سوسن

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

خصوصيات حضرت معصومه عليه السلام

23 خرداد 1400 توسط ليلا احمدي

حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها دارای شخصیتی رفیع و والا مقام می‌باشد بطوری که ائمه طاهرین علیهم السّلام از این بانو، با جلالت و تکریم یاد کرده‌اند و حتی پیش از ولادت آن حضرت، بلکه پیش از ولادت پدر بزرگوارش، نام او بر لسان بعضی از ائمه علیهم السّلام آمده و از مقام والای او سخن گفته‌اند که به بعضی از آن‌ها اشاره می‌شود.

مام صادق علیه السّلام می‌فرمایند: «اَلا اِنَّ قم حَرَمی و حرم وَلدی من بعدی…» (شیخ عباس قمی، سفینه البحار، ج۲، ص۲۷۶.) بدانید قم حرم من و حرم فرزندانم پس از من است، زنی از فرزندان من در این شهر در می‌گذرد که او دختر موسی است…».
امام صادق علیه السّلام در حدیثی دیگر پیش از این‌که این فرزند گرانقدر متولد شود از فضیلت زیارت و مدفن او سخن می‌گوید و شیعیان را به اهمیت آن توجه می‌دهد و می‌فرماید «شهر قم ، حرم ما است و در آن زنی از فرزندان من مدفون می‌شود، به نام فاطمه هر کس او را زیارت کند بهشت برای او ثابت می‌شود…» (علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۶، ص۲۱۶، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۳.)
همه این بیانات حاکی از شأن و عظمت و فضیلت این بانوی مکرم اسلام می‌باشد. بی‌شک این فضایل و خصوصیات اخلاقی این بانوی بزرگ است که او را دارای چنین مقام و منزلتی نموده است چون امام موسی کاظم علیه السّلام دارای ۳۷ فرزند بود که در میان آن‌ها این بانوی مکرم است که مثل ستاره‌ای درخشان می‌درخشد و در میان فرزندان امام کاظم علیه السّلام بعد از امام رضا علیه السّلام هیچ‌کدام هم سنگ او نمی‌باشد.

پیشگویی ولادت
نخستین خصوصیت عرشی حضرت معصومه سلام الله علیها ((پیشگویی در تولد)) است.
به این معنا که هرچند در بین معصومین علیهم السلام پیشگویی ولادت آنان مسبوقه به سابقه است، چرا که در چگونگی ولادت امام باقر علیه السلام روایت شده است که پنجاه سال پیش از ولادت شأن، رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله خطاب به جابربن عبدالله انصاری فرمودند:
“ای جابر تو زنده می‌مانی تا آنکه فرزندم «محمد بن علی بن الحسین علیه‌السلام» را که در تورات به «باقر» معروف است ملاقات کنی، چون وی را ملاقات کردی سلام مرا به او برسان. “
جابر پس از رحلت رسول خدا (ص) در مسجد پیغمبر (ص) می‌نشست و به امید دیدار پیشوای پنجم (ع) و در انتظار رسیدن آن لحظه‌ی موعود برای رساندن سلام رسول اکرم (ص) فریاد برمی‌آورد: «یا باقر العلم» «یا باقر العلم» ای شکافنده‌ی علم، ای شکافنده‌ی دانش. مردم مدینه که به این راز آگاه نبودند می‌گفتند: جابر (بر اثر پیری و ضعف نیروی اندیشه) هذیان می‌گوید.
جابر در پاسخ آنان می‌گفت: نه به خدا هذیان نمی گویم و لیکن از رسول خدا (ص) شنیدم که می‌فرمودند:
“تو به زودی مردی از خاندان مرا درک خواهی کرد که نام او نام من و شمایل او شمایل من است، علم و دانش را می‌شکافد”
من بر اساس پیشگویی پیامبر (ص) این سخن را بر زبان می آورم.
جابر عمری دراز یافت تا اینکه طبق نقل امام صادق (ع) روزی امام باقر (ع) به نزد وی رفت و بر او سلام کرد. جابر جواب سلام را داد و چون نابینا بود پرسید: چه کسی هستی؟ فرمود: محمد بن علی بن الحسین. جابر گفت: فرزندم پیش بیا، امام (ع) نزدیک رفت. جابر دست امام (ع) را بوسید و خود را روی پای وی انداخت، می‌بوسید و می‌گفت: رسول خدا (ص) تو را سلام رسانده است و از آن پس جابر پیوسته خدمت امام (ع) می‌رسید و از محضر پر فیض شأن استفاده می‌کرد. «بحار، ج ۴۵، ص ۲۹۴»)
همچنین در پیشگویی ولادت حضرت مهدی علیه السلام آمده است پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: “الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی اسْمُهُ اسْمِی وَ کُنْیَتُهُ کُنْیَتِی أَشْبَهُ النَّاسِ بِی خَلْقاً وَ خُلْقا” (همان، ج ۳۶، ص ۳۰۹)؛
«مهدی از فرزندان من است، اسم او اسم من و کنیة او کنیه من است و او از لحاظ جسمی و روحی و اخلاق شبیه‌ترین مردم به من است»
در بین امام زادگان تنها حضرت معصومه سلام الله علیها است که ۴۵ سال پیش از تولدش امام صادق علیه السلام در ملاقاتی که با یکی از اصحاب داشت تولدش را با جزئیات این چنین پیشگویی نمود و خطاب به آن شخص فرمودند:
” تعجّب نکن! این کودک فرزند من، موسی است. خداوند از او دختری به من عنایت کند که نامش فاطمه است، او در سرزمین قم به خاک سپرده می‌شود، و هر کس او را در قم زیارت کند، بهشت بر او واجب است” (مِنهاج الدُّموع ص ۴۴۱)

 

ادامه دارد…..

 نظر دهید »

آموزه های قرآن و احادیث در رستای حمایت از تولید ملی

02 مرداد 1397 توسط ليلا احمدي

 

آموزه های قرآن و احادیث در راستای حمایت از تولید ملی

اسلام، خواهان عزت و استقلال و اقتدار مسلمین در تمام عرصه ها واز جمله عرصه اقتصادی است  و این

هدف در پرتو کار وتولید حاصل می شود. از این رو اسلام برای کار و تولید و سرمایه اهمیت ویژه ای قائل

است لذا مسلمانان را به حمایت از تولید دعوت می کند زیرا از دیدگاه قرآن شرط رسیدن به رشد و خود

کفایی جامعه اسلامی در زمینه تولید آن است که همه طبقات جامعه دست به دست هم  بدهند تا با

حمایت و ترجیح مصرف تولیدات داخلی بر تولیدات  خارجی در راستای تولید  داخلی به جامعه و دولت

یاری رسانند.[1]

که در این زیربر برخی از آموزه های آیات شریف قرآن و سخنان پر گهربار پیامبر(صلی الله علیه واله) و ائمه

معصومین(علیهم السلام) در این زمینه می پردازیم

 

1-آموزه های قرآن در راستای حمایت از تولید ملی 

1-1-قاعده نفی سبیل :


خداوند در آیه 141 از سوره مبارکه نساء می فرماید: «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً؛ و

خداوند هرگز بر [زیانِ ]مؤمنان، برای کافران راه [تسلّطی ] قرار نداده است

یکی از آیاتی که می توان اهمیت تولید ملی را از آن استفاده کرد این آیه شریفه است که با صراحت تمام

بیان می کند که جامعه اسلامی باید درصدد باشدکه در زیرسلطه بیگانگان و دشمنان قرار نگیرد دليلش همین طور که گفته شد

روشن است، زيرا اسلام، خواهان عزت واستقلال جامعه اسلامى است و هرگونه تسلط بيگانه و وابستگى به

آنان را بنابر این اصل( نفى سبيل) وبرترى اسلام:«الإسلام يعلوو لايعلى عليه؛[2] اسلام همچنان به برترى مي

رود،و هيچ دينى بر آن برتر نمی­ شود» مردود می داند.

بنابراین طبيعى است كه،توليد انواع فرآورده هاى مادى و فيزيكى از يك طرف و تربيت نيروهاى متخصص

انسانى ومجهز شدن به آخرين دستاوردهاى علمى بشر از سوى ديگر،در سرلوحه آموزه هاى دينى اين آيين

آسمانى قرار گيرد، لذا می بینیم  پس از ظهور اسلام، در پرتو تعليمات آن، تمدن بزرگ اسلامى به سرعت،

شكل يافت و سطح وسيعى از جغرافياى آن روز را در بر گرفت.[3]

لذابه همین خاطر است نه تنها مقام معظم رهبری (حفظه الله) با توجه به آموزه های قرآن و اهل بیت

(علیهم السلام) ما را ازوابستگی اقتصادی به کشوره های بیگانه نهی فرموده بلکه امام راحل نیزآن را منشأ

تمام وابستگی ها و درنتیجه قرار گرفتن درتحت سلطه بیگانگان معرفی نموده و فرمودند:«اگر ما یک

وابستگی اقتصادی داشتهباشیم این موجب میشود که وابستگیسیاسی هم پیدا بکنیم، وابستگی نظامی

هم پیدا بکنیم. مملکتمانباز برگردد به آن حالتیکه سابق بود».[4]

پس برای اینکه بیگانگان سلطه‌ای بر جامعه اسلامی نداشته باشند باید به مرحله‌ای از تولید برسیم که کلیه

کالاهای مورد نیاز جامعه در کشور تولید شود و نیازی به کشورهای بیگانه برای واردات بعضی از محصولات

نداشته باشیم و کالای داخلی تولید شده به مصرف برسد.[5]

2-1-لزوم آمادگی کامل مسلمانان در برابر دشمنان

خداوند در آیه 60 از سوره مبارکه انفال می فرماید: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ …….ْ؛و هر چه در توان

دارید از نیرو بسیج کنید.»

جمله «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ» امر عامى است به مؤمنین که در قبال کفار به قدر

تواناییشان ازتدارکات جنگى که به آن احتیاج پیدا خواهند کرد تهیه کنند، به مقدار آنچه که کفار بالفعل

دارند و آنچه که توانائى تهیه آن رادارند. چون مجتمع انسانى غير از اين نيست كه از افراد و اقوامى داراى

طبايع و افكار مختلف تشكيل مى يابد، و در اين مجتمعهيچ اجتماعى بر اساس سنتى كه حافظ منافعشان

باشد اجتماع نمى كنند مگر اينكه اجتماع ديگرى عليه منافعش و مخالف باسنتش تشكيل خواهد يافت، و

ديرى نمى پايد كه اين دو اجتماع كارشان به اختلاف كشيده و سرانجام به نزاع و مبارزه عليه همبرمى

خيزند، و هر يك در صدد برمى آيد كه آن ديگرى را مغلوب كند.  .[6]

لذا براساس منطق قرآن کریم انسان و حکومت اسلامی باید هیچ گاه در برابر ظلم و ستم کوتاه نیاید و

قدرت خود را برای مقابله هرچه تمام تر با آنها بسیج نماید.[7]

امروزه هم یکی ازبزرگترین حربه های دشمنان در مقابل موج خروشان ملت ایران تحریم های متعددی

است که به مرحله اجراگذاشتند و برای مقابله با این تحریم ها باید گامی برداشت که بتوان امید دشمنان را

تبدیل به یأس و نا امیدی کند[8]که مقام معظم رهبری(حفظه الله) بنا به آموزه های قرآن در سال های اخیر

با نام گذاری سال ها با عناوین مختلف گامی بلند ی در مأیوس کردن دشمنان انقلاب اسلامی داشتند و

ملت استوار ایران را در مقابله با هرگونه تحریم و تهدید بسیج کرده اند.

امسال نیزبا شروع سال جدید و موج تحریم ها و تهدید های دشمنان, معظم له با نام گذاری این سال(97)

به نام حمایت ازکالای ایرانی  بار دیگر ثابت کردند که ایران اسلامی بر مواضع خود در دستیابی به فناوری

هایروز دنیا به هیچ وجه کوتاه نمیآید و با تمام قدرت در راه رسیدن به کامل ترین و بهترین فناوری های روز

دنیا تلاش می کند. .[9] و این همان چیزی است که خداوند متعال به مؤمنین سفارش نموده و از آنان

خواسته و فرموده:« وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ…» .

البته باید گفت درست است که یکی از بزرگترین عوامل برای مقابله با تهدیدات دشمنان رسیدن به مرحله

ای است که نیازهای جامعه اسلامی در درون کشور تولید شود و نیازی به کشورهای دیگر وجود نداشته باشد.

اما علاوه بر آن از تولیدات داخلی باید حمایت کرد و آنها  را بر تولیدات خارجی ترجیح بدانیم .

زیرا [تا زمانی که] مردم به دنبال جنس های خارجی می روند و آن را می خرند، فروشنده هم همان جنس

خارجی را می آورد و دراین جا تولید داخلی زیان فراوانی می کند و بیکاری افزایش یافته و اقتصاد [کشور] بر

زمین می ماند.[10]

پس  با توجه به آیه ذکر شده برای این که مسلمانان تمام آمادگی خود را در راه مقابله با دشمنان اسلام  به

کار گیرند و از داشتن اقتصاد ایده ال بهره مند شوند لازم است که ازتولید داخلی حمایت کنند.

آری حمایت از تولید ملی یعنی داشتن اقتصاد قوی و داشتن اقتصاد قوی  یعنی داشتن قدرت ایستادگی در

مقابل تهدیدات خارجی و نتیجه آن بنا به فرمایش مرجع عالی قدر اسلام  حجت الاسلام و المسلمین آیت

الله مکارم شیرازی (دامت برکاته)این خواهد بود که دشمنان هرچه گزینه درست کنند و تحریم کنند، اثرگذار

نخواهد بود.[11]

ولى افسوس كه مسلمانان با داشتن یك چنین دستور صریح و روشنى گویا همه چیز را به دست فراموشى

سپرده ‏اند ، نه ازفراهم ساختن نیروهاى معنوى و روانى براى مقابله دشمن در میان آنها خبرى هست ، و نه

از نيروهاى اقتصادى و فرهنگى و سیاسى و  نظامى ، و عجب این است كه با این فراموشكارى بزرگ و

پشت سر انداختن چنین دستور صریح باز خود را مسلمان می دانیم ، و گناه عقب افتادگى خود را به گردن

اسلام می ‏افكنیم و مى‏ گوییم اگر اسلام آئین پیشرفت و پیروزى است

پس چرا ما مسلمانها عقب افتاده‏ ایم ؟به عقیده ما اگر این دستور بزرگ اسلامى

( و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة ) به عنوان یك شعار همگانى

در همه جاتبلیغ شود و مسلم عالم و غیر عالم،نویسنده و گوینده، سرباز و افسر،

كشاورز و بازرگان، در زندگى خود آن رابكار ببندند ، براى جبران عقب‏ ماندگیشان كافى است[12]

 

3-1- عدم چشم داشتن به امکانات دیگران


خداو ند متعال در سوره طه آیه 131 می فرماید:«وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ

وَ  رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقی. و زنهار به سوی آنچه اصنافی از ایشان را از آن برخوردار کردیم [و فقط] زیور زندگی دنیاست تا ایشان را

در آن بیازماییم، دیدگان خود مدوز، و [بدان که ] روزیِ پروردگار تو بهتر و پایدارتر است.»

خداوند متعال دراین آیه و آیات الهی دیگر به این حقیقت اشاره می کند که چشم داشتن به امکانات دیگران یکی از مهمترین

عوامل سقوط یک جامعه است. جامعه ای که با وجود دارا بودن امکانات و استعداد های فروان به امکانات دیگران چشم

داشته باشد این جامعه نمی تواند از عزت کافی برخوردار باشد و مدام برای بهره وری از امکانات دیگران باید در برابر آنها سر

تعظیم فرود بیاورد و در برابر آنها خضوع و خشوع کند. 

 همچنین بیان می کند که در برابر امکاناتی که به دیگران داده ایم شما بر توانایی ها و امکانات خود تکیه کنید نه اینکه خود را

با کشورها و شخصیت های مختلف مقایسه کنید و از کمبود های خود غمگین و ناراحت بشوید چرا که این طرز تفکر نشانه

عدم رشد کافی و احساس حقارت درونی و کمبود همت می باشد. 

ملتی که می خواهد در برابر مستکبران دنیا با عزت و سربلندی قد علم کند به جای اینکه مدام خود را با سرمایه ها و پیشرفت های

آنها مقایسه کند ، نیروی فکری و جسمانی خویش را در راه رشد و ترقی خویشتن به کار می گیرد، و به خود می گوید من چیزی از

دیگران کمتر ندارم و دلیلی ندارد که نتوانم از آنها پیشرفت بیشتری کنم ، من چرا چشم به امکانات و پیشرفت های آنها که آن هم

فقط در جهت مادی است و در بحران معنویت دست و پا میزنند بدوزم من خودم بهتر و بیشتر تولید می کنم. [13]
 

2-آموزه های  اهل بیت (علیهم السلام) در راستای حمایت از تولید ملی

یکی از مسائلی که همواره اقتصاد کشورهای در حال توسعه را تهدید می کند مصرف کالاهای خارجی است و این در حالی است که

معصومین، با ملاحظات اقتصادی و فرهنگی ما را از مصرف این کالاها نهی کرده اند

 این امر علاوه بر خروج ارز بدون عوارض گمرکی و مالیاتی موجبات نابودی اقتصاد ملی را به همراه دارد. کالاها با قیمت بسیار نازل

وارد بازار مصرف می شود و تولید کنندگان داخلی قدرت رقابت با آنها را ندارند و در نتیجه دچار رکود اقتصادی و در

پایان ورشکستگی را برای تولید کنندگان به همراه خواهد داشت.

 از سوی دیگر شکست شرکت های تولید کننده محصولات داخلی باعث بیکاری کارگران، وارد آوردن فشارهای سنگین اقتصادی

بر قشرهای آسیب پذیر و عدم تحقق برنامه های اقتصادی و سیاسی و طرح های توسعه ی اقتصادی می شود که از زیان های

دیگر ورود قاچاق کالا خواهد بود. معصومین علیهم‌السلام به این امر از همان آغاز توجه داشته اند و خطرات و مضّرات روی آوردن

به استفاده از کالاهای بیگانگان را تذکر داده اند. که در زیر به برخی از این روایات  اشاره می شود:

2-1-دستیابی به عزت 

امام صادق(علیه السلام) در حدیثی می‌ فرماید: امیرالمومنین امام علی(علیه السلام)  همواره می فرمودند:

« لَا تَزَالُ هَذِهِ الْأُمَّهُ بِخَیرٍ مَا لَمْ یلْبَسُوا لِبَاسَ الْعَجَمِ وَ یطْعَمُوا أَطْعِمَهَ الْعَجَمِ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِک ضَرَبَهُمُ اللَّهُ بِالذُّلِّ؛ [14]سربلندی و خیر از

امت اسلام زائل نمی شود مادامی که لباس عجم (بیگانه) را نپوشند و غذایآنان را نخورند، و هنگامی که چنین کردند خداوند

ذلالت را برای آنان تقدیر میزند.

از انجایی که مسایل فرهنگی جزو مهمترین امور است؛ تجربه هم ثابت کرده ،‌تازمانی که مسایل فرهنگی حل نشود،

مشکلات حلنمی شود .

پس باید در این زمینه فرهنگسازان جامعه کار کنند؛ باید فتوا بدهند که[مثلا] قاچاق حرام است،

دور زدن قوانین کشور کار حرامیاست؛ حتی خروج از چراغ قرمز نیز حرام است زیرا خلاف قوانین کشور است.[15]

لذا می بینیم مولا امیر المؤمنین به عنوان یک انسان متمدن نه تنها فرهنگ سازی مصرف تولیدات داخلی را ضرورت دانسته و

بر آن تأکید می کند بلکه بیان می کند که وابستگی در مصرف به بیگانگان امر مذمومی است و امت اسلامی هرگز نباید در پوشاک

و خوراک خود به بیگانه نیازمند باشد و در صورت چنین نیازی جامعه اسلامی ذلیل خواهد بود. وقتی استفاده از پوشاک و

خوراک بیگانه امر مذمومی تلقی می گردد، خرید و فروش این اجناس در بازار اسلامی نیز بدون تردید مذموم است.چرا که

خودکفایی اقتصادی در گرو تقویت تولیدات داخلی است[16]

به همین دلیل رهبر عالی قدر اسلام حضرت آیت  خامنه ای(حفظه الله) در فرمایشات خود  خرید جنس داخلی را برای

مقاوم سازی اقتصاد  کشور یک ضرورت می داند و طبق فرمایش اهل بیت (علیهم السلام)به این نکته مهم  اشاره و تأکید می

کند و می فرماید:  «شما وقتی که یک جنس داخلی را خرید می‌کنید، به‌جای جنس تولید خارجی، هم به همین اندازه کار و

اشتغال ایجاد کرده‌اید، هم کارگر ایرانی را وادار کرده‌اید به اینکه ابتکار خودش را به میدان بیاورد. جنس داخلی که مصرف شد، آن

کننده‌ی کار، ابتکاراتی دارد، این ابتکارات را روزبه‌روز افزایش خواهد داد. شما وقتی که جنس داخلی مصرف می‌کنید،

 ثروت ملّی راافزایش داده‌اید..».[17]

پس اگرپيشوايان معصوم(ع) علاوه بر اين که خود در عرصه توليد و تلاش‏هاي اقتصادي پيشگام بودند، از توليدکنندگان و کشاورزان

حمايت مي‏کردند و به آسيب ديدگان و ورشکستگان و قرض داراني که زندگي اقتصادي آنها به دليل مشکلات طبيعي مختل شده

بود، کمک‏هاي فراواني مي‏کردند.به خاطر این بوده که آثارو مزایت های فراوانی چون مزیت اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی ،

فنی، قانونی، علمی و تحقیقاتی را برجا می گذارد.

2-2-عدم الگو برداری از دیگران

امام باقر(علیه السلام) نیز در این باره می فرماید:« قالَ علی (ع): اَوْحَى اللّهُ تَبارَکَ وَ تَعالى إلى نَبیٍّ مِنَ

الاْنْبیاءِ: قُلْ لِقَوْمِکَ لا یَلْبِسُوا لِباسَ أعْدائى، وَ لا یَطْعَمُوا مَطاعِمَ أعْدائى، وَ لا یَتَشَکَّلُوا بِمَشاکِلِ أعْدائى،

فَیَکُونُوا أعْدائى[18] خداوند به پیامبری از پیامبران وحی فرمود که به قومت بگو: لباس دشمنان مرا نپوشید و

غذای آنان را نخورند و به شکل آنان ظاهر نشوند که در آن صورت همانند آنها دشمن من خواهند بود.

این حدیث مشخص می کند که پایه و اساس رسیدن به استقلال و رهایی از وابستگی بازسازی فرهنگی است و برای تحقق این

امر مهم، تلاش پیگیر و هشیاری و بیداری لازم است.

چرا که یکی از ابزارهای مهم جنگ نرم استفاده هنرمندانه از «مد» و «غذا» است. روحیه تنوع طلبانه نوجوانان و جوانان باعث

می گردد که «مد» و «نماد» جایگاه ویژه ای برای آنان داشته باشد و دشمنان اسلام با استفاده از همین روحیه سعی می کنند ابتدا

باترویج مدگرایی در این قشر از جامعه آنها را مجذوب و سپس مبانی فکری خویش را به آنان تزریق کنند.[19]  که یکی از

خطرات آن این است که مردم کم کم طالب اجناس خارجی شده و این امرباعث می شود در داخل صنایع ما پیشرفت لازم را

نداشته باشند[20]

به همین دلیل امام راحل بر اساس این روایت و روایات دیگر فرمودند:«فرهنگ هر جامعه، بیانگر هویت و ارزش و جودی آن

جامعه است. یک جامعه، هرچقدر هم که از لحاظ اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند باشد، انحراف فرهنگی آن را به

جامعه ای تهی و بی ارزش تبدیل می کند و به سقوط می کشاند اگر جامعه از نظر فرهنگی، وابسته و تابع فرهنگ بیگانه باشد،

مجبور می شود که در ابعاد دیگر اجتماعی هم به سوی دشمن برود و در نهایت، نابود می شود و شرف خود را در همۀ زمینه ها از

دست می دهد».[21]

اما  برخی از مردم به سبب نداشتن اطلاعات کافی و بصیرت، از کشورهای غربی و بیگانه الگوبرداری می‌کنند که این امر شایسته

جامعه اسلامی نیست.[22]درست که هرکسی یک روشی در زندگی خود دارد وسبکها با همدیگر متفاوت  و مختلف می باشد

منتها این سبک زندگی یک پسوندی دارد مثلا سبک زندگی غربی داریم،سبک زندگی دینی داریم اسلامی داریم و آنچه مهم است

اینکه انسان  زندگیش را با چه چیزی تطبیق بدهد. لذا به خاطر اهمیت این مسئله است که مقام معظم رهبری اصل این بحث را

در خراسان جنوبی مطرح کردند ایشان درآن سخنرانی ۲۸تا سوال کردند بحث رو به صورت سوال مطرح کردند.

