اصول



امام خمینی در سخت ترین شرایط انقلاب، که غالب رهبران انقلاب ها، برای رسیدن به

اهدافشان حاضر به معامله یا تسامح و تساهل می شوند، اصول و محورهای وحدت را چنین برمی شمارد:

هر کس و یا هر گروه که با این پیشنهادهای سه گانه [سرنگونی سلطنت سلسله پهلوی،

برچیدن رژیم سلطنتی و برپایی جمهوری اسلامی ] موافق نیست، راه او غیر از راه ما و ملت ایران است. [7]

 

6- پایبندی به اصول اخلاقی و دینی


آنچه در بازی های سیاسی به عنوان عنصر مزاحم شناخته می شود

و هیچ خریداری در میان سیاستمداران حرفه ای ندارد، پایبندی به تعهدات اخلاقی و اصول محدودکننده دینی است

و کسی که بخواهد با دین و اخلاق پا به عرصه سیاست بگذارد، معمولًا فاقد شمِّ سیاسی و ناآشنا با قواعد آن شناخته می شود

و محکوم به شکست است.

دنیای سیاست، در نظر بسیاری، دنیای آزادی از قید و بندهای اخلاق و دین است

 اما امام، ثابت کرد که می توان در دنیای حیله و نیرنگ، سیاستمدار بود

و در عین حال، جامعه ای بر بنیان اصول الهی و اخلاقی بنا نهاد. [8]

 

 

پی نوشت ها

[1] براى نمونه بنگريد به: سيدروح‏الله موسوى‏خمينى( امام)، صحيفه امام، ج 13، ص 83 و 497؛ ج 14، ص 33.

[2] سيد حميد روحانى، نهضت امام‏خمينى، ج 1، ص 258.

[3] همان، ج 2، ص 247 و 248.

[4] ميشل فوكو، ايران: چه رؤيايى در سر دارند، ص 64.

[5] حسنين هيكل، روزنامه‏ نگار مصرى،  ص 17.)

6]  بنگريد به: محمدحسنين هيكل، ص 397 و 398.

 [7]( بنگريد به: سيدروح‏الله موسوى‏خمينى( امام)، صحيفه امام، ج 4، ص 496- 483، 522- 512.)

 [8] براى آشنايى بيشتر بنگريد به: سيدحسن اسلامى، امام، اخلاق، سياست، ص 236- 219.

 

 نظر دهید »

امام در کلام امام

14 خرداد 1396 توسط ليلا احمدي

وحدت کلمه

 

آیت الله خامنه ای 

موثر بودن اراده مردم را از نظر امام خمینی (ره) اینگونه بیان می کند :

” در مکتب سیاسی امام ، هویت انسانی ، هم ارزشمند و دارای کرامت است ، هم قدرتمند و کارساز است .

نتیجه ارزشمندی و کرامت داشتن این است که در اداره سرنوشت بشر و اجتماع ، آرای مردم باید نقش اساسی ایفا کند .

لذا مردم سالاری در مکتب سیاسی امام بزرگوار که از متن اسلام گرفته شده است ، مردم سالاری حقیقی است .

” البته از نظر امام ( ره) مردم هنگامی می توانند نقش موثر و قاطع داشته باشند که متحد و همدل باشند .

به همین دلیل ، همانگونه که ایشان خواستار اتحاد جهان اسلام بود ، مردم ایران را نیز به وحدت و یکپارچگی دعوت می کرد .

رهبر انقلاب اسلامی در مورد این دیدگاه امام می فرماید :

” این جمله را که امام بزرگوارمان بارها و بارها بر آن تاکید می کردند ، به یاد داشته باشید که رمز همه پیروزیها ، وحدت کلمه و حضور در صحنه است .

اگر وحدت کلمه و حضور مردم در صحنه نباشد ، ملت ایران نمی تواند گامی به جلو بردارد .

ولی اگر همه مردم این رمز را شناختند و حفظ کردند ، البته خداوند به آنها کمک خواهد کرد . “

 

 

 

 

 

 

 

 

 نظر دهید »

ویژگی فردی امام راحل

14 خرداد 1396 توسط ليلا احمدي

 

عرض تسلیت

 

 

 

یکی از ویژگی های فردی امام خمینی (ره)این بود که ساعات شبانه روز خود را تقسیم بندی کرده

بودند و ساعت عبادت، استراحت، مطالعه، رفت و آمد و … ایشان مشخص بود

و این تقسیم و برنامه ریزی، مبنای تنظیم برنامه خانواده امام نیز شده بود.