بعضی از سوالات این بود آیا تفریحات ما اسلامی هست؟آیا روابط زن و مرد در جامعه ما دینی هست؟آیا روابط ما با

همسایه هامون درسته؟آیا صداقت و راستگویی در بین ما هست؟چرا آمار طلاق بالاست؟چرا در کشور اسلامی ربا زیاده؟چرا بعضا

جوانان به مواد مخدر کشیده می شوند؟و….[23]

 

 

و دلیل این همه سفارشات و تاکیدات این بود که سبک زندگی ما به عنوان یک فرد مسلمان و یک شیعه، با سبک زندگی فردی

که خدا را قبول ندارد، یا مسلمان نیست و یا حتی شیعه نیست، بسیار متفاوت است.[24] از طرفی دیگر تقلید و الگوبرداری

ازفرهنگ غرب  در نوع و مقدار کالاهای مصرفی، از جنبه های گوناگون به جامعه اسلامی زیان می رساند.از جنبه اقتصادی، این

کار بیشتر موجب ترویج مصرف کالاهای خارجی و بی توجهی به تولیدات و کالاهای داخلی می شود که افزون بر خارج

ساختن سرمایه از کشور،بر تولید و اقتصاد ملی ضربه می زند.از جنبه اجتماعی فرهنگی نیز، نوعی تبلیغ عملی و ترویج فرهنگ

بیگانهوتهدیدی برای اصالت های فرهنگی و حتی دینی در جامعه به شمار می رود به ویژه آنکه الگوپذیری در مصرف،

ناخواسته الگوپذیری در اخلاق و رفتار را نیز در پی خواهد داشت.[25]

از اینجاست که ضرورت عدم الگوبرداری از بیگانگان آشکار می شود و اهمیت دغدغه مقام معظم رهبری که  چند سال اخیر را

با عناوین اقتصادی مزین فرموده‌اند و امسال را نیزبا عنوان «حمایت از کالای ایرانی» برگزیدند آشکار می گردد؛ که قطعا تحقق

این شعار نقش تعیین‌کننده‌ای در موفقیت اقتصاد مقاومتی دارد.به شرطی که اقدامات جدی از سوی مسئولین کشور و خود مردم انجام گیرد.

 

فهرست منابع»

[1] -علی محمد ، میر جلیلی و دیگران،«عوامل مؤثر در حمایت از کار،تولید و سرمایه مسلمین از دیدگاه قرآن و حدیث، دوفصلنامه

علمی پژوهشی کتاب قیم، سال سوم، 1392، شماره 9.

[2] - شرح مسلم نووى، ج 11، ص 52؛ فتح البارى، ج 9، ص 370؛ عوالى اللئالى، ج 1، ص 226.

[3] - دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص321.

[4] - بیانات امام خمینی در جمع  انجمن اسلامی کارکنان  وزارت صنایع و معادن، 1358..صحیفه‌ی امام، ج۱۱، ص۴۲۶.

[5] - امین ، ادریسی،« اهمیت تولید ملی از منظر قرآن کریم»گنجینه معارف، 1391.

[6] - محمد حسین، طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان‏، ترجمه سید محمد باقر موسوى همدانى، جلد 9،دفتر انتشارات اسلامى

جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم‏، 1374 ،ص151.

[7] -امین ، ادریسی،« اهمیت تولید ملی از منظر قرآن کریم»گنجینه معارف، 1391.

[8] - برزو، فرهی بو زنجانی،یعقوب ممبینی، اهمیت منایع انسانی در تولید ملی،ماهنامه اجتماعی، اقتصادی،علمی و فرهنگی کار و 

جامعه،شماره 152، 1391، ص20. با کمی تغییر

[9] -.امین ، ادریسی،« اهمیت تولید ملی از منظر قرآن کریم»گنجینه معارف، 1391.با کمی تغییر.

[10] - بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛6/11/1395.

[11] - بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛6/11/1395.

[12] - ناصر، مکار م شیرازی و دیگران تفسير نمونه، ج‏7، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه ،چاپ اول، 1374،ص228. 

[13] - کد خبر8 7399 ،پایگاه اطلاع رسانی خبر  فارسی ،-www.khabarfarsi.com . 1391/1/24

[14] - احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، دار الکتب الإسلامیه، قم، ۱۳۷۱، چ ۲، ج۲، ص ۴۱۰.

[15] -بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز؛10/12/1395.

[16] - بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛6/11/1395.

[17] -بیانات رهبر در حرم مطهر رضوی 1/1/1393.

[18] - مستدرک الوسائل: ج 3، ح 3386، ص 210.

[19] -احمد حسین شریفی، جنگ نرم، انتشارات موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، قم، چ۴، ۱۳۹۰، ص۱۱۳ .

[20] - بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛30/1/1391.

[21] -امام خمینی(ره)، پایداری و ثبات در شخصیت امام خمینی(ره)، ترجمه شیخ کاظم یاسین، مرکز فرهنگی امام خمینی، چاپ ا

ول، بیروت، 1992م.، ص 76.

[22] - بیانات مدیر حوزه علمیه حضرت ابوالفضل‌العباس(ع) شهرستان امیدیه.

[23] -سخنرانی دکتر رفیعی

[24] سخنرانی حجت الاسلام مرتضی اقا تهرانی.

[25] -روح اله ، مظاهری، اصلاح الگوی مصرف در فرهنگ اسلامی، سایت راسخون.

 

 

 

 نظر دهید »

شایسته ترین الگو

15 آذر 1396 توسط ليلا احمدي

پیامبر اعظم(ص) به دلیل داشتن «خُلقٍ عَظیم[1]» و «رَحمَةٌ لِلعَالَمین[2]»،

نمونه و الگوی مکارم اخلاقى براى تمام انسان ها

در تمام دوران ها بوده است. آن حضرت به عنوان بهترین

و کامل ترین اسوه ی راستین بشریّت، نسبت به تمام مردم بسیار دلسوز،

صمیمی و مهربان بود. در راستای متخلق بودن به اخلاق و

کردار کریمانه بود که حضرت در طول 23 سال نبوت توانست،

دل های گمراه بسیاری را شیفته مکتب اسلام کند.

در بیان عظمت پیامبر اکرم(ص) می توان گفت که خداوند

برای تکریم و تجلیل مقام آن حضرت، در قرآن با لقب های بی همتایی،

مانند؛ «یا ایّها الرَّسول» و «یا ایّها النَّبی»، از ایشان یاد می کند.

همچنین، جایگاه، عظمت و بزرگواری پیامبر اکرم(ص)، بدان حد بوده است

که خداوند به وجود گرامی او چنین سوگند یاد می کند:

«لَعَمْرُکَ إِنَّهُمْ لَفی سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهُونَ[3]»؛ به جانت سوگند که اینها در مستی خود سرگردانند.

علاوه بر آن، قرآن کریم، رسول گرامی اسلام(ص) را به عنوان

اسوه ای نیکو یاد نموده است که همگان باید به آن حضرت تأسّی نمایند:

«لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ[4]»؛ به یقین برای شما،

در زندگی رسول خدا الگوی نیکویی است. همچنین خداوند درباره آن رسول گرامی می فرماید:

«وَإِنَّکَ لَعَلی خُلُق عَظِیم[5]»؛ به یقین تو اخلاق عظیم و بزرگی داری.

همچنین در آیه ای دیگر، خداوند مؤمنان را امر کرده است که از دستورات نبی اکرم(ص) پیروی کرده، فرامین او را به جای آورند و آنچه را از آن باز داشته است، رها سازند:

«وَ مَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا[6].» در آیه دیگری اشاره نموده است:

«وَ أَطِیعُواْ اللّهَ و َالرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ[7]»؛ و از خدا و رسول اطاعت کنید،

باشد که مورد رحمت قرار گیرید.

 نقل‏ شده که می‏گوید: «از عایشه همسر رسول اکرم(ص)

در وصف اخلاق پیامبر خدا (ص) سوال کردم. او در این باره گفت:

آیا قرآن نخوانده‏ای؟ گفتم چرا؟ سپس گفت: «اخلاق پیامبر(ص) همان قرآن است»8

روایت فوق، اخلاق نبی اکرم (ص)، را به قرآن تشبیه نموده است،

یعنی اینکه اگر کسی به دنبال‏ نمونه‏ی عینی و عملی قرآن است،

اخلاق آن حضرت را بررسی کند، تا دریابد که چگونه‏ قرآن در اخلاق،

بینش، منش و سیره‏ی آن حضرت تبلور یافته است.

همچنین، علی(ع) پیامبر خدا را الگوی شایسته پیروی معرفی می کند

و الگوپذیری از ایشان را برای همگان بسنده می داند، چنان که می فرماید:

«روش نبی خدا (ص) برای الگو بودن تو کافی است و پیامبر

در نکوهش دنیا و کاستی­های و رسوایی ها و بدی­های فراوان آن راهنمای تو می باشد.

پس، به پیامبر پاک و پاکیزه تمسک جوی که راه و رسم او الگویی

برای همه الگوخواهان و مایه بزرگی است برای کسی که خواهان بزرگواری باشد.

دوست­ترین بنده نزد خدا کسی است که از پیامبرش پیروی کند و گام بر جای پای او نهد9

 

امام صادق(ع) هم در بیان اهمیت الگو گیری از پیامبراکرم(ص) فرمودند:

«اِنّی لاََکْرَهُ لِلرَّجُلِ اَنْ یَمُوتَ وَقَدْ بَقِیَتْ عَلَیْهِ خَلَّةٌ مِنْ خِلالِ رَسُولِ اللّه ِ لَمْ یَأْتِها» 10-؛

دوست ندارم مسلمانی بمیرد، مگر اینکه تمام آداب

و سنت های رسول خدا(ص)، را [اگر چه یکبار] انجام دهد.

 

فهرست منابع 

[1] - سوره ی قلم، آیه ی 4.

[2] - سوره ی انبیا، آیه ی 107.

[3] - سوره ی حجر، آیه ی 72.

[4] - سوره ی احزاب، آیه ی 21.

[5] - سوره ی قلم، آیه ی 4.

[6] - سوره ی حشر، آیه ی 7.

[7] - سوره ی انعام، آیه ی 59.

8-فیض کاشانی، 1378، ج 4، ص 21.

9-دشتی، 1382، خطبه 160.

10-صدوق، 1404ق، ج3، ص467.

 نظر دهید »

تبریک عید

15 آذر 1396 توسط ليلا احمدي

 

 

 

قالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله: قالَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ:

اِنَّ لِعَبْدى عَلَىَّ عَهْدا اِنْ اَقامَ الصَّلاهَ لِوَقْتِها اَنْ لااُعَذِّبَهُ،

وَ اَنْ اُدْخِلَهُ الْجَنَّهَ بَغَیْرِ حِسابٍ.


رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: خداوند متعال مى فرماید:

من تعهّدى نسبت به بنده ام دارم که اگر نماز را در وقتش بپا دارد

او را عذاب نکنم و بى حساب او را به بهشت ببرم.1

 

إنما خلد أهل النار فی النار لأن نیاتهم کانت فی الدنیا

أن خلدوا فیها أن یعصوا الله أبدا . و إنما خلد أهل الجنة فی الجنة

لأن نیاتهم کانت فی الدنیا أن لو بقوا فیها أن یطیعوا الله أبدا ،

فبالنیات خلد هؤلاء و هؤلاء . ثم تلا قوله تعالی : “

قل کل یعمل علی شاکلته ” قال : علی نیته .

امام جعفر صادق (ع) : اهل دوزخ از اینرو در دوزخ جاودان باشند

که نیت داشتند اگر در دنیا جاودان باشند همیشه نافرمانی خدا کنند

و اهل بهشت از اینرو در بهشت جاودان باشند که نیت داشتند اگر در دنیا

باقی بمانند همیشه اطاعت خدا کنند پس این دسته و آن دسته

به سبب نیت خویش جاودانی شدند ، سپس قول خدای تعالی را تلاوت نمود :

بگو هرکس طبق طریقه خویش عمل می کند . فرمود : یعنی طبق نیت خویش .2

 

 

فهرست منابع

1-کنز العمال،جلد 7،صفحه 19036.

2-اصول کافی ، ج 3 ، ص 135 - 136

 

 نظر دهید »

با بصیرت همراه با ولایت

07 آذر 1396 توسط ليلا احمدي

افراد ولایت‌مدار و ولایت‌پذیر باید در امر دین و شناخت صفات الهی،

آگاهی نسبت به احوال دنیا و آخرت و نیز شناخت کامل نسبت

به حجّت خدا بصیرت داشته باشند و آرمان آنها رسیدن به درجة کسانی باشد

که خداوند متعال در حدیث قدسی در باب آنها می‌فرماید:

«کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی

یَنْطِقُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ:

من شنوایی او می‌شوم که با آن می‌شنود، بینایی او می‌شوم

که با آن می‌بیند، زبان او می‌شوم که با آن حرف می‌زند و دست او می‌شوم

که با آن قدرتمندانه آنچه را که می‌خواهد، به دست می‌آورد.

اگر او مرا بخواند او را اجابت می‌کنم و اگر چیزی بخواهد به او می‌دهم» 1

امّا بی‌بصیرتی، پیروان ولایت را از ولیّ خدا جدا می‌کند،

چنان‌که در جنگ جمل افرادی را می‌بینیم که مدّعی پذیرش حکومت امام علی(ع) بودند،

امّا با همة شناختی که از فضائل و مقام معنوی آن حضرت داشتند،

در حقّانیّت و مشروعیّت این جنگ دچار تردید شدند.

از این رو، به امیرالمؤمنین(ع) گفتند: ما را به جایی بفرست

که یقین داشته باشیم با کفّار می‌جنگیم. امام علی(ع) نیز

آنها را به سرحدّات فرستاد2

این گروه، ولایت‌گریزانی هستند که در هنگامة کارزار بر اثر بی‌بصیرتی از ولایت جا می‌مانند.

فهرست منابع

1-کلینی، 1385ق.، ج 2: 352.

2-مجلسی، 1403ق.، ج 2: 80.

 

 نظر دهید »

ویژگی ولایتمداران

07 آذر 1396 توسط ليلا احمدي

مدّعیان ولایت‎مدار فراوانند، امّا ولایت‌مداران واقعی کم و اندک می‎باشند.

امام صادق(ع) با تبیین علائم هر یک، صفوف ولایت‎مداران اصلی

را از غیر آن جدا فرموده است، آنجا که می‎فرماید:

«الشِّیعَةُ ثَلاَثٌ؛ مُحِبٌّ واوٌّ فهُوَ مِنّا وَمُتَزَیّنٌ بِنَا وَنَحْنُ زَیْنٌ لِمَنْ تَزَیَّنَ بِنَا،

وَمُسْتَأکِلٌ بِنَا النَّاسَ وَمَنِ اسْتَأکَلَ بِنَا إِفْتَقَرَ:

شیعه سه گروه هستند: دوستدار عمیق [اهل بیت]. پس او از ماست.

[گروهی که] به وسیلة ما زینت می‌‌یابند و ما [نیز] زینت هستیم

برای کسی که به‌وسیلة ما زینت یابد. [سوم، گروهی که] به‌وسیلة

ما از مردم می‌‌خورد [و ما را وسیلة درآمد زندگی خود قرار می‌‌دهد]

و کسی که به‌وسیلة ما امرار معاش کند، فقیر می‌شود»1

 

شیعة واقعی سراپا تسلیم فرمان امام خویش می‎باشد

و هرگز اهل بیت را رها نخواهد کرد، چنان‌که آن حضرت در جای دیگر فرمود:

«کَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ مِنْ شِیعَتِنَا وَ هُوَ مُتَمَسِّکٌ بِعُرْوَةِ غَیْرِنَا:

دروغ پنداشته آن کس که خود را شیعة ما می‎داند، ولی به ریسمان

(سرپرستی و ولایت) غیر ما (اهل بیت) چنگ می‎زند»»

چراکه رستگاری و سعادت ابدی جز در سایة پذیرش امامت امامان معصوم(ع) میسر نیست.

امام صادق(ع) در روایت دیگری می‌‌فرماید:

«شیعة ما نیست کسی که به زبان بگوید شیعه هستم،

ولی در عمل با ما مخالفت کند و آثار ما را زیر پا گذارد،

لیکن شیعه کسی است که با زبان و دل با ما موافق باشد و آثار ما را پیروی کند

و مانند ما رفتار نماید. چنین کسانی شیعة واقعی ما هستند»

طبق این روایات ولایت‌مداران اصیل کسانی هستند

که در قول و فعل، در بیان و رفتار و نیز در زبان و در دل، ولایت‌پذیر هستند

و همواره اطاعت از ایشان را وظیفة خود می‌‌دانند.

فهرست منابع

1-ابن‌بابویه، 1403ق.: 301.

2- همان: 450

3-عاملی، 1412ق.، ج 11: 196..

 نظر دهید »

جایگاه ولایت

07 آذر 1396 توسط ليلا احمدي

جایگاه ولایت

در قرآن کریم، «ولایت» حکایت حقیقت آدمی‏ است که استعدادهایش

در اثر پیوند با ولایت تامّة الهیّه و حقیقیّة ذات ربوبی او، از راه عبادت و بندگی

به منصّة ظهور و بروز رسیده است، تا آنجا که به غایت قصوای منزلت و مقام انسانی،

یعنی انسان کامل نائل آمده است. در نتیجه، به مقام‏ها و منصب‏های رفیع الهی،

شامل نبوّت، رسالت، امامت و مانند آن دست یازیده است، به دلیل اینکه رسالت

هر پیامبری به نبوّت وی وابسته بوده است و نبوّت به ولایت او مرتبط است،

سمت و سوی پیوند انسان کامل به خدای سبحان، ولایت اوست و سمت

ارتباط وی به جامعة بشری رسالت اوست و رابط بین این دو، نبوّت اوست،

چه اینکه تفاوت رسالت‏ها مرهون تفاوت نبوّت‏ها و امتیاز نبوّت‏ها در پرتو تفاضل ولایت‏ها می‏باشد

(ر.ک؛ جوادی آملی، 1369: ‏13).

ولایت در زمان رسول خدا(ص)، با پیامبر و در زمان ائمّه، با ائمّه(ع) تحقّق یافت

و در زمان غیبت امام معصوم(ع)، با نایبان عامّ آن حضرت است

که از سوی حجّت الهی،‌ حجّت بر خلق هستند، چنان‌که امام زمان(عج) می‌‌فرماید:

«أَمَّا الحَوادِثِ الوَاقِعَةِ فَارجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاةِ أَحَادِیثِنَا

فَإِنَّهُم حُجَّتِی عَلَیکُم وَ أَنَا حُجَةُ الله:

برای حلّ مشکلات در حوادث ـ امور سیاسی، عبادی، اقتصادی،

نظامی، فرهنگی، اجتماعی و… ـ به راویان حدیث و فقهاء مراجعه کنید

که آنها در زمان غیبت، خلیفه و حجّت من بر شما هستند

و من حجّت خداوند بر آنها می‌باشم»

(حرّ عاملی، 1409ق.، ج 18: 101).

امام رضا(ع) در بیان فلسفة رهبری جامعة اسلامی می‏فرماید:

«اگر خداوند رهبر امینی را برای سرپرستی و حفظ امانت امامت قرار ندهد،

مذهب و دین به تدریج از بین خواهد رفت و سنّت پیامبر(ص) 

و احکام الهی دستخوش دگرگونی می‏گردد و بدعت‌گذاران چیزهایی

بر دین بیفزایند و ملحدان چیزهایی از دین بکاهند و در نتیجه،

حقیقت را بر مسلمانان دگرگون سازند»

(ابن‌بابویه قمی، ج1384، ج 1: ‏253).

آیة 59 از سورة نساء می‌‌فرماید:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ…: 

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید

پیامبر خدا و اولوالأمر [= اوصیاى پیامبر] را!O و آیة 44 سورة کهف می‌‌فرماید:

هُنَالِکَ الْوَلَایَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ…: در آنجا ثابت شد که ولایت (و قدرت) از آنِ خداوندِ بر حق است.

. این آیات بیانگر آن است که یکی از خصوصیّات فرد مسلمان، پذیرفتن

ولایت خداوند متعال، رسول اکرم(ص) و معصومین و کسانی است که

در ویژگی‌ها و خصوصیّات اعتقادی و علمی و رفتاری در مسیر آن بزرگواران قرار دارند.

قرآن کریم در آیة 35 سورة احزاب، پس از آنکه اوصاف اصلی

مردان و زنان مؤمن را برمی‌شمارد، بلافاصله در آیة بعدی سخن

از ولایت‌پذیری به میان آورده است:

وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ …

تأمّلی در سیاق این دو آیه و ترتیب آن نشان می‌‌دهد که تحقّق اوصاف

برجستة ایمانی شرط لازم برای تحقّق ولایت‌پذیری در حدّ اعلای آن است

(ر.ک؛ ذوعلم،1380: 50)؛

یعنی افرادی شاخص ولایت‌پذیری را دارند که دارای صفات عالیة ایمانی باشند

که زیر بنای آن معرفت و بصیرت است.

 نظر دهید »

عرض تسلیت

23 آبان 1396 توسط ليلا احمدي

صبر نشانی از ایمان است برای شما کرمانشاه ی های عزیز 

و دوست داشتنی  ایمانی افزونتر آرزومندم
خداوند شما را اجر صابرین دهد که حضرتش فرمود:

و بشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبه

قالو انا لله و انا الیه راجعون.

 

 نظر دهید »

رابطه قیام امام حسین با امام زمان علیهم السلام

19 آبان 1396 توسط ليلا احمدي

بین این دو قیام رابطه تنگاتنگی وجود دارد به طوری که در دعای ندبه می خوانیم

«این الطالب بدم المقتول بکربلا» این یک ارزش والایی است

که در راس قیام امام زمان (عج) قرار می گیرد. به عنوان یک منتظر باید

از رابطه این دو قیام با هم آگاه باشیم که در ادامه به این مهم اشاره می کنیم.                            

امام زمان (عج) فرزند امام حسین(ع) است و مهم تر این که

خون خواه واقعی او می باشد. نخستین کلامش یاد امام حسین(ع) است.1

در القاب«ثارالله» «وترالموتور» «طرید الشرید» هر دو شریکند.2

هر دو امام در هدف مشترکند. امام باقر(ع) می فرماید:

هنگامی که قائم قیام کند، هر آینه باطل را از بین می رود.3

 و هدف امام حسین(ع) نیز در زیارت اربعین آمده است:

خون خود را تقدیم تو کرد تا انسان ها را از نادانی و گمراهی رهایی بخشد.4

زمانه آن دو در نحراف فکری، فساد اجتماعی، رواج بی دینی و بدعت

در سطح جهانی مشابه یکدیگرند. یاران هر دو از معرفت

محبت و اطاعت نسبت به امام خود برخوردارند.5

پس فرهنگ عاشورا زمینه ساز فرهنگ انتظار است. انتظار ادامه عاشورا است

و چشم به راه حسین دیگری نشستن در کربلایی به وسعت جهان.6

در زیارت عاشورا در دو قسمت از خون خواهی حسین(ع) در رکاب امام مهدی (عج) خبر می دهد.7

بنا براین انتظار، انتظار انتقام عاشورا است و یاران مهدی(عج) همه عاشورایی اند.

کسانی می توانند در رکاب مهدی(عج) باشند و امام حق را یاری رسانند

که در مکتب عاشورا آب دیده شده و معیار جنگ و صلح را اموخته باشند

که حسین(ع) خود معیار سلم و حرب و تولّا و تبّرا است.

امام مهدی(عج)و ندای مظلومیت امام حسین(ع)

روایاتی در این باره وجود دارد که می گویند زمانی که قائم آل محمد(ص)

ظهور کند ما بین رکن و مقام می ایستد و پنج ندا می دهد:

1. اَلا يا اَهلَ العالَم اَنَا الاِمام القائِم.

2. اَلا يا اَهلَ العالَم اَنَا الصَّمصامُ المُنتَقِم.

3. اَلا يا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِي الحُسَين قَتَلُوهُ عَطشاناً.

4. الا يا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِي الحُسَين طَرَحُوهُ عُرياناً.

5. اَلا يا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِي الحُسَين سَحَقُوهُ عُدواناً.

آگاه باشيد اي جهانيان که منم امام قائم، آگاه باشيد

اي اهل عالم که منم شمشير انتقام گيرنده، بيدار باشيد

اي اهل جهان که جدّ من حسين را تشنه کام کشتند، بيدار باشيد

اي اهل عالم که جد من حسين را روي خاک افکندند،

آگاه باشيد اي جهانيان که حق جد من حسين را از روي کينه توزي پايمال کردند.

طبق اين نقل، سه نداي اخير، مخصوص و ويژه ي جد

بزرگوارش امام حسين (ع) است و مصائب جگرخراش آن سيد

ابرار را بازگو مي کند و اذيت و آزارهاي جانکاهي که بر آن حضرت

در صحنه ي خونين کربلا رفت، را يادآوري مي فرمايد.

بنابراین رابطه عمیق و محکمی بین این دو قیام وجود دارد

که می توان اساس قیام امام زمان(عج) را قیام امام حسین(ع) دانست.

بر منتظران حقیقی است که رابطه خود را با این دو قیام قوی کنند

و در زیارت عاشورا در دو فراز از این زیارت بزرگ توفیق خون خواهی امام حسین(ع)

در رکاب امام زمان (عج) را از خدا بخواهند.

امید است که به حق خون خدا امام حسین(ع) و یارانش

ما هم جزء خون خواهان امام حسین(ع) در رکاب امام زمان(عج) باشیم.

امین یا رب العلمین

1-یزدی حائری، شیخ علی، الزام الناصب، ج2، ص282.

2-ابن بابویه، کمال الدین،ج1 ص318.

3-کلینی، اصول کافی، ج8، ص278.

4-شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، زیارت اربعین.

5- مجلسی، بحار الانوار، ج52، ص308و 386.

6-تونه ای، مجتبی، موعود نامه،انتشارات مشهور، ص 478.

7-پور سعید آقایی، عاشورا و انتظار، ص27.

 نظر دهید »

هدایت قرآن

18 آبان 1396 توسط ليلا احمدي

کلمه” هدایت” در قرآن در مورد فراوانى استعمال شده است ولى ریشه و اساس همه آنها به دو معنى بازگشت مى‏کند:
1-” هدایت تکوینى” که در تمام موجودات جهان وجود دارد (منظور از هدایت تکوینى رهبرى موجودات به وسیله پروردگار زیر پوشش نظام آفرینش و قانونمندیهاى حساب شده جهان هستى است).
2-” هدایت تشریعى” که به وسیله پیامبران و کتابهاى آسمانى انجام مى‏گیرد و انسانها با تعلیم و تربیت آنان در مسیر تکامل پیش مى‏روند، شاهد آن نیز در قرآن فراوان است :
4- چرا هدایت قرآن ویژه پرهیزکاران است؟
مسلمان قرآن براى هدایت همه جهانیان نازل شده، ولى چرا در آیه فوق هدایت قرآن مخصوص پرهیزکاران معرفى گردیده؟
علت آن این است که تا مرحله‏اى از تقوا در وجود انسان نباشد (مرحله تسلیم در مقابل حق و پذیرش آنچه هماهنگ با عقل و فطرت است) محال است انسان از هدایت کتابهاى آسمانى و دعوت انبیاء بهره بگیرد.
به تعبیر دیگر: افراد فاقد ایمان دو گروهند: گروهى هستند که در جستجوى حقند و این مقدار از تقوا در دل آنها وجود دارد که هر جا حق را ببینند پذیرا مى‏شوند.
گروه دیگرى افراد لجوج و متعصب و هوا پرستى هستند که نه تنها در جستجوى حق نیستند بلکه هر جا آن را بیابند براى خاموش‏کردنش تلاش مى‏کنند.
مسلما قرآن و هر کتاب آسمانى دیگر تنها به حال گروه اول مفید بوده و هست و گروه دوم از هدایت آن بهره‏اى نخواهند گرفت.
و باز به تعبیر دیگر: علاوه بر” فاعلیت فاعل"” قابلیت قابل” نیز شرط است، هم در هدایت تکوینى و هم در هدایت تشریعى.
زمین شوره‏زار هرگز سنبل بر نیارد، اگر چه هزاران مرتبه باران بر آن ببارد، بلکه باید زمین آماده باشد تا از قطرات زنده کننده باران بهره گیرد.
سرزمین وجود انسانى نیز تا از لجاجت و عناد و تعصب پاک نشود، بذر هدایت را نمى‏پذیرد، و لذا خداوند مى‏فرماید:” قرآن هادى و راهنماى متقیان است".

 نظر دهید »

ملائکه و زوار ابا عبدالله علیه السلام

18 آبان 1396 توسط ليلا احمدي

 

إِسْحَاقَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ قَالَ سَمِعْتُ

أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ: وَکَّلَ اللَّهُ بِقَبْرِ الْحُسَیْنِ ع

أَرْبَعَةَ آلَافِ مَلَکٍ شُعْثٌ غُبْرٌ یَبْکُونَهُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ//

فَمَنْ زَارَهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ شَیَّعُوهُ حَتَّى یُبْلِغُوهُ مَأْمَنَهُ وَ

إِنْ مَرِضَ عَادُوهُ غُدْوَةً وَ عَشِیَّةً وَ إِنْ مَاتَ شَهِدُوا جَنَازَتَهُ

وَ اسْتَغْفَرُوا لَهُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ.1

راوی می‌گوید شنیدم که امام صادق علیه السّلام فرمودند:

خداوند بر قبر امام حسین علیه السّلام چهار هزار فرشته

ژولیده موى و غبارآلود گمارده است که تا روز قیامت بر او مى ‏گریند.

و کسى که با شناخت حقش او را زیارت نماید،

او را مشایعت مى‏ کنند تا به وطن خود برسد

و هنگامى که مریض شود، صبح و شام به عیادت او مى‏ روند.

و اگر بمیرد بر جنازه او حاضر شده و تا روز قیامت براى او استغفار مى‏ نمایند.

1-کافی، ج‏4، ص: 581

 نظر دهید »

اهمیت زیارت قبر ابا عبدالله الحسین علیه السلام

18 آبان 1396 توسط ليلا احمدي

 

رسول خدا و ائمه علیهم السّلام در حق زائرین امام حسین علیه السّلام‏ دعا می کنند


مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

قَالَ لِی یَا مُعَاوِیَةُ لَا تَدَعْ زِیَارَةَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع لِخَوْفٍ

فَإِنَّ مَنْ تَرَکَ زِیَارَتَهُ رَأَى مِنَ الْحَسْرَةِ مَا یَتَمَنَّى أَنَّ قَبْرَهُ کَانَ عِنْدَهُ

أَ مَا تُحِبُّ أَنْ یَرَى اللَّهُ شَخْصَکَ وَ سَوَادَکَ فِیمَنْ یَدْعُو لَهُ

رَسُولُ اللَّهِ ص وَ عَلِیٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْأَئِمَّةُ 

 معاویة بن وهب، از حضرت ابا عبد اللَّه علیه السّلام، نقل می کند که وی گفت:

امام صادق علیه السّلام به من فرمودند:

اى معاویه به جهت ترس و وحشت زیارت قبر حضرت امام حسین علیه السّلام را ترک مکن،

زیرا کسى که زیارت آن حضرت را ترک کند چنان حسرتى بخورد

که آرزو نماید قبر آن حضرت نزد او باشد و بتواند زیاد به زیارتش برود،

آیا دوست دارى که خدا تو را در زمره کسانى ببیند

که حضرت رسول صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم و حضرات على و فاطمه و ائمه علیهم السّلام

در حقشان دعاء فرموده ‏اند. 1

1-کامل  الزیارات، النص، ص: 116]

 

 نظر دهید »

اعمال ماه صفر

29 مهر 1396 توسط ليلا احمدي

 

 

اعمال مشترک اول هر ماه در ابتدای ماه صفر نیز قابل توجه است از جمله:

دعا

در زمان دیدن هلال خواندن دعای هلال وارد شده است. حداقل آن است که سه مرتبه بگوید: 

اللّهُ اَکْبَر و سه مرتبه لا إلهَ الَّا الْلّه و سپس بگوید: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی أذْهَبَ شَهْرَ کَذا وَ جاءَ بِشَهْرِ کَذا.

بهترین دعای زمان رؤیت هلال، دعای چهل و سوم صحیفه سجادیه است.

قرآن

خواندن هفت مرتبه سوره «حمد».

روزه

از أموری که بر آن تأکید شده، سه روز روزه گرفتن در هر ماه است. مرحوم علامه مجلسی در زادالمعاد می گوید:

مطابق مشهور، این سه روز، پنجشنبه اول ماه و پنجشنبه آخر ماه و چهارشنبه اول از دهه وسط ماه است.

نماز

شب اول ماه: دو رکعت نماز بجا آورد، به این نحو که: در هر رکعت پس از سوره حمد سوره انعام را بخواند

سپس از خداوند متعال بخواهد که او را از هر ترسی و هر دردی ایمن گرداند.

روز اول ماه: خواندن نماز اول ماه که آن دو رکعت است، در رکعت اول بعد از حمد

سی مرتبه سوره توحید و در رکعت دوم بعد از حمد سی مرتبه سوره قدر بخواند

و بعد از نماز صدقه ای در راه خدا بدهد،هر کس چنین کند، سلامت خود را در آن ماه از خداوند متعال گرفته است.

اعمال مستحبی ماه صفر
درباره اعمال مستحبی که در ماه صفر ذکر شده، اهم آن ها خواندن دعا، تلاوت قرآن، اقامه نماز و روزه داری است.

دعای ویژه ماه صفر نیز از محدث بزرگ مرحوم «فیض کاشانی» نقل شده که مستحب است هر روز 10 مرتبه قرائت شود:

یا شَدیدَ الْقُوی وَیا شَدیدَ الْمِحالِ یا عَزیزُ یا عَزیزُ یا عَزیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمیعُ خَلْقِکَ

فَاکْفِنی شَرَّ خَلْقِکَ یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ

اِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ وَصَلَّی اللّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ.

ای سخت نیرو و ای سخت عقوبت! ای عزیز، ای عزیز، ای عزیز! در برابر عظمت تو همه آفریدگانت خوار شدند، پس کفایت کن از من شر خلقت را. ای نیکو ده، ای زیبایی بخش، ای نعمت بخش، ای فزون بخش، ای که معبودی جز تو نیست! منزهی تو و من از ستمکاران هستم. پس دعای او (یونس) را اجابت کردیم و از اندوه نجاتش دادیم و این چنین نجات دهیم مؤمنان را و درود خدا بر محمد و آل پاک و پاکیزه اش

سید بن طاووس در کتاب اقبال الاعمال نیز اعمالی را برای ماه صفر ذکر کرده که به شرح ذیل است:

روز سوم

در روز سوم ماه صفر، دو رکعت نماز بخوان که در رکعت اوّل سوره حمد و سوره فتح

و در رکعت دوم سوره حمد و سوره توحید قرائت شود و پس از سلام نماز، صد بار

صلوات بفرست و صد بار آل ابی سفیان را لعنت کن و

صد مرتبه استغفار نما و آنگاه حاجت خویش را از خداوند بخواه.

روزبیستم

در روز اربعین زیارت امام حسین(ع) مستحب است و مورد تأکید قرار گرفته.

در روایتی که شیخ طوسی از امام حسن عسکری(ع) نقل کرده، چنین آمده است:

نشانه های مؤمن پنج چیز است: به جای آوردن 51 رکعت نماز(17 رکعت نماز واجب و 34 رکعت نافله)؛

خواندن زیارت اربعین امام حسین علیه السلام؛ انگشتر را بر دستِ راست نهادن؛

پیشانی را به هنگام سجده بر خاک گذاردن و “بسم الله الرّحمن الرّحیم” را در نماز بلند گفتن.

زیارت اربعین که در این روز مستحب است، در کتاب های دعا آمده است و چنین است:

السَّلامُ عَلَی وَلِیِّ اللَّهِ وَ حَبِیبِهِ السَّلامُ عَلَی خَلِیلِ اللَّهِ وَ نَجِیبِهِ السَّلامُ عَلَی صَفِیِّ اللَّهِ

وَ ابْنِ صَفِیِّهِ السَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ السَّلامُ عَلَی أَسِیرِ الْکُرُبَاتِ

وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِیُّکَ وَ ابْنُ وَلِیِّکَ وَ صَفِیُّکَ وَ ابْنُ صَفِیِّکَ

الْفَائِزُ بِکَرَامَتِکَ أَکْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ وَ اجْتَبَیْتَهُ بِطِیبِ الْوِلادَةِ وَ

جَعَلْتَهُ سَیِّدا مِنَ السَّادَةِ وَ قَائِدا مِنَ الْقَادَةِ وَ ذَائِدا مِنَ الذَّادَةِ وَ أَعْطَیْتَهُ مَوَارِیثَ الْأَنْبِیَاءِ

وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَی خَلْقِکَ مِنَ الْأَوْصِیَاءِ فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ

فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلالَةِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیَا وَ بَاعَ

حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَی وَ شَرَی آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْکَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّی فِی هَوَاهُ وَ أَسْخَطَکَ وَ أَسْخَطَ نَبِیَّکَ ،

سلام بر ولیّ خدا و حبیبش،سلام بر دوست خدا و نجیبش،سلام بر بنده‏ برگزیده

خدا و فرزند برگزیده‏اش،سلام بر حسین مظلوم شهید،سلام بر آن دچار گرفتاریها

و کشته اشکها،خدایا من گواهی می‏دهم که حسین ولیّ تو و فرزند ولیّ تو،و فرزند

برگزیده توست‏ حسینی که به کرامتت رسیده،او را به شهادت گرامی داشتی،و به

خوشبختی اختصاصش دادی،و به پاکی ولادت‏ برگزیدی،و او را آقایی از آقایان،

و پیشروی از پیشرویان،و مدافعی از مدافعان حق قرار دادی،و میراثهای پیامبران

را به او عطا فرمودی،و او را از میان جانشینان حجّت بر بندگانت

قرار دادی،و در دعوتش جای‏ عذری باقی نگذاشت،و از خیرخواهی دریغ نورزید،

و جانش را در راه تو بذل کرد،تا بندگانت را از جهالت و سرگردانی گمراهی برهاند،

درحالی‏که بر علیه او به کمک هم برخاستند،کسانی‏که دنیا مغرورشان کرد،و بهره واقعی

خود را به فرومایه‏تر و پست‏تر چیز فروختند،و و آخرتشان را به کمترین بها به

گردونه فروش گذاشتند،تکبّر کردند و خود را در دامن هوای نفس انداختند،تو را و پیامبرت را به خشم‏ آوردند،

وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِکَ أَهْلَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ حَمَلَةَ الْأَوْزَارِ الْمُسْتَوْجِبِینَ النَّارَ [لِلنَّارِ]

فَجَاهَدَهُمْ فِیکَ صَابِرا مُحْتَسِبا حَتَّی سُفِکَ فِی طَاعَتِکَ دَمُهُ وَ اسْتُبِیحَ حَرِیمُهُ

اللَّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْنا وَبِیلا وَ عَذِّبْهُمْ عَذَابا أَلِیما السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ

السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ سَیِّدِ الْأَوْصِیَاءِ أَشْهَدُ أَنَّکَ أَمِینُ اللَّهِ وَ ابْنُ أَمِینِهِ عِشْتَ سَعِیدا

وَ مَضَیْتَ حَمِیدا وَ مُتَّ فَقِیدا مَظْلُوما شَهِیدا وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَکَ وَ

مُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِهِ

حَتَّی أَتَاکَ الْیَقِینُ فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ،

و اطاعت کردند از میان بندگانت،اهل شکاف‏افکنی و نفاق و بارکشان گناهان سنگین،

و سزواران آتش را پس با آنان درباره تو صابرانه و به حساب تو جهاد کرد،تا در طاعت

تو خونش ریخته شد و حریمش مباح گشت‏ خدایا آنان را لعنت کن لعنتی سنگین،

و عذابشان کن عذابی دردناک،سلام بر تو ای فرزند رسول خدا،سلام‏ بر تو ای فرزند سرور

جانشینان،شهادت می‏دهم که تو امین خدا و فرزند امین اویی،خوشبخت زیستی،

و ستوده درگذشتی،و از دنیا رفتی گم‏گشته،و مظلوم و شهید،

گواهی می‏دهم که خدا وفاکننده است آنچه را به تو وعده داده،و نابودکننده کسانی

را که از یاری‏ات دریغ ورزیدند،و عذاب کننده کسانی را که تو را کشتند،و گواهی می‏دهم

که تو به عهد خدا وفا کردید و در راهش به‏ به جهاد برخاستی تا مرگ فرا رسید،

پس خدا لعنت کند کسانی را که تو را کشتند،و به تو ستم کردند،و این جریان را شنیدند و به آن خشنود شدند،

اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ أَنِّی وَلِیٌّ لِمَنْ وَالاهُ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ

أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُورا فِی الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ [الطَّاهِرَةِ] لَمْ تُنَجِّسْکَ

الْجَاهِلِیَّةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِیَابِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مِنْ دَعَائِمِ الدِّینِ

وَ أَرْکَانِ الْمُسْلِمِینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ الْإِمَامُ الْبَرُّ التَّقِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ الْهَادِی

الْمَهْدِیُّ وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوَی وَ أَعْلامُ الْهُدَی وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَی

وَ الْحُجَّةُ عَلَی أَهْلِ الدُّنْیَا وَ أَشْهَدُ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِیَابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِینِی وَ

خَوَاتِیمِ عَمَلِی وَ قَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّی

یَأْذَنَ اللَّهُ لَکُمْ فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لا مَعَ عَدُوِّکُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَی أَرْوَاحِکُمْ وَ

أَجْسَادِکُمْ [أَجْسَامِکُمْ‏] وَ شَاهِدِکُمْ وَ غَائِبِکُمْ وَ ظَاهِرِکُمْ وَ بَاطِنِکُمْ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ.

خدای من تو را شاهد می‏گیرم که من دوستم با آنان‏که او را دوست دارند،

و دشمن با آنان‏ که با او دشمنند،پدر و مادرم فدایت ای فرزند رسول خدا،

گواهی می‏دهم که تو در صلبهای بلندمرتبه‏ و رحمهای پاک نوری بودی،جاهلیت

با ناپاکیهایش تو را آلوده نکرد،و از جامه‏های تیره و تارش‏ به تو نپوشاند،و گواهی می‏دهم

که تو از ستونهای دین،و پایه‏های مسلمانان،و پناهگاه مردم مؤمنی،و گواهی می‏دهم که

پیشوای نیکوکار،با تقوا،راضی به مقدرات حق،پاکیزه،هدایت کننده،و هدایت شده‏ای،

و گواهی می‏دهم که امامان‏ از فرزندانت،اصل تقوا،و نشانه‏های هدایت،و دستگیره محکم،

و حجّت بر اهل دنیا هستند و گواهی می‏دهم که من به یقین مؤمن به شمایم،و به بازگشتتان

یقین دارم،براساس قوانین دینم،و عواقب عملم،و قبلم با قلبتان در در صلح،و کارم پیرو

کارتان،و یاری‏ام برای شما آماده است،تا خدا به شما اجازه دهد،پس با شمایم نه

با دشمنانتان،درودهای خدا بر شما،و بر ارواح و پیکرهایتان،و بر حاضر

و غایبتان،و بر ظاهر و باطنتان،آمین ای پروردگار جهانیان.

پس دو رکعت نماز می‏خوانی،و به آنچه می‏خواهی دعا می‏کنی و برمی‏گردی.

 نظر دهید »

ماه صفر

29 مهر 1396 توسط ليلا احمدي

 


چرا ماه صفر معروف به ماه نحس است؟
در كتاب مفاتيح الجنان در رابطه با ماه صفر مي فرمايد: اين ماه معروف به نحوست است

و براي رفع نحوست هيچ چيز بهتر از تصدق و ادعيه و استعاذات وارده نيست.(1)
در ميان مردم معمول است كه بعضي از روزها را روز سعد و مبارك و بعضي را روز شوم و نحس مي دانند

بحث در اين است تا چند اندازه اين اعتقاد در اسلام پذيرفته شده است.
از نظر عقل محال نيست كه اجزاي زمان با يكديگر تفاوت داشته باشد

بعضي داراي نحوست و ايام ديگر ضد آن باشد هر چند از نظر استدلال عقلي راهي

براي اثبات يا نفي آن وجود ندارد همين اندازه مي گوئيم ممكن است ولي از نظر

عقل ثابت نيست. بنابراين اگر دلايل شرعي از طريق وحي كه افق هاي وسيع تري را روشن مي نمايد

بر اين معني در دست داشته باشيم قبول آن نه تنها بلامانع بلكه لازم است.

در قرآن تنها در دو مورد اشاره به نحوست ايام شده است در رابطه با قوم عاد مي فرمايد:

“ما بر هلاك آنها تند بادي در روز پايداري نحسي فرستاديم"(2)
و در سوره ديگر مي فرمايد: “ما تندبادي سخت و سرد در روزهاي شومي بر آنها مسلط ساختيم"(3)

پس قرآن تنها اشاره اي سربسته به مسأله دارد ولي احاديث زيادي در زمينه نحس و سعد ايام داريم

در روايتي نقل شده كه يكي از دوستان امام حسن عسكري ـ عليه السّلام ـ روز سه شنبه

به محضر امام مشرف شد امام فرمودند: ديروز تو را ديدم عرض كرد

چون دوشنبه بود و من براي مصون ماندن از شر اين روز از خانه بيرون نمي آيم.

امام فرمودند: كسي كه مي خواهد از شر دوشنبه در امان بماند در اولين ركعت نماز صبح سورة هل اتي بخواند

كه تناسب با رفع شر دارد… خداوند نيكان را از شر روز رستاخيز نگاه مي دارد.(4) …

اينجا امام نحوست را رد نكردند در بعضي از روايات سعد و نحس ايام در ارتباط با حوادثي

كه در آن واقع شده است تفسير شده يعني سعد و نحس بودن به خاطر جريانات

و حوادثي كه در آن روز اتفاق افتاده مي باشد نه اين كه خود ايام نحس باشند.
پس اجمالاً از آيات و روايات استفاده مي شود روزهاي نحسي وجود دارد

يا خودشان يا به خاطر حوادثي كه در آن اتقاق افتاده است.
و در رابطه با ماه صفر روايتي نقل شده كه پيامبر فرمودند: هركس به من خبر دهد

به خارج شدن ماه صفر من هم به او بشارت بهشت را مي دهم.(5)

از اين روايت هم نحس بودن استفاده مي شود.
علامه طباطبائي فرموده: در روايات قابل اعتماد آمده است روز وفات حضرت سيدالشهداء

و يا پيغمبر اكرم نحس است و مواليد ائمه سعد است.(6)
احتمال است نحوست و سعد بودن به خاطر حوادثي باشد كه در آن اتفاق افتاده

مثل شهادت پيامبر اكرم و امام حسن مجتبي و امامان ديگر عليهم السلام.
لازم به ذكر است در رابطه با نحس بودن ماه صفر مدرك قابل اعتمادي پيدا نشد

جز روايت مستدرك سفينة البحار كه هر كس به من اطلاع بدهد خروج ماه

صفر ار من هم به او وعده بهشت مي دهم كه از اين روايت اجمالاً استفاده مي شود

كه ماه صفر مبغوض پيامبر بوده است يا به خاطر حوادثي كه در آن واقع مي شود و يا جهت ديگري داشته است.

فهرست منابع

1 . مفاتيح الجنان، مرحوم شيخ عباس قمي، در اعمال ماه صفر، فصل هشتم، ص 391.
2 . سورة قمر، آية 19.
3 . سورة فصلت، آية 16.
4 . صد سؤال و صد جواب ، عيسي ولائي، قم، انتشارات كوثر النبي، 1382، ص 470.
5 . مستدرك سفينة البحار. علي نمازي شاهرودي، 1363، ص 284، ج 6.
6 . در محضر علامه طباطبائي، پرسش ها و پاسخ هاي اعتقادي،

محمد حسين رخ شاد، قم ، ناشر آل علي، 81، ص 254، سؤال 659.

 نظر دهید »

مقام حضرت عباس (ع) نزد ائمه (ع)

08 مهر 1396 توسط ليلا احمدي

 

 

اگر بخواهیم مقام و منزلت حضرت عباس(ع) را از دیدگاه امامان معصوم(ع) دریابیم،

کافی است به سخنان آن بزرگوار درباره حضرت عباس (ع) توجه کنیم.

در شب عاشورا، وقتی دشمن در مقابل کاروان امام حسین (ع) حاضر شد

و در راس آنها عمربن سعد شروع به داد و فریاد کرد، امام حسین (ع) به حضرت عباس (ع) فرمود:‌

برادر جان، جانم به فدایت، سوار مرکب شو و نزد این قوم برو و از ایشان سوال کن

که به چه منظور آمده اند و چه می خواهند.

در این ماجرا دو نکته مهم وجود دارد یکی آنکه امام به حضرت عباس می فرماید:

من فدایت شوم. این عبارت دلالت بر عظمت شخصیت عباس (ع) دارد،

زیرا امام معصوم العیاذ بالله سخنی بی مورد و گزاف نمی گوید

و نکته دوم آنکه، حضرت به عنوان نماینده خود عباس(ع) را به اردوگاه دشمن می فرستد.

روز عاشورا هنگامی که حضرت عباس(ع) از اسب بر روی زمین افتاد،

امام حسین (ع) فرمودند:‌(الان انکسر ظهری و قلت حیاتی) یعنی (اکنون پشتم شکست و چاره ام کم شد).

این جمله بیانگر اهمیت حضرت عباس (ع) ونقش او در پشتیبانی از امام حسین (ع) است.

امام زمان (عج)، در قسمتی از زیارتنامه ای که برای شهدای کربلا ایراد کردند،

حضرت عباس (ع) را چنین مورد خطاب قرار می دهند:

السلام علی ابی الفضل العباس بن امیرالمومنین المواسی اخاه بنفسه،

الاخذ لغده من امسه، الفادی له، ‌الوافی الساعی الیه بمائه، المقطوعه یداه

لعن الله قاتله یزید بن الرقاد الجهنی و حکیم بن طفیل الطائی.

«سلام بر ابوالفضل، عباس بن امیرالمؤمنین، هم درد بزرگ برادر که جانش را فدای او ساخت

و از دیروز بهره فردایش را برگزید، آنکه فدایی برادر بود و از او حفاظت کرد

و برای رساندن آب به او کوشید و دستانش قطع گشت. خداوند قاتلانش،

«یزید بن رقاد» و «حیکم بن طفیل طایی» را لعنت کند.”

امام زین العابدین (ع) به عبیدالله بن عباس بن علی بن ابی طالب (ع) نظر افکند

و اشکش جاری شد. سپس فرمود:‌ خداوند حضرت عباس (ع) را رحمت کند که به حق ایثار کرد

و امتحان شد و جان خود را فدای برادرش کرد تا آنکه دو دستش قطع شد.

لذا خداوند عزوجل در عوض،‌ دو بال به او عطا کرد تا همراه ملائکه در بهشت پرواز کند،

همان طور که به جعفر بن ابی طالب (ع) هم دو بال عطا فرمود

و به تحقیق، حضرت عباس (ع) نزد پروردگار مقام و منزلتی دارد

که روز قیامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه می خورند.

 نظر دهید »

بدون شرح

08 مهر 1396 توسط ليلا احمدي

 

 

 نظر دهید »

چگونگی بهره مندی از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

07 مهر 1396 توسط ليلا احمدي


 سؤال می‏‌شود: چگونه از امام بهره ببریم در حالی‏که امام زمان در غیبت هستند؟


جواب به این سؤال در هرسه بعد باید پاسخ داده شود،
1- ارائه طریق؛ در باب مباحث اخلاقی تمام دستورات ازطریق‌ پیامبر اکرم

و ائمه طاهرین (صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین) به ما رسیده است و در این باب کمبود نداریم.
2- مباحث فلسفی؛ در روایتی است که امام زمان(صلوات‌الله‌علیه) در زمان غیبت

مثل خورشید پشت ابر هستند؛ یعنی همان‏طور حیات جانداران به خورشید وابسته است

چه پشت ابر باشد و چه نباشد، بدون امام زمان هم حیاتی نیست چه غائب باشند،

چه ظاهر چون ایشان رابط بین ممکن و واجب و قدیم و حادث‏اند

و اگر رابط نباشد، هیچ چیزی وجود نخواهد داشت.
3- ایصال به مطلوب؛ در این مورد آیا باید حضرت را شهود کنیم؟

برخی به دنبال زیارت حضرت هستند و خیلی دعا می‌کنند، اگر درون کسی غیر این حالت وجود داشته باشد،

خلل و کمبود دارد، باید این‏گونه بود، امّا از این نکته ‌نباید غفلت کرد

که آیا باید تقاضای شهود داشته باشیم یا قابلیّت شهود؟ تقاضای شهود لازمه ایمان است،

امّا انسان باید قابلیّت شهود را در خود ایجاد کند و بزرگانی امثال مقدّس‏ اردبیلی و سیّدبحرالعلوم

چون قابلیّت شهود را در خود ایجاد کرده بودند، خدمت امام زمان (صلوات‌الله‌علیه)می‏رسیدند.
پس زمانیکه از حبّ به دنیا تخلیه شدی، ولی الله اعظم دستت را می‌گیرند؛

مگر کسی که حبّ دنیا، چه مالش و چه جاهش پیکره‌اش را گرفته باشد،

می‌تواند خدمت امام زمان«صلوات الله علیه»، برسد تا حضرت ایصال به مطلوب بفرمایند؟!
لذا در باب انتظار فرج که روایات بسیار داریم که افضل اعمال است،

چه کسی می‌تواند منتظر باشد؟ کسی که حبّ دنیا دارد؟ اگر امام زمان(صلوات‌الله‌علیه) تشریف بیاورند،

حاضرم دست از همه چیز بردارم و هر امر فرمودند بگویم: چشم؟ اگر این‏چنین شویم،

بی برو برگرد دستمان را خواهد گرفت، چه چشم ظاهری ببیند، چه نبیند.

اینجا است که عبادات‌ روح می‏گیرند و طاعات‌ مغز پیدا می‌کنند

و از پوست بودن خارج می‏شوند.اگر کسی این حالت در آن نباشد، منحرف است.

زیرا این‏گونه بودن طبق موازین است، لذا در روایات متعدّد داریم که اگر کسی

امام زمانش را نشناسد، « مَاتَ‏ مِيتَةً جَاهِلِيَّة[1]»، به مرگ جاهلیّت مرده است.
خدایا بحقّ مهدی موعودت؛ یعنی موجودی که الآن محبوبترین

موجودات نزد تو است، دست ما را از دامن او کوتاه مکن!

     

                           1- بحار الأنوار ؛ ج‏32 ؛ ص321                                      

گزیده ای از سخنرانی مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی

 

 نظر دهید »

حضور امام در عالم

07 مهر 1396 توسط ليلا احمدي

معناي حضور امام در عالم

امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، به يک معنا همه جا حاضر هست.

مگر ما همه جا نمي گوييم: السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السلام عليک يعني حضور السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ

 اگر غايب هست چرا به حضور خطاب مي کنيم .امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

همه جا هست شعاع وجودش همه جا را پر کرد است.

آقا شيخ جواد کربلايي، روي منبر اين حديث را مي فرمودند:

يک کسي، به امام  صادق علیه السلام (ازاصحاب خاص بود)عرض کرد:

آقا من مي خواهم در حق شما معرفت پيدا بکنم اصرار کرد. حضرت هم ديدند؛

يه کم آمادگي دارد. به بعضي از اصحاب فرمودند: که اين را، تو اين حوض که عمق دارد بيندازيد.

اصحاب او را تو آب انداختند.  بي چاره شنا بلد نبود. خلاصه دست و پا زد تا نزديک ديوار آمد

که بيرون بياد. فرمودند: نگذاريد بيرون بيايد دوباره توآب انداختند. چندين بار خواست بيرون بيايد.

حضرت علیه السلام فرموند: دوباره بيندازيد ديگر نفسش به شماره افتاد بود.

کافي بود يه بار ديگر سرش زيرآب برود. آن لحظه آخر عرضه داشت:

اي امام صادق علیه السلام به داد من برسيد. از همه وجودش امام علیه السلام را صدا زد

فوري ديدند يک قدرتي او را بيرون گذاشت امام علیه السلام فرمود:

چي ديدي؟ گفت لحظه آخر وقتي با تمام وجودم گفتم:

يا امام صادق علیه السلام به دادم برس ديدم ميليون ها امام صادق علیه السلام،

دست دراز کرده اند دارن دست من را مي گيرند. تمام عالم امام صادق علیه السلام است.

امام رکن عالم است يعني تمام عالم وابسته به اين شخصيت است

 کسي که از اين طبيعت بيرون بياد؛ مي بيند ملکوت وباطن عالم همه امام است.

گفت: اصلا غير امام صادق علیه السلام کسي را نديدم. گفت: حالا شناختي؟ گفت بله يا بن رسول الله شناختم.

 نظر دهید »

دلنوشته

04 مهر 1396 توسط ليلا احمدي

 

 

شهادت افتخار ماست 

 دشمن با توام !!!! بدان که ما بندگان خدا هستیم و در راه او و در سبیل او حرکت می کنیم

و پیشروی می کنیم. اگر شهادت نصیب شد، سعادت است و اگر پیروزی نصیب شد سعادت است.

 ما از هیچ چیز نمی ترسیم وقتی که با خدا باشیم.

برای اینکه اگر کشته بشیویم و با خدا باشیم سعادتمندیم و اگر بکشیم هم سعادتمندیم.

پس از خدا  میخواهیم توفیق شهادت را به ما بدهد، توفیق عزت بدهد.

چون شهادت عزت ماست. ملت ما شهادت را فوز عظیم می داند.

ای دشمن ترسو بدان ما شهادت را یک فوز عظیم می دانیم

و ملت ما هم شهادت را به جان و دل قبول می کند.

و یقین داشته باش ما پیروزیم برای اینکه شهادت را در آغوش می گیریم  

چون آنهایی که از شهادت و از مردن می ترسند، آنها شکست خورده اند.

ای دشمن این را بدان شهید حججی و دیگر کسانی که شهید شدند،

به خدمت خودشان و رسالت خودشان و به اجر خدمت خودشان رسیدند.

 باکی از این نداریم که شهادت نصیب عزیزان ما شده است.

این یک شیوه ی مرضیه ای است که در شیعه ی امیرالمؤمنین از اول پیدایش اسام تاکنون بوده .

آخر سخن وآن  این است هر کاری بکنی  شیعه امیر المومنین به شهادت و فداکاری خو گرفته است

و از هیچ دشمن و هیچ قدرتی و هیچ توطئه ای هراس ندارد.

 نظر دهید »

اساسی ترین وظیفه شیعیان

31 شهریور 1396 توسط ليلا احمدي

رسول لله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند:

«مَنْ رَزَقَهُ اللَّهُ حُبَّ الْأَئِمَّةِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِی فَقَدْ أَصَابَ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ»،1

 اگر كسی محبت اهل بیت (علیه السلام) روزی او شود، به ثواب

و خیر دنیا و آخرت رسیده و اصابه به خیر دنیا و آخرت كرده است.

 

 به شناخت معصومان نیاز داریم؛ چون نیاز به رهبر و الگو

امری ذاتی برای آدمی است؛ارزش و شأن انسان تا آنجاست که خداوند

برای هدایت او به کمتر از معصوم سفارش نمی کند. 

هرکس خود را به کمتر از معصوم بسپارد، در حق خود

جفا و خیانت بزرگی می کند. پس به شناخت معصوم نیاز داریم؛

چون کمتر از آن، خیانت به خویشتن است.

 به شناخت معصوم نیاز داریم؛ چون نمی خواهیم

و نباید عمر خود را تلف کنیم و از سر درگمی و بحران بیزاریم.

 بدون شناخت اهل بیت(ع)، نمی توانیم میان خود و آنها

ارتباطی واقعی برقرار کنیم و بدون برقراری یک ارتباط درست،

هرگز نمی توان راه راست و رسیدن به خوشبختی را درک کرد.

 کسانی که اهل بیت(ع) را الگوی خود قرار ندهند، در پیدا کردن الگو

و روش زندگی به بحران ها و آشفتگی های بسیار دچار می شوند

و هنگامی به خود می آیند که می بینند، عمر خود را با الگوهای دروغین و واهی سپری کرده اند.

 اساسی ترین وظیفه ما پیش از هر اقدامی، شناخت رهبران الهی و امامان هدایت

و به ویژه در عصر کنونی رسیدن به، معرفت امام زمان(عج) است

که بدون پیوند آگاهانه و خالصانه با ایشان، وامانده و درمانده از راهیم.2

منبع:

1. بحارالأنوار، مجلسی/ 27/78 باب 4- ثواب حبهم و نصرهم و ولایتهم.

2. محمد شجاعی، عزادار حقیقی، صص 50 و 51. (با تلخیص)

 

 نظر دهید »

کلام رهبر انقلاب درباه امام حسین(ع)

30 شهریور 1396 توسط ليلا احمدي

 

 

 

 نظر دهید »

تسلیت ماه محرم

30 شهریور 1396 توسط ليلا احمدي

تا قیامت ز قیام تو قیامت برپاست


                                            از قیام تو پیام تو عیان است هنوز


همه ماه است محرم ، همه جا کرب و بلاست


                                       در جهان موج جهاد تو روان است هنوز . . .


                                  آغاز محرم و ایام سوگواری حسینی تسلیت باد

                  

                                                   التماس دعا

 نظر دهید »

بیعت با شیر خواره ابا عبد الله

30 شهریور 1396 توسط ليلا احمدي

                               در چشمان این شیرخوارگان معصوم، زمان به عقب برمی گردد،

بیشتر از هزار سالِ طی شده و یادی زنده می شود از ظهری که چشم هایی معصوم

با حنجره ای غرق به خون گواه مظلومیت خاندانی می شد که تا همیشه تاریخ زنده اند.

و فردا  اولین جمعه ماه محرم پدران و مادران  به عشق حسین (علیه السلام )، شیرخوارگان خود را روی دست هایشان بالا می گیرند

تا او را بیمه نوزادی چندماهه کنند که امام حسین (علیه السلام) بر دستان خود گرفته بود.

فرشتگان زمینی فردا مراسم را به بهشتی زیبا تبدیل خواهد کرد

یکی گریه می کند و یکی ذکر می گوید، یکی با شیرخواره اش بر سر مزار شهدای گمنام میرود

و زیر لب چیزی می گوید، فردا بار دیگر مادران جوان  نوزادان کوچک خود را ملبس

به لباس سفید و سبز کرده و سربند یا علی اصغر(علیه السلام) بر سر فرزندانشان بسته،

وبه عشق نوزاد اباعبدالله (علیه السلام) که هدف تیر ظلم قرار گرفت می آیندتا آنها رابیمه کنند

 نظر دهید »

فضیلت جمعه

24 شهریور 1396 توسط ليلا احمدي

 

 

تأثير شب و روز جمعه بر دعا


 در روزهايي که ايّام هفته را تشکيل مي دهند، مي بينيم که در روايات

ما شبِ جمعه و روز جمعه را از نظر اثرگذاري شان بر روي دعا

به طور خاص مطرح مي کنند. روايات در اين زمينه بسيار است.


در باب شب جمعه ما روايات متعددي داريم؛يک روايت از پيغمبر اکرم

(صلّي الله عليه وآله وسلّم) است که حضرت فرمود:


«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُنْزِلُ مَلَكاً إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْيَا كُلَّ لَيْلَةٍ فِي الثُّلُثِ الْأَخِيرِ»؛

خداوند در هر شب، در ثلث آخر شب، فرشته اي را به آسمان دنيا فرو مي فرستد؛

«وَ لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ فِي أَوَّلِ اللَّيْلِ»؛ شب جمعه هم که مي شود از اوّل شب مي فرستد؛

«فَيَأْمُرُهُ فَيُنَادِي»، به او فرمان مي دهد، پس او ندا مي کند.

حالا نداهايش چيست؟«هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِيَهُ»؛ آيا درخواست کننده اي هست

که من درخواستش را اجابت کنم؟ «هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَيْهِ»؛

آيا توبه کننده اي هست که توبه اش را بپذيرم؟

«هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَهُ»؛ آيا کسي هست که طلب آمرزش کند و او را بيامرزم؟

«يَا طَالِبَ الْخَيْرِ أَقْبِلْ»؛ اي کسي که طالب خوبي ها هستي، روي بياور؛«يَا طَالِبَ الشَّرِّ أَقْصِرْ»؛

اي کسي که ـ نعوذبالله ـ به سمت شرّ داري مي روي، دست بردار.

«فَلَا يَزَالُ يُنَادِي بِهَذَا إِلَى أَنْ يَطْلُعَ الْفَجْرُ»؛ اين فرشته آن قدر ندا مي کند تا سپيده دم بدمد.

«فَإِذَا طَلَعَ الْفَجْرُ عَادَ إِلَى مَحَلِّهِ مِنْ مَلَكُوتِ السَّمَاءِ»[1]. وقتي که فجر طالع مي شود،

برمي گردد به همان محلّ خودش که ملکوت آسمان است.

روايت ديگر، روايتي است که ابوبصير از امام باقر (عليه السلام) نقل مي کند.

تفاوت دو روايت را خوب دقت کنيد؛ آن روايت اوّل اين بود که خدا يک فرشته

را مي فرستد که ندا کند؛ امّا در روايت دوم مي فرمايد خودِ خدا ندا مي کند.

حضرت مي فرمايد:


«إنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَيُنَادِي كُلَّ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ مِنْ أَوَّلِ اللَّيْلِ إِلَى آخِرِهِ»،

خداي متعال هر شب جمعه از سر شب تا آخر شب، از بالاي عرش ندا مي دهد:

«أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَدْعُونِي لآِخِرَتِهِ وَ دُنْيَاهُ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأُجِيبَهُ»؛

آيا بنده اي هست که مرا بخواند و از من براي آخرت و دنيايش درخواست کند،

تا قبل از آنکه فجر طالع شود که جوابش را بدهم؟

«أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَتُوبُ إِلَيَّ مِنْ ذُنُوبِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأَتُوبَ عَلَيْهِ»؛

آيا بنده مؤمني هست که قبل از طلوع فجر از گناهانش توبه کند تا من توبه او را بپذيرم؟

«أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ قَدْ قَتَّرْتُ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَسْأَلَنِي الزِّيَادَةَ فِي رِزْقِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأَزِيدَهُ وَ أُوَسِّعَ عَلَيْهِ»؛

آيا بنده مؤمني هست که من از نظر رزق و روزي بر او تنگ گرفته باشم،

بيايد از من توسعه رزق و روزي را تقاضا کند و روزي بطلبد تا من روزي دنيايي اش را توسعه دهم؟

«أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ سَقِيمٌ يَسْأَلُنِي أَنْ أَشْفِيَهُ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأُعَافِيَهُ»[2].

آيا بنده مؤمني هست که بيماري داشته باشد و بيايد از من شفا بخواهد

قبل از اينکه فجر طالع شود تا من هم او را شفا دهم؟


اين روايت مفصل است و ادامه دارد. به همين مقدار در اين دو روايتي که خواندم دقت کنيد؛

هم مسأله امور معنوي را مطرح مي کنند، هم امور مادّي را؛

هم گرفتاري هاي معنوي را که انسان از بار گناه، سبکبار شود و هم مسأله

حاجات دنيوي اش را مطرح مي کند. البته روايت اوّل به صورت کلي فرمود:


«فَيُنَادِي هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِيَهُ»؛ آيا کسي هست که از من درخواستي کند،

تا من به او بدهم؛ امّا روايت دوم اين درخواست ها و حاجت ها را بخش بخش مي کند.

 

حاجات معنوي و آخرتي


امام باقر (عليه السلام) به ابوبصير، اوّل به طور کلّي مي فرمايد


«أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَدْعُونِي لآِخِرَتِهِ وَ دُنْيَاهُ»؛ اوّل اين مطلب کلّي را فرمود؛

«دنيا» و «آخرت». اوّل هم آخرت را مطرح مي کند. در بين امور آخرتي

هم اهمّ امور براي من اين است که گناهانم آمرزيده شود.

مي گوييم «دفع ضرر» اولي است از «جلب منفعت»؛ آيا بهتر نيست

که انسان جلوي ضرر را بگيرد تا بخواهد جلب منفعت کند؟ اصلاً عاقل اينگونه است.

مي گويد اوّل ضرر نکنم؛ منفعت پيش کش! لذا اوّل سراغ اين مي رود.

البته اينجا «دفع ضرر» نيست، بلکه «رفع ضرر» است.

يعني مسأله آمرزش نسبت به گناهان مطرح است.

لذا اوّلاً امور معنوي که اهمّ امور است را مطرح فرمود؛ در امور معنوي هم اهمّ آن چيست؟

آمرزش گناهان است که رفع مانع است.

 

حاجات مادّي و دنيايي


بعد هم مي رود سراغ دنيايت. وسعت رزق مي خواهي؟

خيال نکني فقط با تلاش خودت، روزي ات وسيع مي شود! نه،

تنگ و گشاديِ روزي دست کسي است که روزي رسان است. دست من و تو نيست.

يک وقت اشتباه نکنيد؛ رزق يعني روزي؛ روزييعني چه؟ يعني آن چيزي که من در حيات مادي

و نشئه دنيوي ام از آن بهره مي گيرم؛ نه پول زياد. در آخر بحثم هم به اين مسأله اشاره مي کنم.

ممکن است کسي بدود و پول زياد گير بياورد؛ بعد تا آن پول را گير آورد،

يک چاله و بلکه چاهي پيدا شود و يک دفعه در آن بيفتد. خوب،

اين روزي تو نبود. بي خود خودت را خسته کردي! اين همه تلاش کردي، آخرش هيچ!


اينها را در روايات داريم؛ اين هايي که من مي گويم از خودم نيست.

پس مسأله اين نيست؛ توسعه رزق به معناي آن چيزهايي است

که من نسبت به زندگي دنيايي ام از آن بهره برداري کنم و سود ببرم.

گاهي هم ممکن است خيلي داشته باشم، امّا از آن طرف مبتلا

به يک سنخ رذيله اي باشم که حتّي براي خودم هم سود نبرم.

فهرست منابع

[1] . بحارالأنوار، ج۳، ص۳۱۴٫           [2] . وسائل الشيعة، ۷ج ، ص۳۸۹٫

گزیده ای از سخنان آیت الله مرحوم مجتبی تهرانی

 نظر دهید »

به روشنی آفتاب

24 شهریور 1396 توسط ليلا احمدي

بسم الله الرحمن الرحیم

                                                                    سوره ال عمران،آیه 61

 

 

 

 

 

 

 

 

 نظر دهید »

بهترین توبه

23 شهریور 1396 توسط ليلا احمدي

 

 

بهترین توبه، ترک معصیت است 

در بنى اسرئیل عابدى بود که دنبال کارهاى دنیا هیچ نمى رفت و دائم در عبادت بود،

ابلیس صدایى از دماغ خود در آورد که ناگاه جنودش جمع شدند، به آنها گفت: 
چه کسى از شما فلان عابد را براى من مى فریبد؟ یکى از آنها گفت: من او را مى فریبم.

ابلیس پرسید: از چه راه ؟ گفت: از راه زن ها. شیطان گفت:

تو اهل او نیستى و این ماموریت از تو ساخته نیست، او زنها را تجربه نکرده است.

دیگرى گفت: من او را مى فریبم. پرسید: از چه راه بر او داخل مى شوى ؟

گفت: از راه شراب، گفت: او اهل این کار نیست که با اینها فریفته شود. سومى گفت: من او را فریب مى دهم، پرسید:

از چه راه ؟ گفت: از راه عمل خیر و عبادت !، شیطان گفت:

برو که تو حریف اویى و مى توانى او را فریب دهى.

آن بچه شیطان به جایگاه عابد رفت و سجاده خود را پهن کرده، مشغول نماز شد،

عابد استراحت مى کرد، شیطان استراحت نمى کرد. عابد مى خوابید، شیطان نمى خوابید

و مدام نماز مى خواند، بطورى که عابد عمل خود را کوچک دانست

و خود را نسبت به او پست و حقیر به حساب آورد و نزد او آمده، گفت:

اى بنده خدا به چه چیزى قوت پیدا کرده اى و اینقدر نماز مى خوانى ؟

او جواب نداد، سؤ ال سه مرتبه تکرار شد که در مرتبه سوم شیطان گفت:

اى بنده خدا من گناهى کرده ام و از آن نادم و پشیمان شده ام؛ یعنى توبه کرده ام،

حال هرگاه یاد آن گناه مى افتم به نماز قوت و نیرو پیدا مى کنم.

عابد گفت: آن گناه را به من هم نشان بده تا من نیز آن را مرتکب شوم و توبه کنم

که هر گاه یاد آن افتادم بر نماز قوت پیدا کنم. شیطان گفت:

برو در شهر فلان زن فاحشه را پیدا کن و دو درهم به او بده و با او زنا کن.

عابد گفت: دو درهم از کجا بیاورم ؟ شیطان گفت: از زیر سجاده من بردار. عابد دو درهم را برداشت و راهى شهر شد.

عابد با همان لباس عبادت در کوچه هاى شهر سراغ خانه آن زن زناکار را مى گرفت.

مردم خیال مى کردند براى موعظه آن زن آمده است، خانه اش را نشان عابد دادند.

عابد به خانه زن که رسید، مطلب خود را اظهار نمود. آن زن گفت:

تو به هیئت و شکلى نزد من آمده اى که هیچ کس با این وضع نزد من نیامده است

جریان آمدنت را برایم بگو، من در اختیار تو هستم. عابد جریان خود را تعریف نمود.