توجه در رفتار و عملکرد امام، نشان می دهد که ایشان در تمام امور، بسیار به رعایت نظم مقید

بودند و با نظم و برنامه خاصِّ از پیش معیّن شده، کارهای خود را انجام می دادند. ذکر چند خاطره

در این زمینه، خالی از لطف نیست:

 

1ـ زمانی که ایشان برای وضو گرفتن (تجدید وضو) از اتاق مطالعه بیرون می آمدند، خدمتکار متوجه می شد که وقت طبخ برنج است و (اگر ناهار برنج داشتند) به آشپزخانه رفته و اجاق را روشن می کرد؛ یعنی ساعت وضو گرفتن امام نیز وقت مشخصی داشته است.

 

2ـ ایشان حتی برای زمانهای کوتاه قبل از شام یا ناهار یا قبل از اخبار، برنامه داشتند تا مبادا این زمان به بطالت بگذرد. نقل شده است: زمانی امام را برای صرف شام صدا زدند، ایشان فرمودند: «هنوز ده دقیقه به وقت شام مانده». [1] این مسأله بیانگر آن است که نظم امام در دیگران و امور خانه، تأثیرگذار بوده است.

 

3ـ قدم زدن امام نیز از نظم و وقت معینی برخوردار بود. زمانی که ایشان فضای مناسبی برای قدم زدن نداشتند، از پشت بام یا همان فضای کوچک استفاده می کردند.حجت الاسلام و المسلمین نصرالله شاه آبادی نقل می کنند: «منزل امام در نجف یک خانه کوچک 45 متری بود و ایشان برای قدم زدن، هر روز نیم ساعت قبل از غروب به پشت بام رفته و آنجا مشغول قدم زدن می شدند؛ زیرا حیاط کوچک بود و جای قدم زدن نداشت». [2]

 

ساعات شبانه روز امام چنان تقسیم بندی شده بود که اهل خانه بدون این که ایشان را ببینند، می دانستند ایشان در فلان ساعت، مشغول چه کاری هستند.نظم و انضباط امام را می توان در دو بُعد فکری و عملی مشاهده کرد. ایشان از نظم فکری بالایی برخوردار بود و در طول زندگی پر بار خویش، هیچ گاه دچار حتی کمترین تزلزل فکری و عقیدتی نشد.

 

امام ضمن دستیابی به اصول متین و قطعی دین مبین اسلام در ابعاد گوناگون، همواره بر پیاده کردن آنها پافشاری می کردند و هرگز در راه خویش ـ که صراط مستقیم بود ـ گرفتار شک و تردید نمی شدند. دقت در برنامه ها و سخنان امام، از آغاز تا پایان، این مسأله را مسلم می سازد که ایشان خط مشی مشخصی را در زندگی، پی گرفته و از آن پیروی کرده است. [3]

 

حضرت امام (س)، درباره نظم فکری می فرمودند: اگر در زندگی مان، در رفتار و حرکاتمان نظم بدهیم، فکرمان هم بالطبع نظم می گیرد؛ وقتی فکر نظم گرفت … یقیناً از آن نظم فکری کامل الهی هم برخوردار خواهد شد. [4]

 

آری«تدبیر و برنامه ریزی» نیز اثر بسزایی در زندگی بهتر دارد و از هر گونه لغزش و اشتباه جلوگیری می نماید و از اتلاف نیروها و امکانات، دوباره کاری ها و مقطعی بودن کارها، جلوگیری می کند.

 

هیچ کشوری، بدون برنامه ریزی موفق نمی شود و بالطبع دولتهایی که برنامه ریزی دقیق و صحیحی دارند، بسیار موفق تر از آنهایی هستند که برنامه ریزی مقطعی دارند. بنابراین بهترین توصیه به جوانان و مدیران و همه کسانی که به نوعی در زندگی جمعی نقش دارند، این است که از همان آغاز سعی کنند، نظم و تدبیر و برنامه داشته باشند و با تقسیم کار به زندگی تداوم بخشند.[5] امام علی (ع) می فرمایند:«اَلتَّدبیرُ قَبل الفعل، یؤمن العثار»؛ [6] تدبیر قبل از کار، آدمی را از لغزش مصون می دارد.

 

 

بنابراین یکی از راه های رسیدن به قله خوشبختی، «مدیریت زمان» است که به معنای تسلط بر اوقات خود می باشد. این تسلط بر اوقات، تنها با برنامه ریزی دقیق و منطقی حاصل می شود.  حضرت امام (س)، از کسانی بودند که بر اساس برنامه ریزی بر تمام دقایق عمر خود، تسلط داشتند.