آن زن گفت: اى بنده خدا! گناه نکردن از توبه کردن آسانتر است

وانگهى از کجا معلوم که تو توفیق توبه را پیدا کنى، برو، آن که تو را به این کار راهنمایى کرده شیطان است.

.

 نظر دهید »

عرض تسلیت

20 شهریور 1396 توسط ليلا احمدي

 

شهید راه فضیلت، آیت الله سید اسدالله مدنی، در شمار عالمانی است

که از عمر شریف خود در راه احیای معارف اسلامی و نشر فرهنگ اهل بیت علیهم السلام بهره برد

و در سنگرهای گوناگون، به ستیز با جهل و تباهی و ستم پرداخت.

وی از جوانی قدم در راه مبارزه با طاغوت نهاد و در این راه، دستگیری ها و

تبعیدهای مداوم را به جان خرید. در سال های دوری از وطن و زندگی در نجف اشرف،

جاذبه معنوی او، روشن ضمیران حقیقت جو را همانند پروانه های عاشق،

گرداگردش جمع کرد و آنان را از محضر پر فیضش سیراب ساخت.

هم زمان با اوج گیری قیام مردمی در خرداد 1342 و تبعید امام خمینی رحمه الله به نجف اشرف،

همواره مدافع امام بود و در کنار آن رهبر فرزانه، در پاسداری از اسلام کوشید.

وی پس از انقلاب نیز در کنار امام و یاران گران قدرش، در حفظ آرمان های نظام اسلامی

و دفع توطئه های دشمنان نظام، عاشقانه تلاش می کرد. شهید مدنی،

در طول زندگی پرثمرش، خدمات ارزنده ای به اسلام و ملت ایران

در نقاط مختلف کشورمان به یادگار گذاشت و سرانجام به دست منافقان کوردل،

در 20 شهریور 1386 در محراب نماز جمعه به شهادت رسید.

روحش شاد و یادش گرامی

 

 نظر دهید »

نام های عید غدیر

20 شهریور 1396 توسط ليلا احمدي

                             

                                               نام های عید غدیر در روایات 

                  1-یوم الذی اکمل الله به الدین                             2-یوم الارشاد

                 3-یوم الر ضا                                                  4- یوم طلب الزیاده

                5-یوم صیام، و قیام و صله الاخوان                         6-یوم البرهان

                7-یوم الامن المامون                                             8-یوم البشاره 

                9- یوم ترک الکبائر  و الذنوب                                  10-یوم التزکیه 

             11-یوم تفطیر الصائمین                                         12-یوم التوددد

          13-یوم ابلاء السرائر                                             14-یوم استراحه المومنین 

        15– یوم اطعام الطعام                                          16-یوم اظهار المصون من المکنون

        17-یوم اکثار الصلواه علی محمد و آل محمد               18-یوم النبا العظیم 

       19-یوم المیثاق الماخوذ                                          20- یومیستجاب فیه الدعا

      21-یوم عید و فرح و سرور                                        22-عید الله الاکبر و…………….

 نظر دهید »

معجزه غدیر

20 شهریور 1396 توسط ليلا احمدي

واقعه عجیبی که به عنوان یک معجزه تلقی می‌شد در روز عید غدیر اتفاق افتاد

و آن ماجرای «حارث فهوی» بود. در آخرین ساعات از روز سوم،‌

او با ۱۲ نفر از اصحابش نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و آله) آمد و گفت:

«ای محمد! سه سؤال از تو دارم: آیا شهادت به یگانگی خداوند

و پیامبر خود را از جانب پروردگارت آورده‌ای یا از پیش خود گفتی؟

آیا نماز و زکات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آورده‌ای یا از پیش خود گفتی؟

آیا اینکه درباره علی‌بن‌ابیطالب گفتی: «من کنت مولاه فعلی مولاه …» از جانب پروردگار بود یا از پیش خود گفتی؟

حضرت در جواب هر سه سؤال فرمودند:«خداوند به من وحی کرده است و واسطه بین من و خدا جبرییل است

و من اعلان کننده پیام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبری را اعلان نمی‌کنم».

حارث گفت: خدایا، اگر آنچه محمد می‌گوید حق و از جانب توست

سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکی بر ما بفرست» سخن حارث تمام شد و به راه افتاد.

خداوند سنگی از آسمان بر او فرستاد که از مغزش وارد شد و از دبرش خارج گردید

و همانجا او را هلاک کرد. بعد از این جریان، آیه «سال سائل بعذاب واقع، للکافرین لیس له دافع…»

(سوره معارج، آیه ۲۱)

نازل شد. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و اله) به اصحابشان فرمودند: آیا دیدید و شنیدید؟

گفتند آری. با این معجزه، بر همگان مسلم شد که «غدیر» از منبع وحی سرچشمه گرفته و یک فرمان الهی است.

منبع:

نعیم‌آبادی، غلامعلی، غدیر در آینه تاریخ، ص ۲۳۵/ مؤسسه فرهنگی انتشاراتی توسعه قلم، ۱۳۸۱، ص ۲۳۵٫.

 

 

 نظر دهید »

آزادی از دیدگاه امام علی (علیه السلام)

19 شهریور 1396 توسط ليلا احمدي

 

قال امام على (علیه السلام)

اَیُّهَا النّاسُ اِنَّ آدَمَ لَمْ یَلِدْ عَبْداً وَ لا اَمَةً وَ اِنَّ النّاسَ کُلُّهُمْ اَحْرارٌ»;

«اى مردم از حضرت آدم (علیه السلام) غلام و کنیزى خلق نشده، بلکه تمام مردم آزاد هستند

شرح حدیث
مخاطب حضرت در این روایت تمام مردم هستند چون گروه خاصّى را مورد خطاب قرار نداده،

بلکه تمام انسان ها را مورد خطاب قرار داده است. خطاب «یا اَیُّهَا النّاسُ» در مواردى است

که جنبه حقوق بشر دارد، ولى خطاب هایى مانند «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» جنبه حقوق اسلامى دارد.

طبق این روایت، همه مردم آزادند و اساس آفرینش انسان و فرزندان آدم بر حریّت و آزادى بوده است.

و اگر در جایى این اصل نقض شود، جنبه استثنایى دارد.

این نکته که مسأله آزادى انسان ۱۴۰۰ سال قبل توسّط اسلام مطرح شده،

قابل تأمّل و دقّت است; زیرا در آن زمان حریّت یک اصل اساسى و یک ارزش شناخته نمى شد،

برخلاف امروز که ارزشى بودن آزادى یک امر بدیهى است.

اصل لزوم آزادى مطلبى روشن، بلکه از بدیهیّات است و مورد قبول همه مى باشد

و همه ملّت هاى تحت سلطه براى به دست آوردن آن مبارزه مى کنند.

آنچه قابل توجّه و در خور دقّت مى باشد، دو چیز است

:one:چرا آزادى یک ارزش است؟ اگر نباشد چه مى شود؟ و اگر باشد چه رخ مى دهد؟

متأسّفانه فلسفه آزادى چیزى است که کمتر بدان پرداخته مى شود. فلسفه آزادى روشن است:
انسان نیروها و قابلیّت هایى دارد. در صورتى مى تواند این ها را به ثمر برساند که مانعى بر سر راه او نباشد،

بتواند آزادانه علم و دانش را فراگیرد و در مسیر تکامل پیش برود، تکامل بر دو پایه استوار است

الف: استعدادهاى درونى. ب: نداشتن مانع، بنابراین فلسفه آزادى انسان،

استفاده وى از استعدادها و لیاقت هاى درونى است. و روشن است که شکوفایى استعدادهاى درونى انسان

در محیطى آزاد بهتر تحقّق پیدا مى کند. رشد بوته اى که در یک گلدان هست

با بوته اى که در یک زمین زراعتى کاشته شده قابل مقایسه نیست.

 چه نوع آزادى مطلوب است؟
از آنچه در نکته اوّل گذشت روشن مى شود که آن نوع از آزادى مطلوب است

که در مسیر تکامل انسان باشد. بنابراین این فلسفه آزادى حدود آن را تبیین مى کند،

زیرا آزادى اقسامى دارد:  آزادى مطلق این نوع آزادى فقط در دل جنگل ها و در بین حیوانات وحشى پیدا مى شود

و بس. در چنین مکان هایى هر کسى هر کار بخواهد مى کند. و روشن است

که هیچ کسى مدافع چنین آزادى نیست. آزادى در محدوده قوانین بشرى که دائماً دست خوش تغییر و تفسیر است

کسانى که معتقد به دین نیستند، ولى قانون را قبول دارند آزادى آن ها باید در چارچوبه قانون باشد

و واضح است که قانون تضادّى با آزادى ندارد، بلکه محافظ آن است.
 آزادى در محدوده ارزش هاى الهى آزادى پیروان مکاتب الهى در چارچوبه ارزش هاى دینى است،

آن ها هرگز اجازه نمى دهند که به نام آزادى به حریم این ارزش هاى والاى الهى و انسانى تجاوز شود.
بدیهى است نوع اوّل آزادى مطلوب هیچ بشرى نیست،

و نوع دوم سرچشمه انواع مشکلات و بدبختى هاست، و تنها نوع سوم است

که مى تواند سعادت ما را تضمین کند و قبایى است که براى قامت انسان دوخته شده است.

منبع:

میزان الحکمة، باب ۷۹۹حدیث ۳۵۵۶ جلد دوم صفحه ۳۵1

 

 نظر دهید »

مهم ترین مقاصد غدیر

19 شهریور 1396 توسط ليلا احمدي

 

 

مهمترین مقاصد حضرت در خطبۀ غدیر را می توان در موارد زیر خلاصه کرد.

1- نتیجه گیری از زحمات۲۳ساله رسالت با تعیین ادامه دهندگان این راه.


2- حفظ دائمی اسلام با جانشینانی که از عهدۀ این مهم برآیند.


3- اقدام رسمی برای تعیین خلیفه که از نظر قوانین ملل سندیت دارد.


4- ترسیم خط مشی آیندۀ مسلمین تا آخر دنیا با تعیین مولای متقیان و ائمه معصومین(ع)


5-اتمام حجت بر مخالفان اسلام اعم از مقصرین و معاندین.


این اهداف بلند در سایۀ شرایطی انجام شد که شایستۀ ابدیت غدیر بود

و آن را بعنوان یک واقعه استثنایی درآورد.


پس از اتمام خطبۀ پیامبر در طول سه روز توقف بیعت عمومی انجام گرفت

و آن روز ما بعنوان «ایام الولایه» در صفحات تاریخ نقش بست.

واقعه غدیر جایگاه خاصی در اعتقادات مسلمانان پیدا کرد که در تاریخ اسلام فراموش شدنی نیست.

آری چگونه می توان غدیر را فراموش کردی غدیری که 


غدیر روز عهد و پیمان، ترسیم و یاد آوری حیات طیبه و حلقه وصل دو اصل مهم نبوت وامامت است .

غدیر احیاء تفکر عدم تفکیک دین از سیاست و روز رسوایی دشمنان اسلام است.

غدیر تجلی عظمت حضرت علی(ع) و پشتیبان محکمی برای ولایت فقیه است

غدیر، آزمون بزرگ ولایتمندی و روز شادمانی و عبادت برای پیروان ولایت

و روز نا امیدی و شکست برای دشمنان اسلام است.



به امید روزی که با امامت مولا و مقتدایمان مقام معظم رهبری حضرت آیت آله العظمی خامنه ای (مدظله) در کنار صاحب غدیر، غدیر را جشن بگیریم و داستان آن روزهای شیرین را از دو لب مبارک آن حضرت بشنویم. انشاء الله

 نظر دهید »

اهمیت و عظمت غدیر

19 شهریور 1396 توسط ليلا احمدي

 

مقام معظم رهبری حضرت آیت الهد العظمی امام خامنه ای (مد ظله) پیرامون مسأله غدیر چنین فرمودند :
اهمیت عید سعید غدیر به عنوان برترین عیدها به این دلیل است

که متضمن ولایت الله و جود مقدس و شخصیت ممتاز امیر مومنان حضرت علی (ع)

در قلمرو نفس انسانی و جامعه بشری به عنوان امام و پیشوا برترین الگو و نمونه است.
حدیث غدیر که از قطعی ترین احادیث پیامبر (ص) به شمار می آید

از حیث دلالت و سند قابل مناقشه نیست و از احادیث متواتر است

و دلیل تواتر آن اینست که، این واقعه بزرگ و مهم در پیش چشم هزاران نفر(۱۲۰هزار نفر) اتفاق افتاده است.

در کتاب ارزشمند و گران سنگ غدیر آمده است که حدیث غدیر را ۱۱۰نفر از صحابه

و ۸۴نفر از تابعین و ۳۶۰نفر از علماء و روایان طی قرن ها نقل کرده اند.

علاوه بر آن دانشمندانی چون «طبری» و «ابن عقده» هر کدام در کتاب مستقلی این موضوع مهم را تالیف کرده اند.
در هیجده ذی الحجه سال دهم هجرت (حجه الوداع، حجه البلاغ) به دستور الهی،

آخرین سفر پیامبر اکرم(ص) به مکه برای تعلیم حج و اعلام ولایت ائمه (ع) آغاز شد.

در این سفر بیش از صد و بیست هزار نفر آن حضرت را همراهی می کردند

که در شرایط آن زمان سابقه نداشت. بلافاصله پس از پایان مراسم حج، اعلام شد

همه حجاج از مکه خارج شوند و برای برنامه ای مهم در غدیر خم، که کمی قبل از محل جدا شدن کاروان ها بود حضور یابند.
سه روز پس از پایان مراسم حج ، سیل جمعیت به سوی غدیر حرکت کردند.

با رسیدن به محل موعود زمان توقف از سوی پیامبر (ص) صادر شد و مرکب ها از حرکت ایستادند

و مردم پیاده شدند و هر کس جایی برای توقف سه روزه خود آماده کرد.
به دستور پیامبر (ص) سلمان، ابوذر، مقداد، عمار مکانی را زیر چند درخت کهنسال آماده کردند

و روی درختان پارچه برای سایبان قرار دادند .
در زیر سایبان منبری به بلندای قامت پیامبر(ص) از سنگ ها و روانداز شتران ساختند

به طوری که حضرت هنگام خطبه بر همه مردم مشرف باشند.
هنگام ظهر پس از ادای نماز جماعت ، پیامبر(ص) بر فراز منبر ایستادند

و امیر المومنین(ع) را فر خواندند تا بر فراز منبر در سمت راست حضرت بایستد

قبل از شروع خطبه امیر المومنین بر فراز منبر یک پله پائین تر در طرف راست پیامبر(ص) ایستاده بودند.

با در نظر گرفتن این شکل خاص از منبر و سخنرانی که دو نفر بر فراز منبر در حالت قیام دیده می شوند

و بیش از صد و بیست هزار نفر این منظره بدیع را می نگرند. به استقبال سخنان حضرت خواهیم رفت.
پس از اینکه مراسم عظیم و مجموعه فراموش نشدنی «واقعه غدیر» در تاریخ اسلام شکل گرفت

سخنرانی تاریخی پیامبر(ص) در غدیر حدود یک ساعت طول کشید

و در یازده بخش ایراد گردید
۱٫ حضرت در اولین بخش سخن: به حمد و ثنای الهی پرداخت و صفات قدرت و رحمت حق تعالی را ذکر فرمودند

و بعد از آن به بندگی خود در مقابل ذات الهی شهادت دادند.
۲٫ در بخش دوم، سخن را متوجه مطلب اصلی نمودند و تصریح کردند

که باید فرمان مهمی درباره علی بن ابی طالب(ع) ابلاغ کنم و اگر این پیام رانرسانم

رسالت الهی را نرسانده ام و ترس از عذاب او دارم.


۳٫ در سومین بخشامامت دوازده امام بعد از خود تا آخرین روز دنیا را اعلام فرمودند

تا همه طمع ها یکباره قطع شود و از نکات مهم سخنرانی حضرت،

اشاره به عمومیت ولایت آنان بر همه انسانها در اول زمان ها و در همه مکان هاو نفوذ کلی شان

در جمیه انمور بود و نیابت تام ائمه (ع) را از خدا و رسول در حلال و حرام و همه امور اعلام فرمودند.


۴٫ در بخش چهارمپیامبر با بلند کردن و معرفی امیر المومنین فرمودند:

من کنت مولاه فهذا علی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله


۵٫ در بخش پنجم صریحاً فرمودند : هر کس از ولایت ائمه سرباز زند اعمال نیکش سقوط می کند

و در جهنم خواهد بود. بعد از آن شمه ای از فضایل حضرت علی(ع) را بیان کردند.


۶٫ در بخش ششم با تلاوت آیات عذاب و لعن از قرآن، غضب الهی بر دشمنان اهل بیت را نمودار کردند و فرمودند :

منظور از این آیات عده ای از اصحاب من هستند که مامور به چشم پوشی از آنان هستم.

و فرمودند من از همه آنان بیزارم.

۷٫ در بخش هفتم حضرت تکیه سخن را بر اثرات ولایت و بحث اهل بیت قرار دادند

و فرمودند اصحاب صراط مستقیم در سوره حمد شیعیان اهل بیت هستند.


۸٫ در بخش هشتم: مطالبی اساسی درباره حضرت بقیه الاعظم حجت بن الحسن المهدی(عج) فرمودند

و به اوصاف و شئونات خاص حضرتش اشاره کردند و آینده پر از عدل و داد بدست امام زمان (ع)

را به جهانیان مژده دادند.


۹٫ در بخش نهم: پس از اتمام خطبه مردم را به بیعت خود و علی(ع) دعوت کردند

و فرمودند این بیعت به امر خداوند متعال است.


۱۰٫ در بخش دهم : حضرت درباره احکام الهی سخن گفتند که مقصود بیان چند پایه ی مهم عقیدتی بود.

از جمله اینکه فرمودند: چون بیان همه حلال ها و حرام ها توسط من امکان ندارد،

با بیعتی که از شما در باره ائمه می گیرم حلال و حرام را تا روز قیامت بیان کردم .

زیرا علم و عمل آنان حجت است. دیگر اینکه بالاترین امر معروف و نهی از منکر ،

تبلیغ پیام غدیر درباره امامان (ع) و امر به اطاعت از ایشان و نهی از مخالفتشان است.


۱۱٫ در بخش یازدهم بیعت لسانی انجام شد و حضرت بیعت از زبان ها را مطرحت کردند

و مطالبی را که مردم به آن اقرار می کردند تعیین فرمودند. که خلاصه آن اطاعت از دوازده امام (ع)

و عهد و پیمان بر عدم تغییر و تبدیل و بر رساندن پیام غدیر به نسل های آینده و غایبان از غدیر بود.
کلمات آخر پیامبر دعا برای اقرار کنندگان به سخنانش و نفرین بر منکرین

اوامر آن حضرت بود و با حمد خداوند خطابۀ حضرت پایان یافت.



 نظر دهید »

شرط شادابی

30 تیر 1396 توسط ليلا احمدي

 

شادمانی از مهم ترین عوامل تاثیر گذار در زندگی بشر است.

انسان ها بنا بر سرشت و ماهیت وجودی خویش، همواره از افسرده بودن گریزان اند

و دوست دارند به سوی شاد بودن و شاد زندگی کردن در حرکت باشند.

در واقع شادی بزرگ ترین موهبتی است که داریم.  چون شادی یکی از هیجانات ما از سوگ

و ناامیدی تا وجد و سرخوشی را در برمی گیرد. و نقش آن در  پویایی

  جامعه به حدی است که یکی از معلمان علوم اجتماعی به نام جان راسکین معتقد است

ثروتمند ترین کشور، کشوری است که بیش ترین افراد شاداب و شرافتمند را زیر بال خود دارد.

پس شادی نه تنها احساس خوبی در فرد ایجاد می کند بلکه برای سلامت

و احساس تندرستی و نشاط هم ضروری است

اما گاهی  با بدخلقی این نشاط و شادی از  افراد ،خانواده و جامعه رخت بر می بندد

چرا که زندگی بنا به گفته امام صادق(ع) که فرموند: «لا عَیْشَ اَهْنَأُ مِنْ حُسْنِ الْخُلْقِ؛

هیچ زندگی ای گواراتر از نیک خوئی نیست.»

 اری این حدیث به خوبی می رساند که اگر زندگی اجتماعی، خانوادگی

و حتی انفرادی توأم با اخلاق باشد، برخوردار از شادی و نشاط

و شادابی خواهد بود. جامعه و خانواده ای که اخلاق را مراعات نکنند،

نشاط و شادابی از آن رخت خواهد بست.

 نظر دهید »

عرض تسلیت

29 تیر 1396 توسط ليلا احمدي

 نظر دهید »

انتظار امام زمان عجل الله تعالی الشریف

26 تیر 1396 توسط ليلا احمدي

امام زمان (ع) در توقيع شريفي خطاب به شيعيان مي فرمايند:

«توجه خود را همراه با محبت و دوستي به سوي ما قرار دهيد

و در مسير دستورات روشن و قطعي دين حرکت کنيد که همانا من براي شما خيرخواهي مي کنم

و خداوند گواه است بر من و شما و اگر نبود علاقه ما به نيکو بودن شما

و رحمت و مهربانيمان بر شما،به سخن گفتن با شما نمي پرداختيم»

پی نوشت

 بحارالانوار، ج53، ص176

 نظر دهید »

انتظار رهبر از جوانان

25 تیر 1396 توسط ليلا احمدي

 

 

 

 

 

 

 نظر دهید »

فرصت ها را دریایم

22 تیر 1396 توسط ليلا احمدي

از دیدگاه اسلام، عمر و فرصتِ حیات، نعمتى خداوندى است و مقدمه‏اى

براى قیامت بشر و آنچه را كه انسان الهى همواره در نظر دارد، رسیدن به قرب بارى تعالى است.

پیامبر (ص) مى‏فرماید: «كسى كه دو روزش مثل هم باشد، زیانكار است».

قرآن، ضمن هدفمند دانستن كلّ هستى، تمام جریانات آن را نیز قانونمند مى ‏داند

و به اهمیت وقت و زمان در جاى جاى آیات قرآن، اشاره مى‏كند، كه اینك هرچند گذرا، نمونه‏هایى از این آیات را بیان می کنیم :

« هَلْ اَتى‏ عَلَى الْإنسانِ حینٌ مِنَ الدّهرِ لَمْ یَكُن شَیئا مَذْكُورا ؛ آیا بر انسان، روزگارانى نگذشت كه چیزى در خور گفتن نبود؟» 1

« وَالْعَصْرِ، إنّ الْإنسانَ لَفِى خُسرٍ إلّا الذّینَ آمَنوا و عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَتَواصَوْا بِالْحَقّ وَتَواصَوْا بِالصّبرِ ؛

قسم به عصر كه واقعا انسان در معرض زیان است؛ مگر آنان كه ایمان آورده‏اند

و كارهاى شایسته كرده و به حق و صبر، یكدیگر را توصیه كرده‏اند.» 2

« هُوَالّذى جَعَلَ الشّمْسَ ضِیاءً والْقَمَرَ نُورا وقَدّرَهُ مَنازِلَ لِتَعلَمُوا عَدَدَ السّنینَ وَالْحِسابَ ؛

اوست خدایى كه خورشید را درخشان، و ماه را تابان نمود و براى آن منزل‏هایى معین كرد تا شماره سال‏ها و حساب را بدانید.» 3

رسول خدا صلی الله علیه و آله در ضمن سخنی حکیمانه می فرماید:

‹‹اوقات فراغت خود را غنیمت بشمارید ، قبل از آن که آن را از دست بدهید. 4»

حضرت علی علیه السلام نیز می فرماید: ‹‹به راستی فرصت ها مانند ابر

(سریع و بدون سر و صدا) در گذرند ، هر وقت کارهای خیر دست داد و ممکن شد،

آن فرصت ها را غنیمت شمارید وگرنه کار به ندامت و پشیمانی می کشد. » 5

 نکته ای که در اینجا تذکرش لازم است این است که اوقات فراغت انسان مسلمان و معتقد

مانند عمر و اوقات دیگر زندگی او باید در راستای کمال و سعادت فردی و اجتماعی اش سپری شود؛

در اهمیت اوقات فراغت این فرمایش امام صادق(ع) را باید همیشه مورد عنایت قرار داد که:

‹‹سلامت و نیرومندی، فراغت، جوانی، نشاط و بی نیازی خود را فراموش نکن،

در دنیا از آن بهره برداری کن و متوجه باش که از آن سرمایه های عظیم به نفع معنویات و آخرت خود استفاده نمایی .»6

 

پی نوشت ها :

1-سوره انسان ،آیه 1.

2- سوره  العصر ، آیه 3.

3-سوره  یونس ،آیه 5.

4-بحارالانوار ، ج 77، ص184 .

5.غررالحکم، ج 2، ص 244

6-حدیث تربیت، ص 12.

 

 

 نظر دهید »

اوقات فراغت در فرهنگ اسلامی

22 تیر 1396 توسط ليلا احمدي

 

بدون تردید در زمان های گذشته، فراغت به معنای امروزی آن وجود نداشته

و انسان ها، که بیشتر در دل طبیعت زندگی می کردند،

در همان جا هم ساعاتی به استراحت مشغول می شدند

و تجدید قوا می نمودند. در نظر آنان بین کار و تفریح یک همبستگی ناگسستنی وجود داشت.

با پیدایش و رواج شهرنشینی و گسترش شهرها و صنعتی شدن جوامع، چون انسان ها وارد محیط های

پر سروصدا و پرجمعیت شدند و چون مجبور گشتند تن به کارهای یک نواخت و بی تحرّک بدهند

و در اثر انجام کارهایی که بدون علاقه و انگیزه مجبور به انجام آن بودند،

در نتیجه روز به روز جسم و روحشان فرسوده تر شد

و برای رهایی از عواقب این نوع کار، رو به تفریحات جدید آوردند. علت این رویکرد هم این بود

تا بلکه کمی از آلام خود را که در اثر تسلّط ماشین بر آنها وارد شده بود، بکاهند و خود را موقّتاً از قید و بندها آزاد کنند.

اما فرهنگ اسلامی که انسانیت و آزادگی انسان را تأمین می کند،

هیچ گاه به دلیل کار و تلاش، مسلمان با خود، بیگانه نمی شود و اختیار و اراده او سلب نمی گردد.

در فرهنگ اسلامی طبق آنچه از قرآن و سنّت برداشت می شود، بین «کار»، «فراغت» و «استراحت» هماهنگی کامل وجود دارد.

در فرهنگ اسلامی، انسان باید وقت شناس باشد، زمان مناسب هرکار را تشخیص دهد

و در فعالیت های مختلف، همه جوانب شخصیت خود را مدّ نظر داشته باشد. کار و تلاشش به هنگام،

عبادت و ارتباطش با خدا به جا و نیز ساعاتی را به ارتباط با مردم و مراوده با هم کیشان خود اختصاص دهد

و در مساجد در جمع آنها حاضر شود تا از اثرات معنوی آن بهره مند گردد؛

نه آنکه کار، او را از یاد خدا و یا حضور در اجتماع مسلمانان بازدارد.

در این رابطه مولی الموحّدین علی بن ابی طالب علیه السلام می فرماید:

«للمؤمن ثلاث ساعات؛ فساعةٌ یُناجی فیها ربّهُ؛ و ساعةٌ یَرُمُّ مَعاشَهُ؛

و ساعةٌ یُخلّی بین نفسه و بین لَذَّتها فیما یَحِلُّ و یَجمُلُ ؛1 

مؤمن وقت و ساعات خود را به سه قسمت تقسیم می کند؛ ساعتی که در آن با پروردگارش راز و نیاز می نماید،

ساعتی که در آن معاش خود را اصلاح می کند و ساعتی که بین خود و بین لذّت و خوشی آنچه حلال و نیکو و زیبا است می گذارد.»

پی نوشت

1-نهج البلاغه، دشتی، ص 724، حکمت 390.

 

 نظر دهید »

شناخت دشمن

13 تیر 1396 توسط ليلا احمدي

 

این را همه بدانند: امروز کشور به شناخت دشمن [نیاز دارد].

دشمن را بشناسیم؛ دشمنان جهانی که خودشان را به‌وسیله‌ی انواع و اقسام اقلام آرایشیِ رسانه‌ای و تبلیغاتی بزک میکنند

و در مقابل چشم قرار میدهند، بشناسیم؛ آمریکا را بشناسیم.

در همین چند روز مشاهده کنید:  هفتم تیر  حادثه‌ی حزب اتّفاق افتاده است؛

در سال ۶۶ در همین روز هفتم تیر، حادثه‌ی بمباران شیمیایی سردشت اتّفاق افتاده است؛

بله، صدّام آن کار را کرد، امّا پشت سر صدام چه کسی بود؟ آمریکایی‌ها بودند، غربی‌ها بودند،

همان کسانی بودند که بمبهای شیمیایی را به او دادند، چراغ سبز هم به او دادند

و در مقابل این جنایت بزرگ و این قتل‌عام عجیب سکوت هم کردند؛ در روز یازدهم تیر - چند روز بعد -

ترور شهید صدوقی است که این هم کار همین جنایتکاران است؛

در روز دوازدهم تیر - چند روز بعد از این - حادثه‌ی اسقاط هواپیمای ایرباس بر روی خلیج‌فارس است.

از هفتم تیر تا دوازدهم تیر شما ببینید چقدر ترور، قتل‌عام و کشتار [انجام شد]؟

[چقدر] زن، کودک، عالِم، سیاستمدار، به‌وسیله‌ی عوامل آمریکا آماج این جنایتها قرار گرفتند؟

اگر طرّاح این حوادث هم سرویس‌های امنیّتی آمریکا و غرب نبودند،

حدّاقل کمک‌کننده بودند؛ حدّاقل تشویق‌کننده بودند. این دشمنها را بشناسیم.

به تعبیر بعضی دوستان، خوب است این هفتم تا دوازدهم تیر را هفته‌ی «حقوق بشر آمریکایی» اعلام بکنیم.

واقعاً حقوق بشر آمریکایی در این چندروز در کشور ما یک چیز واضح و بارزی است

و از این قبیل الی‌ ماشاءالله. پس احتیاج داریم دشمن را بشناسیم. آن کسانی که امروز سعی میکنند

از این هیولا - که سیاستهای آمریکایی و سیاستهای بعضی از دنباله‌روان آمریکا است -

یک چهره‌ی موجّهی معرّفی کنند، اینها دارند خیانت میکنند؛ اینها دارند جنایت میکنند.

این کسانی که این حقیقت روشن را کتمان میکنند، این دشمنی خباثت‌آلود را در زیر پرده‌های توجیه میپوشانند،

اینها دارند خیانت میکنند به این ملّت.

کشور ما و ملّت ما احتیاج دارد دشمن را بشناسد، عمق دشمنی را بفهمد.

 نظر دهید »

تلاش و عمل

03 تیر 1396 توسط ليلا احمدي

 

 

انتظارات اهل بیت علیهم السلام  این است که بندگان الهی در کنار علم و اندیشه، اهل تلاش و عمل باشند.

امام حسن (علیه السلام)می فرماید:

«اِتَّقُوا اللّهَ عِبادَ اللّهِ وَ جِدُّوا فی الطَّلَبِ وَ تِجاهِ الْهَرَبِ وَ بادِرُوا الْعَمَلَ قَبْلَ مُقَطِّعاتِ النَّقِماتِ

وَ هادِمِ الَّذّاتِ، فَاِنَّ الدُّنْیا لا یَدُومُ نَعیمُها وَلا تُؤمَنُ فجیعُها وَلا تَتَوَقّی مَساویها، غُرُورٌ حائِلٌ وَ سِنادٌ مائِلٌ؛1

ای بندگان خدا! پرواپیشه باشید و برای رسیدن به خواسته ها تلاش کنید و از کارهای ناروا بگریزید

و قبل از آنکه ناگواریها به شما روی آورند و نابود کننده لذات [یعنی مرگ] فرا رسد، به کار[های نیک[ مبادرت ورزید،

پس براستی نعمتهای دنیا دوام ندارند و [کسی از] خطرات و بدیهای آن در امان نیست.

[دنیا[ فریبکار زودگذر و تکیه گاهی سست و بی اساس است.»

نکته دیگراین است که  انسان هم باید برای دنیا کار و تلاش کند و هم برای آخرت.

طالب علمی به عالمی گفت: نیمه شبها و قبل از سحرها بیدار می شوم،

درس بخوانم بهتر است و یا نماز شب؟ عالم در جواب او گفت: کاری کن که هم درس بخوانی و هم نماز شب.

نه درس فدای نماز شب و عبادت شود، و نه عبادت فدای درس و منبر،

نه کار بخاطر عبادات مستحبی و… کنار گذاشته شود، و نه عبادات واجب و مقداری مستحبّ

بخاطر کار یا اضافه کاری به تأخیر افتاده و یا از دست برود.

 

بیاییم در ساعات وروزهای پایانی ماه مبارک با خدای خود عهد و پیمان ببنیدیم

که ان انشا ا.. مقاومت خود را دو چندان کرده و با  برنامه ریزی دقیق و منظم 

بهترین تلاش ها و کوشش ها را برای دنیا و آخرت خود داشته باشیم

 

پی نوشت

1-بحار الانوار، ج 75، ص 109؛ تحف العقول (همان) ص408، شماره 20.

 نظر دهید »

سبب غبیت امام زمان(ع)

03 تیر 1396 توسط ليلا احمدي

 نظر دهید »

مشکل عمده در جهان اسلام

01 تیر 1396 توسط ليلا احمدي

فلسطین
 مشكل قديمى و زخم كهنه است كه به وسيلهء صهيونيست ها و ايادى استكبار به وجودآمد

و همچنان به وسيلهء دست هاى استكبار جهانى اين زخم در پيكرهء نظام ، جامعه اسلامى و جهان اسلام ،

روز به روز به روز عميق تر شده است . حوادث اخير خليج فارس موجب شد دنياى اسلامى اندكى

از حوادث فلسطين غفلت كند، اين غفلت صيهونيست ها را تشويق كرد كه از فرصت استفاده كنند

و فشار را بر مردم فلسطين بيشتركنند اولاً سيل مهاجرت بيگانگان از كشورهاى مختلف

به سوى سرزمين مقدس و اسلامى فلسطين ، سرازيرشود.

بلاى بزرگ اين است كه دولتها و ملتهاى اسلامى غافل شدند اگر چه (مردم ) غافل هم نمى شدند

بسيارى از دولتها، شايد هيچ احساس وظيفه نمى كردند.

ثانياً اين مبارزين مخلص و صادق فلسطينى ، اين مسلمانان مظلوم غريب كه انتفاضه فلسطينى را در سه سال اخير به وجود آورده اند

در خانه شان زير سخت ترين فشارهاقرار گرفتند. شب و روزى نيست كه ضربتى به پيكر جامعهء اسلامى

از راه فشار بر اين مسلمانان مظلوم واردنشود. البته مبارزه ادامه دارد.

آنچه مهم است اين است كه دنياى اسلام از مسألهء فلسطين بايد غفلت نكند

وملتها مسألهء فلسطين را از ياد نبرند.

آمريكا، استكبار و پشتيبانان هميشگى صيهونيستها خواسته اند به مسلمين تحميل كنند

كه مسألهء فلسطين را فراموش كنند ولى ملت اسلام و ملت ايران نبايد بگذارد مسألهء فلسطين فراموش شود.
روز قدس ، روزى است كه يادآور يكى از ابتكارهاى امام راحل عظيم الشأن ماست .

اين روز را دنياى اسلام بايد گرامى بدارد. توده هاى مسلمان نگذارند كه بعضى از دولتهاى خود فروخته

در فضاى آرام و سكوت مصنوعى كه به وجود آورده اند فلسطين را ذره ذره و لحظه به لحظه ذوب كنند

و قضيه را به دست فراموشى بسپارند.
خيانت دولتهايى كه با رژيم غاصب ساختند و فلسطينيها را قربانى كردند، نبايد از ياد برد و فراموش بشود

.اين يك قضيه كوچكى نيست ، بيش از چهل سال است كه ملت اسلام نام فلسطين را مى آورد.
مسلمين ، متفكرين اسلامى ، نويسندگان و سياستمداران ، هزاران بار گفته اند

و هزارها نفر در اين راه شهيدشده اند. مگر مى شود پاره تن جهان اسلامى را در اختيار دشمنان گذاشت

كه او را تصرف كنند و ملتى را از خانه خودش بيرون كنند! مگر چنين چيزى مى شود؟

مگر اسلام اجازه مى دهد؟ مگر ملتهاى اسلامى اجازه مى دهند؟
در فضاى عالم ، اين جو آمادگى ، حضور، انتظار و طلب كارى نسبت به فلسطين بايد روز به روز بيشتر شود.

در داخل فلسطين هم بايد اين شعلهء مقدس روز به روز برافروخته شود.

آن جوآنها آن زنان و مردان و جوانان وآن فداكارانى كه در داخل فلسطين با رژيم غاصب مبارزه مى كنند،

بايد بدانند نقطهء اصلى همان جايى است كه آنها بر روى آن انگشت گذاشتند،

اين ، آنجايى است كه دشمن در آنجا شكست خواهد خورد. اينكه سازمانها درخارج از مرزهاى فلسطين

پشت ميهاى مذاكره بنشينند و يا به نام فلسطين در تريبونها خود نمايى كنند، مشكلى را حل نخواهد كرد.

پشتيبانى عمومى دنياى اسلام از بيرون و مبارزهء واقعى و محسوس ملت فلسطين در داخل ،

اين دو با هم مشكل را حل خواهد كرد و سر دشمن فلسطين را به سنگ خواهد كوبيد.

روز قدس را گرامى بداريد و آن را بزرگ بشماريد، البته اگر تبليغات جهانى منعكس نمى كنند، نكنند.

آن كسانى كه در زندانهاى فلسطينى هستند به ما گفته اند آنها از شعار و حضور شما و مشت گرده كردهء

شما،كه حاكى از نيت و عزم صادقانه شماست ، احساس قوت و قرت كرده و ايستادگى مى كنند.

آن كه در پشت ديوار زندان هاى فلسطين اشغالى است ، بايد احساس تنهايى نكند تا بايستد.

آن زن و مردى كه در كوچه و خياباانهاى بيت المقدس و نوار غزه وشهرهاى ديگر فلسطين اشغالى

مورد تهاجم اراذل و اوباش صهيونيست است بايد احساس كند شما از آنهاحمايت مى كنيد،

تا بتواند مقاومت كند. دولتها هم البته تكاليفى دارند، دولت جمهورى اسلامى هم وظايفى دارد،

به اين وظايف عمل مى كنند و باز هم خواهند كرد. مسألهء ملى و عمومى و مردمى نقش خاص خود رادارد

كه بايد در جاى خود انجام بگيرد>.
اميد آنكه اين روز جهانى ، تمام مسلمانان جهان را در صف واحد قرار داده

و آرزوى ديرين امام راحل (ره ) براى رهايى قدس ، به زودى عملى گردد .


 

 نظر دهید »

محاسبه نفس

27 خرداد 1396 توسط ليلا احمدي

ز جمله روش هایی که در تربیت انسان بسیار مؤثر است، پاسبانیِ از خویش و محاسبه نفس یا به عبارت دیگر

«ارزیابی اعمال و انگیزه های پنهانی آن» است . 1در نظام تربیتی اسلام «حُسنِ عمل» مورد نظر است

نه کثرت آن؛ چنانکه امام صادق(ع) در تفسیر آیه شریفه: «لِیَبْلُوَکُمْ اَیُّکُم اَحْسَنُ عَمَلاً»2 

میفرماید: «لَیسَ یَعْنی اَکْثَرُ عَمَلاً وَلکِنْ اَصْوَبَکُمْ عَمَلاً و اِنَّمَا الاِْصابَةُ خَشْیَةُ اللّهِ و النِّیَةُ الصّادِقَةُ؛

منظور این نیست که چه کسی بیشتر عمل می کند، بلکه مراد آن است که چه کس بهتر عمل می کند

و صت عمل آنها ناشی از خشیت الهی و نیّت صادقانه است»3 .

باید پذیرفت که هرگاه عمل با تقوا همراه باشد دیگر نمی توان آن را اندک شمرد؛

زیرا ارزش در اینجا به عدد نیست، بلکه به خلوص است، از این رو مولای متقیان می فرماید: «لایَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ التَّقْوی» .4

امام علی(ع) درباره این روش مؤثر تربیتی، خطاب به فرزندانش و همه مسلمانان می فرماید:

«عِبادَاللّهِ! زِنُوا اَنْفُسَکُمْ مِنْ قَبْلِ اَنْ تُوزَنُوا و حاسِبُوا مِنْ قَبْلِ أَن تُحاسِبُوا؛

ای بندگان خدا! خود را بسنجید قبل از آنکه شما را بسنجند و از خویشتن حسابرسی کنید پیش از آنکه به حسابتان برسند» 5

. هم چنین فرمود: «اَصْلِحُوا دُنیاکُمْ وَ اعْمَلُوا لاِخِرَتِکُمْ کَأَنَّکُمْ تَمُوتُونَ غَدَا» 6. و نیز فرمود:

«طُوبی لِمَن ذَکَرَ الْمَعادَ وَ عَمِلَ لِلْحِسابِ و قَنِعَ بالْکِفافِ وَ رَضِیَ عَنِ اللّهِ؛ خوشا به حال کسی که به یاد معاد باشد

و برای روز حساب عمل کند و به مقدار کفایت قناعت نماید و از خدا راضی باشد.»7

امام خطاب به یکی دیگر از فرماندارانش که به بیت المال تعدّی و از آن سوءاستفاده کرده بود می فرماید:

فَسُبْحانَ اللّه! أمَا تُؤمِنُ بِالْمَعادِ؟ أوْ ما تَخافُ نِقاشَ الْحِسابِ… وَاللّهِ لَوْ اَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ

فَعَلا مِثْلَ الَّذِی فَعَلتَ مَا کانَتْ لَهُمَا عِنْدِی هَوادَةٌ وَلاظَفِرا مِنِّی بِاِرادَةٍ حَتّی آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُمَا… .

آیا تو به معاد ایمان نداری؟ از بررسی دقیق و سخت گیری حساب در روز قیامت نمی ترسی؟

به خدا سوگند اگر حسن و حسین این کار را کرده بودند هیچ پشتیبانی و هواخواهی از ناحیه من دریافت نمی کردند

و در اراده من اثر نمی گذاردند تا آنگاه که حق را از آنها بستانم. 8

محاسبه و بازبینی آنچه در روز انجام می دهد، انسان را از غفلت محفوظ می دارد، و مصون ماندن از غفلت،

در تربیت و تزکیه مؤثر و کارساز است و انسان را به تکامل معنوی و تقویت خودآگاهی سوق می دهد

 

پاورقی ها

1-باقری، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، ص98

2-ملک، آیه 2.

3-حکیمی، الحیاة، ج1، ص272.

4-همان، ج1، ص273.

5-نهج البلاغه، خطبه90.

6-پاینده، ترجمه نهج البلاغه، ص62

7- نهج البلاغه، حکمت 44.

8-نهج البلاغه، نامه 41.

 نظر دهید »

امام علی (ع) در کلام علما

27 خرداد 1396 توسط ليلا احمدي

امام راحل قدس سره می فرماید:

«… من گاهی فکر می کردم که حضرت امیر و همین طور در بین انبیا هم همین طور،

در بین ائمه هم همین طور، گاهی از خودشان تعریف می کنند. این چیه؟

این مبدأش همانی است که خدای تبارک و تعالی به آدم گفت.

وادارش کرد به این که آن اسمائی را که خدا به او تعلیم کرده است،

امر بهش کرد که باید بگویی. اگر این امر را نکرده بود، آدم نمی گفت.

اینها مأمورند که چون مقام، مقام بزرگی است، به مردم معرفی کنند این مقام را، برای تبعیت مردم،

نه برای اینکه می خواهند خودشان را چه بکنند. حضرت امیر که در بسیاری از جاها از خودش تعریف می کند…

او مأمور است این را بگوید. بهش هم سخت است این…»1

ارزش به آن است که در قلب علی بن ابیطالب علیه السلام چه می گذشته است و مرتبه اخلاص او چه اندازه بوده است!؟

آن مرتبه اخلاص است که یک ضربت را عبادت ثقلین، عبادت جنّ و انس، مقابل کرده است.

 

 پاورقی

1-صحیفه نور، ج 20، ص 72 و 73.

 نظر دهید »

پیدایش شب قدر

26 خرداد 1396 توسط ليلا احمدي

شب قدر

  

 رسم دیرینه دولت‏ها است که در مجالس قانون‌گذاری و تصمیم‏گیرى، بودجه و برنامه‏هاى اقتصادى

را به مدت یکسال تعیین مى‏کنند تا با طرح و تدبیر معین حرکت کنند و در مدار ثابت قرار گیرند.

گویى این رسم، از نظامى برگرفته شده که در سراسر هستى جارى است.

خداوند برنامه هر کسى را به تناسب شأن و شوکت و استعداد و صلاحیت خویش، در شب قدر تدبیر و تعیین مى‏کند

و فلسفه وجودى شب قدر هم، همین است. زیرا ملت‌های فاقد برنامه منظم و تقدیر و تدبیر ثابت، همیشه متزلزلند،

و ثبات ندارند و مدت‌ها به دور خود مى‏چرخند و ره به جایى نمى‏برند و به کمال و پیشرفت مطلوب، راه نمى‏یابند.

نظر به ضرورت برنامه‌ریزى است که خداوند در مقطع خاص و مبارکى، با تلاش و اراده خود افراد،

براى آن‌ها، برنامه‌ریزى مى‏کند، تا در چارچوب آن حرکت کنند. تاریخ و تجربه،

به خوبى نشان داده است که جهش‌های نابه‌هنگام، و پیشرفت‌های غیرمنتظره

و پیش از مقتضاى زمان، در پرتو انوار لیلة‌القدرها و الهامات غیبى بوده است که در تاریک‏ترین زمان، براى اولیاء خدا و پیامبران میسر شده است. 

پیدایش و پیشرفت حیرت‏انگیز آیین اسلام، در تاریکى جاهلیت عرب، در لیلة‌القدر درخشید و یک شبه راه هزار ساله پیمود.1

پس فلسفه وجودى شب قدر این است که خداوند متعال مى‏خواهد انسان‏ها به ویژه مسلمانان،

به سبب محبوبیتشان در نزد خدا، خود در این شب تعیین سرنوشت و زمان تدبیر و برنامه‏ریزى،

نقش لازم را در تعیین مقدرات خویش ایفا کنند.

همچنین از انسان‌ها، سلب اختیار نشود و از شب قدر و تعیین تقدیر، بوى جبر نیاید

و بشر راهِ جبر نپیماید؛ زیرا تقدیر هیچ‏گونه تضادى با آزادى اراده انسان و مسئله اختیار ندارد،

چرا که تقدیر الهى به وسیله فرشتگان بر طبق شایستگی‌ها و لیاقت‌های افراد

و میزان ایمان و تقوا و پاکى نیت و اعمال آن‌هاست؛ یعنى براى هر کس آن مقدر مى‏کنند که لایق آن است،

یا به تعبیر دیگر زمینه‌هایش از ناحیه خود او فراهم شده باشد، و این نه تنها منافاتى با اختیار ندارد بلکه تأکیدى بر آن است.2

 

پی نوشت

1-برگرفته از پرتوی از قرآن، جزء 30، ص198

2- تفسیر نمونه، ج27، ص187

 

 

 نظر دهید »

دلنوشته

26 خرداد 1396 توسط ليلا احمدي

 

هر جمعه به جاده آبي نگاه مي كنم

و در انتظار قاصدكي مي نشينم كه قرار است خبر گامهاي تو را براي من بياورد،

 گامهاي استوار و دستهاي سبزت را.

اگر بيايي، چشمهايم را سنگفرش راهت خواهم كرد.

تو مي آيي و در هر قدم،

شاخه اي از عاطفه خواهي كاشت و قاصدكي را آزاد خواهي كرد.

تو مي آيي و روي هر درخت پر شكوه لانه اي از اميد

براي كبوتران غريب خواهي ساخت.

صداي تو، بغض فضا را مي شكافد.

فضاي مه آلودي كه قلب چكاوكها را از هر شاخه درختش آويزان كرده اند.

تو با دستهايت بر قلبهاي شقايق ها رنگ سبز اميد خواهي زد

و با رنگ پر معناي دريا خواهي نوشت:

” به نام خداي اميدها"!

 نظر دهید »

رأس ارزش ها

24 خرداد 1396 توسط ليلا احمدي

 

 

 

 

 با بررسی آیات قرآن و سیره و سخنان پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امامان معصوم(علیهم السلام)

در می‌‌یابیم که عدالت از مهم‌ترین بنیان‌های یک جامعه است.

قرآن نیز هدف برانگیختگی پیامبران و به طور کلی حکومت نبوی را عدالت می‌‌داند:

«ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم و به آنها کتاب و میزان نازل کردیم

تا مردم به عدالت قیام کنند.» (حدید، 25)

بنابراین در اسلام برپا کردن جامعه‌ای ایده‌آل و مطابق با فرمان‌های الهی جز از راه عدالت میسر نیست.

اما چرا اسلام این اندازه به عدالت تاکید دارد؟ در حدیثی از امام صادق علیه السلام روایت شده است:

«اگر در میان مردمان به عدالت رفتار شود، همه احساس بی‌نیازی می‌‌کنند.»

در اسلام ملاک عدالت‌ورزی، گماشتن فردی عادل به عنوان حاکم جامعه است که بین خود و مردم به عدالت رفتار کند.

چنانکه در آیه قرآن می‌‌فرماید:« به کسانی که ستم کرده‌اند، متمایل نشوید که آتش (دوزخ) به شما می‌‌رسد

و در برابر خداوند برای شما دوستانی نخواهد بود و سرانجام یاری نخواهید شد»
 

بی‌تردید، این سخن بدین معناست که اگر فرصت‌ها و امکانات میان آدمیان به گونه‌ای توزیع شود

که برای همه امکان دسترسی به آنها فراهم باشد، افراد قادر خواهند بود استعدادها و توان‌های نهفته خود را آشکار کنند

و از این طریق هر کسی احساس رضایتمندی نسبی از وضعیت خود در اجتماع دارد.

البته این بیان، بدین معنا نیست که از این طریق رضایت‌مندی کاملی در اجتماع وجود خواهد داشت؛

بلکه افراد حداقل از احساس نیاز و وابستگی به دیگران رها خواهند شد

و بر پایه استعداد خود به کشف و بروز ظرفیت‌های خود نایل می‌‌شوند.

همین عدالت امیرالمؤمنین بود که موجب شد کسانی که صاحب نفوذ بودند نتوانند او را تحمل کنند

باید عدالتی را که می شود اجرا کرد، به اجرا در آ‌ورد و برای رسیدن به آن،

مردم باید معنای عالت را بفهماندن تا عدالت به صورت یک فرهنگ در آمده

و قابل تحمل شود و مردم برای رسیدن به آن تلاش کنند.

آری قابل تحمل

چون همین عدالت امیرالمؤمنین بود که موجب شد کسانی که صاحب نفوذ بودند نتوانند او را تحمل کنند

و در پایان هم (قتل فی محراب عبادته لشده عدله). گر چه توده های مردم از عدالت امیرالمؤمنین مسرور بودند

 

 نظر دهید »

مسئولیت شیعه امام علی (ع)

24 خرداد 1396 توسط ليلا احمدي

 

 

مسئوليت ما كه شيعه علي هستيم و به آن افتخار مي كنيم،

مسئوليت ما كه شيعه علي هستيم و دنيا ما را به جهت اميرالمؤمنين شناخته است كه :

(و معروفين بتصديقنا إياكم)

مسئوليت ما كه شيعه علي هستيم و خداي را بر تمسك به ولايت اميرالمؤمنين حمد مي كنيم:

الحمدلله الذي جعلنا من المتمسكين بولايه أميرالمؤمنين

آيا همين افتخار و اعتقاد و تمسك ما را بس است و ديگر مسئوليتي بر دوش ما نيست؟

پس علي وار بودن، علي وار زيستن و علي وار مردن چه مي شود؟

آيا همين كه بگوييم علي به عثمان بن حنيف كه از خواص اصحاب اوست فرموده :

شما  نمي توانيد مثل من عمل كنيد و اينكه امام سجاد زين العابدين در مقابل زهد

و عبادت اميرالمؤمنين احساس عجز مي كنند، اينكه امام باقر (ع) مي فرمايد:

از ما معصومين هم هيچ كس توان انجام دادن اعمال علي (ع) را ندارد،

آيا براي توجيه بي مسئوليتي ما كافي است؟

پس فرمايش علي (ع) چه مي شود، كه مي فرمايد :

 إن لكل مأموم إماماً يقتدي به

هر پيروي را امامي است كه به او اقتدا مي كند و از او پيروي مي نمايد.

علي (ع) خود پاسخ ما را داده است و پس از ذكر سيره خود

و ذكر اينكه شما توانايي چنين عمل كردني را نداريد، مي فرمايد :

و لكن أعينوني بورعِ و إجتهادِ و عقهِ و سدادِ

اما با پرهيزكاري و تلاش فراوان و پاكدامني و راستي مرا ياري دهيد.

پس سخن در اين نيست كه ما يا جامعه ما بتواند خود را

همگون و همسان با علي بن ابيطالب كند.

سخن در پيدا كردن سمت و جهت حركت است،‌يعني :

مسئوليت ما و جامعه شيعي و علوي ما قرار گرفتن

در سمت وسويي است كه به علي (ع) منتهي مي شود.

 نظر دهید »

کلامی از کلام های امام حسن(ع)

21 خرداد 1396 توسط ليلا احمدي

قیل له علیه السلام: فما الحلم؟ قال علیه السلام: کظم الغیظ و ملک النفس.» 1

از حضرت امام حسن علیه السلام پرسیده شد که بردباری یعنی چه؟

فرمودند: بردباری عبارت از فرو بردن خشم و اختیار خودداشتن است.

2- قیل له علیه السلام: فما الشرف؟ قال علیه السلام: اصطناع العشیرة؟وحمل الجریرة. 

از حضرت پرسیده شده بزرگواری چیست؟ فرمودند: احسان به قبیله و تبار و تحمل خسارت و جرم آنها.

3- قیل له علیه السلام: فما المروة؟ قال علیه السلام: حفظ الدین، و اعزازالنفس،

ولین الکنف، و تعهد الصنیعة، و اداء الحقوق،والتحبب الی الناس.2

از امام علیه السلام پرسیده شد که جوانمردی یعنی چه؟

فرمودند:جوانمردی عبارت است از حراست دین، و عزت نفس، و بانرمش برخورد نمودن

و بررسی عملکرد خویش، و پرداخت حقوق و دوستی نمودن با مردم.

- قیل له علیه السلام: فما الکرم؟ قال علیه السلام: الابتداء بالعطیة قبل المسئلة و اطعام الطعام فی المحل.3

از امام حسن علیه السلام معنای کرامت و بزرگ منشی را پرسیدند؟فرمودند:

بخشش پیش از خواهش و اطعام در هنگام قحطی.

 

 

فهرست منابع

1-تحف العقول، ص 227.

2-همان،ص227

3-همان،ص234

 نظر دهید »

مهم ترین انتظار امام حسن (ع)از شیعیان

20 خرداد 1396 توسط ليلا احمدي

 

 

 خدا محوری


از مهمترین انتظاراتی که تمام انبیاء و اولیاء از بندگان خدا، داشته اند و دارند این است

که مردم در کارها و رفتارها خدا محور باشند و رضایت الهی و خداوندی را در تمام امور محور و اساس قرار دهند.

امام حسن مجتبی علیه السلام نیز که خود خدا محور و سرا پااخلاص بود، از امت اسلامی و شیعیان خویش توقّع و انتظار دارد

که رضایت الهی را محور فعّالیت خویش قرار دهند. این توقّع را گاه با بیان زیان مردم محوری

و خارج شدن از محور رضایت الهی ابراز می دارد، آنجا که فرمود:

«مَنْ طَلَبَ رِضَی اللّهِ بِسَخَطِ النّاسِ کَفاهُ اللّهُ اُمُورَ النّاسِ وَ مَنْ طَلَبَ رِضَی النّاسِ بِسَخَطِ اللّهِ وَ کَّلَهُ اللّهُ اِلَی النّاسِ؛(1)

هر کس رضایت خدا را بخواهد هر چند با خشم مردم همراه شود؛ خداوند او را از امور مردم کفایت می کند

و هر کس که با به خشم آوردن خداوند دنبال رضایت مردم باشد، خدا او را به مردم وا می گذارد.»

و گاه فوائد خدا محوری و در نظر گرفتن رضایت الهی را به زبان می آورد و می فرماید:

«اَنَا الضّامِنُ لِمَنْ لَمْ یَهْجُسْ فی قَلْبِهِ اِلاّ الرِّضا اَنْ یَدْعُوَ اللّهَ فَیُسْتَجابُ لَهُ؛(2)

من ضمانت می کنم برای کسی که در قلب او چیزی نگذرد جز رضا[ی خداوندی]، که خداوند دعای او را مستجاب فرماید.»

مخصوصا در ماه مبارک رمضان که ماه تمرین اخلاص و دستیابی به رضایت الهی است،

این توقّع دو چندان می شود؛ چرا که هدف اصلی از ماه مبارک رمضان این است

که امّت اسلامی و شیعیان برای فتح قلّه رضایت الهی مسابقه دهند

و در پایان ماه، همه بر آن قلّه صعود کنند. راوی از حضرت امام حسن علیه السلام این مهمّ را چنین نقل می کند:

امام حسن علیه السلام روز عید فطر بر گروهی از مردم گذر کرد که مشغول بازی و خنده بودند، بالای سر آنها ایستاد و فرمود:

«اِنَّ اللّهَ جَعَلَ شَهْرَ رَمَضانَ مِضْمارا لِخَلْقِهِ فَیَسْتَبِقُونَ فیهِ بِطاعَتِهِ اِلی مَرْضاتِهِ فَسَبَقَ قَوْمٌ فَفازُوا وَ قَصَّر آخَرُونَ فَخابُوا؛(3)

به راستی، خداوند ماه رمضان را میدان مسابقه برای خلق خود قرار داده است تا به وسیله طاعت او برای جلب رضایت خداوند بر یکدیگر سبقت گیرند.

مردمی سبقت گرفتند و کامیاب گشتند و دیگران کوتاهی کردند و ناکام ماندند.»

رسیدن به رضایت الهی آرزوی تمام انبیاء بوده است. لذا در روایت آمده است که «موسی علیه السلام عرض کرد:

خدایا! مرا به عملی راهنمایی کن که با انجام آن به رضایت تو دست یابم.

خداوند وحی کرد که ای فرزند عمران! رضایت من در سختی و گرفتاری تو است که طاقت آن را نداری. موسی به سجده افتاد و مشغول گریه شد…،

سرانجام وحی شد که ای موسی! رضایت من در رضایت تو به قضا و تقدیرات من است.»(4)

 

 

پی نوشت

1-. تربیت در سیره و سخن امام مجتبی، عبدالکریم تبریزی، شماره 23، ص 50.

2- شمّه ای از فضائل و مناقب امام حسن مجتبی علیه السلام ، سید جواد حسینی، شماره 35، ص 49.

3-. چرا امام حسن صلح کرد؟، میرزا عباس مهدوی فرد، شماره 40، ص 63.

4- اشاره ای به کرامات امام حسن علیه السلام ، تقوی ـ صادقی، شماره 47، ص 42.

 

 1 نظر

ویژگی اخلاقی امام حسن(ع)

20 خرداد 1396 توسط ليلا احمدي

تبریک میلاد


اخلاق و فضائل امام حسن (ع)

 

1-مهربانی و مهرورزی

مهربانی با بندگان خدا از ویژگی های بارز امام مجتبی(علیه السلام) بود. اَنس می گوید:

روزی در محضر امام بودم که یکی از کنیزان ایشان با شاخه گلی در دست وارد شد

و آن گل را به امام تقدیم کرد. حضرت گل را از او گرفت و با مهربانی به او فرمود:

«برو، تو آزادی!» من که از این رفتار حضرت شگفت زده بودم، گفتم:

«ای فرزند رسول خدا! این کنیز تنها یک شاخه گل به شما هدیه کرد.

آن گاه شما او را آزاد می کنید؟!» امام در پاسخم فرمود:

«خداوند بزرگ و مهربان به ما فرموده است هرکس به شما مهربانی کرد،

دو برابر او را پاسخ گویید». (نساء/ 86) سپس فرمود: «پاداش در برابر مهربانی او نیز آزادی اش بود».1

 

2-ایثار و گذشت

امام بسیار با گذشت و بزرگوار بود و از ظلم و ستم دیگران چشم پوشی می کرد.

بارها پیش می آمد که واکنش حضرت به رفتار ناشایست دیگران، سبب تغییر رویه فرد خطاکار می شد.

نوشته اند در همسایگی امام، خانواده ای یهودی می زیستند.

دیوار خانه یهودی شکافی پیدا کرده بود و رطوبت نجاست از منزل او به خانه امام نفوذ کرده بود.

فرد یهودی نیز از این جریان آگاهی نداشت تا این که روزی زن یهودی برای درخواست نیازی

به خانه امام آمد و دید که شکاف دیوار سبب شده است که دیوار خانه امام نجس گردد.

بی درنگ، نزد شوهرش رفت و او را آگاه ساخت. مرد یهودی نزد امام آمد

و از سهل انگاری خود پوزش خواست و از این که در این مدت، امام سکوت کرده و چیزی نگفته بود،

شرمنده شد. امام برای این که او بیش تر شرمنده نشود فرمود:

«از جدم رسول خدا(صلی الله علیه وآله) شنیدم که به همسایه مهربانی کنید».

یهودی با دیدن گذشت و چشم پوشی و برخورد پسندیده ایشان به خانه اش رفت،

دست زن و بچه اش را گرفت و نزد امام آمد و از ایشان خواست تا آنان را به دین اسلام در آورد.2

گستره گذشت و مهرورزی امام، آن قدر پردامنه بود که قاتل او را هم در برگرفت.

چنان که «عمر بن اسحاق» می گوید: من و حسین(علیه السلام) در لحظه شهادت، نزد امام مجتبی(علیه السلام) بودیم

که فرمود: «بارها به من زهر داده اند، ولی این بار تفاوت می کند؛ زیرا این بار جگرم را قطعه قطعه کرده است».

امام حسین(علیه السلام) با ناراحتی پرسید: «چه کسی شما را زهر داده است؟» فرمود: «از او چه می خواهی؟

می خواهی او را بکشی؟ اگر آن کسی باشد که من می دانم، خشم و

عذاب خداوند بیش تر از تو خواهد بود. اگر هم او نباشد، دوست ندارم که به خاطر من، بی گناهی گرفتار شود».3

 

3-میهمان نوازی

امام همواره در پذیرایی از میهمان تلاش جدی می کرد. گاه از اشخاصی پذیرایی می کرد

که حتی آنان را نمی شناخت. به ویژه، به پذیرایی از بینوایان علاقه زیادی داشت. آنان را به خانه خود می برد

و به گرمی پذیرایی می کرد و به آن ها لباس و مال می بخشید.4

و نیز امام بارها درباره فقیرانی که از ایشان پذیرایی کرده بودند می فرمود:

«فضیلت با آنان است. اگر چه پذیرایی شان اندک است و مالی ندارند، ولی برترند،

زیرا آنان غیر از آن چه که ما را به آن پذیرایی می کنند چیز دیگری ندارند و از همه چیز خود گذشته اند،

ولی ما بیش از آن چه پیش میهمان می گذاریم اموال داریم».5

 

4-بردباری و شکیبایی در برخوردها

از سخت ترین دوران زندگانی با برکت امام مجتبی(علیه السلام)، دوران پس از صلح با معاویه بود.

ایشان سختی این سال های ستم را با بردباری وصف ناشدنی اش سپری می کرد.

در این سال ها، ایشان از غریبه و آشنا سخنان زشت و گزنده می شنید و زخم خدنگ بی وفایی می خورد.

بسیاری از دوستان به ایشان پشت کرده بودند. روزگار، برایشان به سختی می گذشت.

ناسزا گفتن به علی(علیه السلام)، شیوه سخن رانان شهر شده بود.

هرگاه امام را می دیدند می گفتند: «السّلامُ عَلَیک یا مُذِلَّ المُومنین؛ سلام بر تو ای خوارکننده مؤمنان».10

در حضور ایشان، زبان به هتک و دشنام علی(علیه السلام) می گشودند

و امام با بردباری و مظلومیت بسیار هتاکی ها و دشنام ها را تحمل می کرد.

روزی ایشان وارد مجلس معاویه شد. مجلسی شلوغ و پرازدحام بود.

امام جای خالی نیافت و ناگزیز نزدیک پای معاویه که بالای منبر بود، نشست.

معاویه با دشنام به علی(علیه السلام) سخنش را آغاز کرد

و درباره خلافت خودش سخن راند و گفت: «من از عایشه در شگفتم که مرا در خور خلافت ندیده است

و فکر می کند که این جایگاه، حق من نیست.» سپس با حالتی

تمسخرآمیز گفت: «زن را به این سخنان چه کار؟! خدا از گناهش بگذرد.

آری! پدر این مرد [با اشاره به امام مجتبی (علیه السلام)[ در کار خلافت با من سرستیز داشت،

خدا هم جانش را گرفت». امام(علیه السلام) فرمود: «ای معاویه! آیا از سخنان عایشه تعجب می کنی؟»

معاویه گفت: «بله به خدا!» امام(علیه السلام) فرمود: «می خواهی عجیب تر از آن را برایت بگویم؟»

گفت: «بگو». امام(علیه السلام) پاسخ داد: «عجیب تر از این که عایشه تو را قبول ندارد،

این است که من پای منبر تو و نزد پای تو بنشینم».6

این بردباری تا جایی بود که مروان بن حکم ـ دشمن سرسخت امام ـ با حالتی اندوهگین در تشییع پیکر ایشان شرکت کرد

و در پاسخ آنانی که به او می گفتند تو تا دیروز با او دشمن بودی، گفت:

«او کسی بود که بردباری اش با کوه ها سنجیده نمی شد».7

 

5-بخشندگی و برآوردن نیازهای دیگران

می توان گفت که بارزترین ویژگی امام مجتبی(علیه السلام) که بهترین سرمشق برای دوستداران او است،

بخشندگی بسیار و دستگیری از دیگران است. ایشان به بهانه های مختلف همه را از خوان کرم خویش بهره مند می ساخت

و آن قدر بخشش می کرد تا شخص نیازمند بی نیاز می شد؛ زیرا طبق تعالیم اسلام بخشش باید به گونه ای باشد

که فرهنگ تکدی گری را ریشه کن سازد و در صورت امکان شخص را از جرگه نیازمندان بیرون گرداند.

روزی حضرت مشغول عبادت بود. دید فردی در کنار او نشسته است و به درگاه خدا می گوید:

«خدایا! ده هزار درهم به من ارزانی دار». حضرت به خانه آمد و برای او ده هزار درهم فرستاد.8

 

امام حسن مجتبی(علیه السلام) هیچ گاه سائلی را از خود نمی راند و هرگز پاسخ «نه» به نیازمندان نمی فرمود

و تمامی جنبه های معنوی بخشش را در نظر می گرفت. آورده اند مردی نزد امام مجتبی(علیه السلام) آمد

و ابراز نیازمندی کرد. امام برای این که کمک رو در رو نباشد و سبب شرمندگی آن مرد نگردد، فرمود:

«آنچه را می خواهی در نامه ای بنویس و برای ما بفرست تا نیازت برآورده شود».

آن مرد رفت و نیازهای خود را در نامه ای به امام فرستاد. حضرت نیز آن چه را خواسته بود برایش فرستاد.

شخصی که در آن جا حضور داشت، به امام عرض کرد: «به راستی چه نامه پربرکتی برای آن مرد بود!»

امام در پاسخ او فرمود: «برکت این کار برای من بیش تر بود که سبب شد شایستگی انجام این کار نیک را بیابم؛

زیرا بخشش راستین آن است که بدون درخواست شخص، نیازش را برآوری، ولی اگر آن چه را خواسته است،

به او بدهی، در واقع قیمتی است که برای آبرویش پرداخته ای».9

 

 

 

——————————————————————————————————————-
پی نوشت ها:

1ـ المناقب، ج 4، ص 18.

2-تحفة الواعظین، ج 2، ص 106.

3ـاسدالغابة، ج 2، ص 15.

4-المناقب، ج 4، ص 16.

5- بحارالانوار، ج 43، ص 253.

6-ـ ناسخ التواریخ، ج 2، ص 293.

7-ائمة اثناعشر، ج 1، ص 506 .

8-المناقب، ج 4، ص 17.

9-المحاسن و المساوی، ص 55 .


 
 
 
 

 

 

 نظر دهید »

میوه ها و سبزیجات در قرآن

17 خرداد 1396 توسط ليلا احمدي



 
در قرآن, اين ميوه ها و سبزيجات نام برده شده اند: خرما, انگور, زيتون, انار, موز, انجير, خيار, سير, عدس و پياز.

تعدادي از آياتي که اين لغات در آنها تکرار شده اند, در اينجا آورده شده اند 

۱- سوره: ۶ , آیه: ۱۴۱

و اوست كسى كه باغهايى با داربست و بدون داربست و خرمابن و كشتزار با ميوه‏هاى گوناگون آن

و زيتون و انار شبيه به يكديگر و غير شبيه پديد آورد از ميوه آن چون ثمر داد بخوريد

و حق [بينوايان از] آن را روز بهره‏بردارى از آن بدهيد و[لى] زياده‏روى مكنيد كه او اسرافكاران را دوست ندارد

۲- سوره: ۱۳ , آیه: ۴

و در زمين قطعاتى است كنار هم و باغهايى از انگور و كشتزارها و درختان خرما

چه از يك ريشه و چه از غير يك ريشه كه با يك آب سيراب مى‏گردند و [با اين همه]

برخى از آنها را در ميوه [از حيث مزه و نوع و كيفيت] بر برخى ديگر برترى مى‏دهيم

بى گمان در اين [امر نيز] براى مردمى كه تعقل مى‏كنند دلايل [روشنى] است

۳- سوره: ۱۶ , آیه: ۱۱

به وسيله آن كشت و زيتون و درختان خرما و انگور و از هر گونه محصولات [ديگر]

براى شما مى‏روياند قطعا در اينها براى مردمى كه انديشه مى‏كنند نشانه‏اى است

۴- سوره: ۵۶ , آیه: ۲۹

و درختهاى موز كه ميوه‏اش خوشه خوشه روى هم چيده است

۵- سوره: ۹۵ , آیه: ۱

سوگند به انجير و زيتون

۶- سوره: ۲ , آیه: ۶۱

و چون گفتيد اى موسى هرگز بر يك [نوع] خوراك تاب نياوريم از خداى خود

براى ما بخواه تا از آنچه زمين مى‏روياند از [قبيل] سبزى و خيار و سير و عدس و پياز

براى ما بروياند [موسى] گفت آيا به جاى چيز بهتر خواهان چيز پست‏تريد پس به شهر فرود آييد

كه آنچه را خواسته‏ايد براى شما [در آنجا مهيا]ست و [داغ] خوارى و نادارى بر [پيشانى] آنان زده شد

و به خشم خدا گرفتار آمدند چرا كه آنان به نشانه‏هاى خدا كفر ورزيده بودند

و پيامبران را بناحق مى‏كشتند اين از آن روى بود كه سركشى نموده و از حد درگذرانيده بودند

۷- سوره: ۱۹ , آیه: ۲۵

و تنه درخت‏خرما را به طرف خود [بگير و] بتكان بر تو خرماى تازه مى‏ريزد
 
 
 
 

 نظر دهید »

دعا

17 خرداد 1396 توسط ليلا احمدي

دعا

 

دعا یکى از ابزار ارتباطى بندگان با خداوند متعال است

که غالبا در زمان اضطرار و عقیم ماندن تمام تلاشها و کوشش‏هاانجام مى‏گیرد

و اگر با شرایط استجابت دعا همراه باشد حتما اثر آن آشکار مى‏شود

خداوند متعال مى‏فرماید:« وَقَالَ رَبُّکُمُ‏ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ

إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ»

پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا (دعاى) شما را اجابت کنم

کسانى که از عبادت من تکبر مى‏ورزند به زودى باذلت وارد دوزخ مى‏شوند.

در این آیه به چند نکته اشاره شده است:

-1 دعا کردن محبوب الهى و خواست خداوند است. )ادعونى

(-2 دعا کردن با شرایط لازمش حتما به اجابت مى‏رسد. )استجب لکم

(-3 دعا کردن خود نوعى عبادت و خضوع و بندگى در برابر خداوند است. )

یستکبرون عن عبادتى

(انسان به وسیله دعا به مقام بندگى و خضوع دست‏رسى پیدا مى‏کند

و به این وسیله شایستگى بیشترى براى درک فیض‏ خداوند را پیدا مى‏کند

زیرا موهبتهاى الهى بر حسب استعدادها و لیاقت‏ها تقسیم مى‏شود.


قال على‏(ع):« العطیّة على قدر النیة» 

هر قدر استعداد و شایستگى بیشتر باشد سهم بیشترى از آن مواهب نصیب انسان ‏مى‏گردد

.لذا امام صادق‏(ع) مى‏فرماید: نزد خداوند مقامى است که هیچ کس بدون دعا به آن نمى‏رسد.

 نظر دهید »

نورانیت رمضان

16 خرداد 1396 توسط ليلا احمدي

 

 

گنجینه ی نورانی قرآن رمضان است / آرامش دلهای پریشان رمضان است

مجموعه ی گلهاست شب وروز عزیزش / یعنی به حقیقت که گلستان رمضان است . .

 نظر دهید »

گرامیداشت قیام 15 خرداد

16 خرداد 1396 توسط ليلا احمدي

 

گرامیداشت

دوستاران انقلابی عزیز  بیاید همگی با هم در حفظ هدف امام راحل از قیام 15 خرداد که

1-حاكمیت قوانین اسلام

2- اجرای شریعت اسلامی،

3-قطع وابستگی كشور از كشورهای استعماری آمریكا و اسرائیل

4- براندازی اصل نظام شاهنشاهی

5- جایگزینی حكومت اسلامی و [نگهداری آن تا ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف ] کوشا و متعهد باشیم .

 

امین یا رب العالمین

التماس دعا

 نظر دهید »

فضایل حضرت خدیجه (س)

16 خرداد 1396 توسط ليلا احمدي

 

 

تسلیت

 

رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم اظهارات شگفتي را دربارة خدیجه ابراز کرد.

چه شگفت است این نظریاتی که وجود مقدّس رسول خد صلّى الله عليه و آله و سلّم ا

دربارة خدیجه کبری عليها السلام داشت و این زن چه زن فوق العاده ای بود.

رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم می فرماید: « اَفْضَلُُ نَسَاءِ الْجَنَّةِ اَرْبَعٌ: خَدِیجَةُ بِنْتِ خُوَيْلِدٍ، وَ فَاطَمَةُ بِنْتِ مُحَمَّدٍ وَ مَرْيَمُ بِنْتِ عِمْرَانَ، وَ آسِيَةُ بنِْتِ مُزَاحِمٍ، اِمْرَأَةُ فِرْعَوْنَ»1

برترین زنان هشت بهشت، چهار زن بوده و بیش تر نيستند:

خدیجه، فاطمه، مریم، آسیه.

ببینید  خدیجه عليها السلام تا کجا پرواز کرد. او آمد و در کنار زهرا، مریم و آسیه قرار گرفت.

پیغمبر چهار خط كشيد و سپس گفت:

«خَيْرُ نَسَاءِ الْجَنَّةِ اَرْبَعٌ: مَرْيَمُ بِنْتِ عِمْرَانَ، وَ خَدِیجَةُ بِنْتِ خُوَيْلِدٍ، وَ فَاطَمَةُ بِنْتِ مُحَمَّدٍ، وَ آسِيَةُ بنِْتِ مُزَاحِمٍ، اِمْرَأَةُ فِرْعَوْنَ«

بهترین زنان بهشت، چهار نفرند: مريم بنت عمران، خدیجه بنت خويلد، و فاطمه بنت محمّد، و آسيه بنت مزاحم، زن فرعون.

امام موسي كاظم عليه السلام فرموده:« قَالَ رَسُولُ اللهِ: اِنَّ اللهَ اِخْتَارَ مِنَ النِّسَاءِ اَرْبَعَاً: َمَرْيَمَ، وَ آسِيَةَ، وَ خَدِیجَةَ، وَ فَاطَمَةَ»3

رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلّم می فرماید:

خدا از نظر ایمان ، اخلاق و عمل، به تمام زنان اولین و آخرینشان نظر کرد

و چهار زن را به عنوان بنده برتر، انتخاب کرد: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه.

پیغمبر صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمود: «اِشْتَاقَتِِ الْجَنَّةُ إِلَى اََرْبَعٍ مِنَ النِّسَاءِ :

مَرْيَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ ، وَ آسِيَةِ بِنْتَ مُزَاحِمِ، زَوْجَةِ فِرْعَوْنَ، وَ هِيَ زَوْجَةُ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله  فِي الْجَنَّةِ ،

وَ خَدِيجةِ بنِْتِ خُوَيْلِدِ زَوْجَةِ النَّبِيِّصلى الله عليه و آله فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ ، وَ فَاطَمَةِ بِنْتِ مُحَمَّدٍصلى الله عليه و آله»4

بهشت ولة ديدار با اين چهار زن را دارد و می گويد كه این چهار زن چه وقت در من قرار می گیرند

که من دارم از فراق این ها ، می میرم؛ شوق بهشت به اين چهار زن است:

مریم دختر عمران، آسیة دختر مزاحم، زن فرعون در دنيا و زن بهشتي پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم

در آخرت،  خدیجة دختر خویلد، همسر پيامبرصلّى الله عليه و آله و سلّم در دنیا و آخرت؛

یعنی ده میلیون حوری العین جای یک خدیجه عليها السلام را در قیامت نمی گیرند

و به تعبيري حور العین آن جا راه ندارد؛ خدیجه به جاي مزد حور العینِ پیغمبر، برای پیغمبر بس است،

و فاطمه عليها السلام، دختر پيامبرصلّى الله عليه و آله و سلّم.

                 سلام فرستادن خدا بر خديجه عليها السلام


 جبرئیل عليه السلام بر پيامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم نازل شد. پس گفت:

« اِقْرَاْ خَدِيجَةَ السَّلَامَ مِنْ رَبِّهَا.»: سلام من را به خدیجه برسان، پس رسول الله صلّى الله عليه و آله و سلّم گفت:

«يَا خَدِيجَةُ! هَذَا جَبْرِيلُ يَقْرِئُكَ السَّلَامَ مِنْ رَبِّكَ«:

الآن جبرئیل عليه السلام پیش من است و از جانب خدا به تو سلام می رساند ،

پس خديجه عليها السلام گفت : «اللهُ السَّلَامُ وَ مِنْهُ السَّلَامُ وَ عَلَى جِبْرِيلِ السَّلَامُ»5

 

نقش ثروت خديجه در برپايي دين اسلام


 ابن عباس در تفسير آية «ووَجَدَكَ عَائِلاً فَأَغْنَى»6  فرموده: خداوند مي گويد:

خداوند تو را پيش قومت، فقير يافت بي آن كه مالي براي تو باشد،

پس با مال خديجه تو را بي نياز كرد7

 

پيغمبر نيز درتجليل اين فداكاري فرمود: «مَا قَامَ وَ لَا اسْتَقَامَ دِينِي اِلَّا بِشَيْئَيْنَ :

مَال خَدِيجةِ وَ سَيْفِ عَلِيِّ بْنِ اَبِي طَالِبٍ»8


این دین به مال خدیجه عليها السلام و شمشیر علی عليه السلام تا روز قیامت پا بر جا شد؛

یعنی پيغمبر ثواب مال خدیجه عليها السلام را گذاشت کنار شمشیر علی عليه السلام.

در پاسخ به اين تلاش ها و ياري ها بود كه پيغمبرصلّى الله عليه و آله و سلّم خديجه را به پاداش خانه اي در بهشت بشارت داد،

خانه اي از يك قطعه (از زبرجد ) در بهشت كه در آن رنج و ناآرامي نيست9


  خديجه عليها السلام تمام سختی ها را همراة پیغمبرصلّى الله عليه و آله و سلّم تحمّل کرد

و تمام هزار شبانه روزي كه حضرت در شعب ابی طالب حبس بود، اين بانو خم به ابرو نیاورد.

این زن، هزار شبانه روز، تشنه، گرسنه و پابرهنه در محاصرة دشمن به سرآورد

و در اين مدّت، همیشه به پیامبرصلّى الله عليه و آله و سلّم می گفت: جان من فدای تو باد!
  او كه از آن هزار شبانه روز محاصره، به درآمد، از بس که در اين محاصره زجر دیده بود، بيمار شد و به مرگ نزدیک گشت.10



فهرست منابع

1-احمد بن حنبل، فضائل الصحابه، ص76

2-شيخ صدوق، خصال، ص206

3- بحارالانوار، ج14، ص201

4-همان، ج43، ص52.

5-محمد بيومي، سيدة فاطمة الزهراءعليها السلام، ص 171.

6- سوره ضحی،آیه 8

7-شيخ صدوق، علل الشرايع، ص130.

8- شيخ محمد مهدي حايري، شجرة طوبي، ص233.

9–بحار الانوار،ج16، ص8.

10(بحار الانوار، ج18، ص233).

 نظر دهید »

ویژگی های امام راحل

14 خرداد 1396 توسط ليلا احمدي

ویژگی های امام راحل

 

1-باور عمیق به مردم


پیوند و همبستگی میان امام و مردم در طول انقلاب و پس از آن، رابطه ای دوسویه بود

که بر پایه «اعتماد متقابل» استوار بود. اعتماد و ایمان مردم به حضرت امام، افزون بر وجهه دینی و پایگاه معنوی ایشان،

از طریق فرایند تاریخی مبارزه و مقاومت به وجود آمده بود. مردم، امام را تجربه کرده

و در کوران حوادث، او را بارها و بارها آزموده بودند و از اعماق جانشان او را دوست داشتند.

اما اعتماد و علاقه امام به مردم از یک اعتقاد مبنایی و علمی سرچشمه می گرفت. . [1]

به همین دلیل، برخلاف برخی که معتقد بودند مردم قابل اعتماد نیستند و روز «زنده باد» می گویند و شب «مرده باد»،

امام عمیقاً به مردم و حق خواهی آنها اعتماد داشت. [2]

 امام درپاسخ امام به یکی از علمای نجف که معتقد بود مردم دروغ می گویند

و اگر عرصه بر آنها تنگ شود، دست از حمایت می کشند، فرمود:

چطور مردم دروغ می گویند؟! این مردم که جان دادند، زجر دیدند، حبس کشیدند، تبعید شدند،

اموالشان غارت رفت؛ چطور مردمی که سینه جلو گلوله دادند، دروغ می گویند!

مردم در پانزده خرداد جوانمردی و صداقت نشان دادند. ما که قیام کردیم از احدی جز مزید احترام. . . ندیدیم. [3]

 

 2- همدلی و همراهی با مردم


ورود مقتدرانه و جدی امام خمینی به دنیای سیاست در ابتدای دهه چهل، آن هم در فضای خاموش

و بی تحرک آن عصر، به سرعت نام «آیت الله خمینی» را بر سرِ زبان ها انداخت

و در مدتی بسیار کوتاه، شجاعت و جسارت او در دفاع از دین و کیان ملت، بسیاری را شیفته و عاشق مرام و منش او کرد.

این ارتباط عمیق، از نگاه ناظران بیرونی نیز مخفی نمانده است؛

میشل فوکو، فیلسوف مشهور فرانسوی، پیوند مردم با امام را چنین ترسیم می کند:

شخصیت آیت الله خمینی پهلو به افسانه می زند. هیچ رئیس دولتی و هیچ رهبر سیاسی ای،

حتی به پشتیبانی همه رسانه های کشورش، نمی تواند ادعا کند که مردمش با او پیوندی چنین شخصی و چنین نیرومند دارند. [4]

یکی از مهم ترین دلایل این شیفتگی و ارادت، افزون بر تقوای الهی و خلوص نیت امام،

همراهی و همدلی ایشان با مردم بود. طبیعی است که حضرت امام، به عنوان رهبر یکی از مهم ترین انقلاب های جهان،

از ذهنی بسیار پیچیده- که لازمه طراحی و برنامه ریزی یک حرکت حساب شده انقلابی است-

برخوردار بود و به همین دلیل دشمنان و مخالفان ایشان، او را شخصی بسیار پیچیده و غیرقابل پیش بینی می دانستند؛ [5]

اما از سوی دیگر، هیچ گاه در میان مردم چنین گمان و برداشتی پدید نیامد.

زبان امام، آشناترین و قابل فهم ترین زبان برای مردم بود و مواضع ایشان، روشن ترین و بی ابهام ترین مواضع. مردم،

امام را با خود کاملًا صمیمی و یکدل یافته بودند و سخنانش را ترجمان خواسته های خود می دیدند

و ارزش ها و آرزوهایش را می شناختند.

 

 

3- ثبات قدم


بسیاری، سیاست را بازی مواضع در یک فرایند چندجانبه چانه زنی قلمداد کرده اند.

بر پایه چنین نگرشی، در دنیای سیاست، نمی توان سیاستمدار بود و در عین حال، تغییرناپذیری و ثابت قدمی را پیشه کرد.

برخی با همین نگاه، ثبات قدم، سازش ناپذیری و عزم راسخ حضرت امام را به حساب ناآشنایی ایشان با سیاست می گذاشتند. [6]

درحالی که علاوه بر اعتقادات دینی و روح عرفانی امام که او را از چنین بازی هایی منع می کرد،

یکی از دلایل شیفتگی و عشق مردم به ایشان نیز به همین ثبات قدم و سازش ناپذیری ایشان بازمی گشت.

ثبات رأی و سازش ناپذیری امام در «توکل»، «دشمن شناسی»، «درایت و دوراندیشی سیاسی»

و از همه مهم تر در استراتژی «عمل به تکلیف» ایشان ریشه داشت، نه در عدم درک ساز و کارهای دنیای سیاست.

 

4- آرامش روحی


غالب رهبران انقلابی، از شخصیت هایی هیجانی و گداخته برخوردارند

و این حالات از زندگی سراسر التهاب آنان و نیز از آشوب و غوغای درونی شان نشئت می گیرد.

به علاوه، بخشی از هیجانات رهبران سیاسی هم می تواند نمایشی و صوری باشد؛

اما حضرت امام، این چهره رهبران انقلابی را نیز دگرگون ساخت.

رفتار متین و منش توأم با وقار ایشان که اصولًا از یک رهبر دینی انتظار می رفت،

حتی در هجوم التهابات و هیجاناتِ ناشی از شرایط سخت انقلابی، از ایشان ترک نشد و کوران حوادث بر آن اثر نگذاشت.

وقار و آرامش امام نه تنها از خروش و توفندگی ایشان در مواضع انقلابی

و از دمیدن شور انقلابی در یارانش نکاست، بلکه او را در چشم دشمنانش تسخیرناپذیر و غیر قابل نفوذ جلوه می داد.

 

5- اعتقاد به وحدت اما با حفظ اصول



امام خمینی در سخت ترین شرایط انقلاب، که غالب رهبران انقلاب ها، برای رسیدن به

اهدافشان حاضر به معامله یا تسامح و تساهل می شوند، اصول و محورهای وحدت را چنین برمی شمارد:

هر کس و یا هر گروه که با این پیشنهادهای سه گانه [سرنگونی سلطنت سلسله پهلوی،

برچیدن رژیم سلطنتی و برپایی جمهوری اسلامی ] موافق نیست، راه او غیر از راه ما و ملت ایران است. [7]

 

6- پایبندی به اصول اخلاقی و دینی


آنچه در بازی های سیاسی به عنوان عنصر مزاحم شناخته می شود

و هیچ خریداری در میان سیاستمداران حرفه ای ندارد، پایبندی به تعهدات اخلاقی و اصول محدودکننده دینی است

و کسی که بخواهد با دین و اخلاق پا به عرصه سیاست بگذارد، معمولًا فاقد شمِّ سیاسی و ناآشنا با قواعد آن شناخته می شود

و محکوم به شکست است.

دنیای سیاست، در نظر بسیاری، دنیای آزادی از قید و بندهای اخلاق و دین است

 اما امام، ثابت کرد که می توان در دنیای حیله و نیرنگ، سیاستمدار بود

و در عین حال، جامعه ای بر بنیان اصول الهی و اخلاقی بنا نهاد. [8]

 

 

پی نوشت ها

[1] براى نمونه بنگريد به: سيدروح‏الله موسوى‏خمينى( امام)، صحيفه امام، ج 13، ص 83 و 497؛ ج 14، ص 33.

[2] سيد حميد روحانى، نهضت امام‏خمينى، ج 1، ص 258.

[3] همان، ج 2، ص 247 و 248.

[4] ميشل فوكو، ايران: چه رؤيايى در سر دارند، ص 64.

[5] حسنين هيكل، روزنامه‏ نگار مصرى،  ص 17.)

6]  بنگريد به: محمدحسنين هيكل، ص 397 و 398.

 [7]( بنگريد به: سيدروح‏الله موسوى‏خمينى( امام)، صحيفه امام، ج 4، ص 496- 483، 522- 512.)

 [8] براى آشنايى بيشتر بنگريد به: سيدحسن اسلامى، امام، اخلاق، سياست، ص 236- 219.

 

 نظر دهید »

امام در کلام امام

14 خرداد 1396 توسط ليلا احمدي

وحدت کلمه

 

آیت الله خامنه ای 

موثر بودن اراده مردم را از نظر امام خمینی (ره) اینگونه بیان می کند :

” در مکتب سیاسی امام ، هویت انسانی ، هم ارزشمند و دارای کرامت است ، هم قدرتمند و کارساز است .

نتیجه ارزشمندی و کرامت داشتن این است که در اداره سرنوشت بشر و اجتماع ، آرای مردم باید نقش اساسی ایفا کند .

لذا مردم سالاری در مکتب سیاسی امام بزرگوار که از متن اسلام گرفته شده است ، مردم سالاری حقیقی است .

” البته از نظر امام ( ره) مردم هنگامی می توانند نقش موثر و قاطع داشته باشند که متحد و همدل باشند .

به همین دلیل ، همانگونه که ایشان خواستار اتحاد جهان اسلام بود ، مردم ایران را نیز به وحدت و یکپارچگی دعوت می کرد .

رهبر انقلاب اسلامی در مورد این دیدگاه امام می فرماید :

” این جمله را که امام بزرگوارمان بارها و بارها بر آن تاکید می کردند ، به یاد داشته باشید که رمز همه پیروزیها ، وحدت کلمه و حضور در صحنه است .

اگر وحدت کلمه و حضور مردم در صحنه نباشد ، ملت ایران نمی تواند گامی به جلو بردارد .

ولی اگر همه مردم این رمز را شناختند و حفظ کردند ، البته خداوند به آنها کمک خواهد کرد . “

 

 

 

 

 

 

 

 

 نظر دهید »

ویژگی فردی امام راحل

14 خرداد 1396 توسط ليلا احمدي

 

عرض تسلیت

 

 

 

یکی از ویژگی های فردی امام خمینی (ره)این بود که ساعات شبانه روز خود را تقسیم بندی کرده

بودند و ساعت عبادت، استراحت، مطالعه، رفت و آمد و … ایشان مشخص بود

و این تقسیم و برنامه ریزی، مبنای تنظیم برنامه خانواده امام نیز شده بود.

توجه در رفتار و عملکرد امام، نشان می دهد که ایشان در تمام امور، بسیار به رعایت نظم مقید

بودند و با نظم و برنامه خاصِّ از پیش معیّن شده، کارهای خود را انجام می دادند. ذکر چند خاطره

در این زمینه، خالی از لطف نیست:

 

1ـ زمانی که ایشان برای وضو گرفتن (تجدید وضو) از اتاق مطالعه بیرون می آمدند، خدمتکار متوجه می شد که وقت طبخ برنج است و (اگر ناهار برنج داشتند) به آشپزخانه رفته و اجاق را روشن می کرد؛ یعنی ساعت وضو گرفتن امام نیز وقت مشخصی داشته است.

 

2ـ ایشان حتی برای زمانهای کوتاه قبل از شام یا ناهار یا قبل از اخبار، برنامه داشتند تا مبادا این زمان به بطالت بگذرد. نقل شده است: زمانی امام را برای صرف شام صدا زدند، ایشان فرمودند: «هنوز ده دقیقه به وقت شام مانده». [1] این مسأله بیانگر آن است که نظم امام در دیگران و امور خانه، تأثیرگذار بوده است.

 

3ـ قدم زدن امام نیز از نظم و وقت معینی برخوردار بود. زمانی که ایشان فضای مناسبی برای قدم زدن نداشتند، از پشت بام یا همان فضای کوچک استفاده می کردند.حجت الاسلام و المسلمین نصرالله شاه آبادی نقل می کنند: «منزل امام در نجف یک خانه کوچک 45 متری بود و ایشان برای قدم زدن، هر روز نیم ساعت قبل از غروب به پشت بام رفته و آنجا مشغول قدم زدن می شدند؛ زیرا حیاط کوچک بود و جای قدم زدن نداشت». [2]

 

ساعات شبانه روز امام چنان تقسیم بندی شده بود که اهل خانه بدون این که ایشان را ببینند، می دانستند ایشان در فلان ساعت، مشغول چه کاری هستند.نظم و انضباط امام را می توان در دو بُعد فکری و عملی مشاهده کرد. ایشان از نظم فکری بالایی برخوردار بود و در طول زندگی پر بار خویش، هیچ گاه دچار حتی کمترین تزلزل فکری و عقیدتی نشد.

 

امام ضمن دستیابی به اصول متین و قطعی دین مبین اسلام در ابعاد گوناگون، همواره بر پیاده کردن آنها پافشاری می کردند و هرگز در راه خویش ـ که صراط مستقیم بود ـ گرفتار شک و تردید نمی شدند. دقت در برنامه ها و سخنان امام، از آغاز تا پایان، این مسأله را مسلم می سازد که ایشان خط مشی مشخصی را در زندگی، پی گرفته و از آن پیروی کرده است. [3]

 

حضرت امام (س)، درباره نظم فکری می فرمودند: اگر در زندگی مان، در رفتار و حرکاتمان نظم بدهیم، فکرمان هم بالطبع نظم می گیرد؛ وقتی فکر نظم گرفت … یقیناً از آن نظم فکری کامل الهی هم برخوردار خواهد شد. [4]

 

آری«تدبیر و برنامه ریزی» نیز اثر بسزایی در زندگی بهتر دارد و از هر گونه لغزش و اشتباه جلوگیری می نماید و از اتلاف نیروها و امکانات، دوباره کاری ها و مقطعی بودن کارها، جلوگیری می کند.

 

هیچ کشوری، بدون برنامه ریزی موفق نمی شود و بالطبع دولتهایی که برنامه ریزی دقیق و صحیحی دارند، بسیار موفق تر از آنهایی هستند که برنامه ریزی مقطعی دارند. بنابراین بهترین توصیه به جوانان و مدیران و همه کسانی که به نوعی در زندگی جمعی نقش دارند، این است که از همان آغاز سعی کنند، نظم و تدبیر و برنامه داشته باشند و با تقسیم کار به زندگی تداوم بخشند.[5] امام علی (ع) می فرمایند:«اَلتَّدبیرُ قَبل الفعل، یؤمن العثار»؛ [6] تدبیر قبل از کار، آدمی را از لغزش مصون می دارد.

 

 

بنابراین یکی از راه های رسیدن به قله خوشبختی، «مدیریت زمان» است که به معنای تسلط بر اوقات خود می باشد. این تسلط بر اوقات، تنها با برنامه ریزی دقیق و منطقی حاصل می شود.  حضرت امام (س)، از کسانی بودند که بر اساس برنامه ریزی بر تمام دقایق عمر خود، تسلط داشتند.

 

 

امید است ما نیز بتوانیم نسبت به این مسئله مهم اهتمام ورزیده و آن را در زندگی خود اجرا نماییم.

امین یا رب العالمین 

التماس دعا

 

 

فهرست منابع

[1]. ر.ک: برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)، ج2، صص9و4.

[2]. ر.ک: پا به پای آفتاب، ج 3، ص 263 ـ 264؛ برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)، ج 2، ص 21.

[3]. ر.ک: سیره اخلاقی ـ تربیتی امام خمینی، ص 236.

[4]. سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امام خمینی (س)، ج 4، ص 49.

[5]. ر.ک: زندگی موفق، ص 38 ـ 39.

[6].عیون الحکم والمواعظ، ص 28.

 

 

 

 

 نظر دهید »

فواید ایمان

13 خرداد 1396 توسط ليلا احمدي

ایمان الهی

 

           تا کسی دین خدا را نشناسد، چگونه میتواند به آن عمل کند

 

                        و تا کسی دیندان نشود، چگونه می تواند دیندار باشد؟

 

    در کلمات امام علی (علیهالسلام) شناخت دین، یکی از شاخصههای دینداری به شمار آمده؛[1]

 

از جمله این که حضرت می فرماید: «أَوَّلُ الدِّینِ مَعرِفَتُهُ؛[2] سرآغاز دین، خداشناسی است».

 

و یا «مَعرِفَهُ العلمِ دینٌ یدانُ بِهِ؛[3] شناخت دانش، دینی است که پذیرفته و به آن عمل میشود».

 

پس باید در زندگی ایمانی، سهمی برای دینشناسی و ارتقای بصیرت دینی اختصاص داد

 

و مسائل فرهنگی را مهم شمرد.

 

مطابق تعالیم دینی، شرط دستیابی به معرفت حقیقی، طهارت روح است

 

و کلید طهارت روح، ایمان به خدا و تقواست.

 

پیداست جان و دلی که با ایمان به خدا و محبت او پیوند داشته باشد

 

و به تقوا و پارسایی روی آورد،

 

بی تردید درون را از اوهام و ظنون و باورهای ناصواب و خیال پردازیها پیراسته میسازد

 

و حقایق را آن گونه که هست میشناسد و به خود اجازه نمیدهد ذرهای از حقیقت و واقعیت کنار رود

 

و خواستهها و هوسها، اندیشهها و معرفتهای او را بسازند

 

و سراب را به جای آب و جهالت را به جای معرفت قالب کنند.

 

در قرآن کریم، به روشنی ارتباط معرفت با ایمان و تقوا بیان شده است.

 

قران میفرماید: «اَوَ مَن کانَ مَیّتاً فَأحییناهُ وَ جَعَلنا لَه نوراً یَمشی به فی النّاس کَمَن مثله فی الظلمات لیس بخارج مِنها