 

 

امید است ما نیز بتوانیم نسبت به این مسئله مهم اهتمام ورزیده و آن را در زندگی خود اجرا نماییم.

امین یا رب العالمین 

التماس دعا

 

 

فهرست منابع

[1]. ر.ک: برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)، ج2، صص9و4.

[2]. ر.ک: پا به پای آفتاب، ج 3، ص 263 ـ 264؛ برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)، ج 2، ص 21.

[3]. ر.ک: سیره اخلاقی ـ تربیتی امام خمینی، ص 236.

[4]. سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امام خمینی (س)، ج 4، ص 49.

[5]. ر.ک: زندگی موفق، ص 38 ـ 39.

[6].عیون الحکم والمواعظ، ص 28.

 

 

 

 

 نظر دهید »

فواید ایمان

13 خرداد 1396 توسط ليلا احمدي

ایمان الهی

 

           تا کسی دین خدا را نشناسد، چگونه میتواند به آن عمل کند

 

                        و تا کسی دیندان نشود، چگونه می تواند دیندار باشد؟

 

    در کلمات امام علی (علیهالسلام) شناخت دین، یکی از شاخصههای دینداری به شمار آمده؛[1]

 

از جمله این که حضرت می فرماید: «أَوَّلُ الدِّینِ مَعرِفَتُهُ؛[2] سرآغاز دین، خداشناسی است».

 

و یا «مَعرِفَهُ العلمِ دینٌ یدانُ بِهِ؛[3] شناخت دانش، دینی است که پذیرفته و به آن عمل میشود».

 

پس باید در زندگی ایمانی، سهمی برای دینشناسی و ارتقای بصیرت دینی اختصاص داد

 

و مسائل فرهنگی را مهم شمرد.

 

مطابق تعالیم دینی، شرط دستیابی به معرفت حقیقی، طهارت روح است

 

و کلید طهارت روح، ایمان به خدا و تقواست.

 

پیداست جان و دلی که با ایمان به خدا و محبت او پیوند داشته باشد

 

و به تقوا و پارسایی روی آورد،

 

بی تردید درون را از اوهام و ظنون و باورهای ناصواب و خیال پردازیها پیراسته میسازد

 

و حقایق را آن گونه که هست میشناسد و به خود اجازه نمیدهد ذرهای از حقیقت و واقعیت کنار رود

 

و خواستهها و هوسها، اندیشهها و معرفتهای او را بسازند

 

و سراب را به جای آب و جهالت را به جای معرفت قالب کنند.

 

در قرآن کریم، به روشنی ارتباط معرفت با ایمان و تقوا بیان شده است.

 

قران میفرماید: «اَوَ مَن کانَ مَیّتاً فَأحییناهُ وَ جَعَلنا لَه نوراً یَمشی به فی النّاس کَمَن مثله فی الظلمات لیس بخارج مِنها؛[4]

 

آیا کسی که مرده بود و زندهاش گردانیدیم و برای او نوری پدید آوردیم تا در میان مردم در پرتو آن نور راه برود همانند کسی

 

است که در ظلمتها قرار گرفته و از آن خارج نمیشود».

 

از این آیه به خوبی استفاده میشود که ایمان نورآفرین، معرفتساز و آگاهی دهنده است

 

و انسان را از اشتباهات در زندگی دنیوی باز میدارد.

 

امام علی (علیهالسلام) در مذمت گروهی فرومایه و پست به نام «هَمَج رعاع» یعنی مگسانی کوچک و ناتوان میفرمایند:

 

«این گروه از نور علم و دانش بهرهای نبردهاند؛ لَم یَستَضیئوا بِنُورِ العلم».[5]

 

همچنین درفرازی دیگر از نهج البلاغه در بیان علل انحراف بنی امیه میفرمایند:

 

«لَم یَستَضیئوا بِأَضواء الحکمه وَ لَم یَقدَ حوا بِزنادِ العُلُومِ الثّاقبه؛[6]

 

آنها (بنی امیه) از روشنیهای حکمت و عرفان بهرهمند نشدند و

 

با آتشزنههای علوم و معارف درفشان، آتش نیفروختهاند».

 

 

فهرست منابع


[1]- گروهی از پژوهشگران، رهتوشه راهیان نور، بی جا، بی تا، صص 227 – 226 .


[2]- نهج البلاغه، خطبه 1.


[3]- همان، حکمت 147.


[4]- سوره انعام  آیه 122.


[5]- ترجمه نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه 189، ص 628.


[6]- نهج البلاغه، خطبه 107، ص 322.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • ...
  • 10
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 14
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 19
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

سوسن

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • ماه رمضان
  • مناسبت ها

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس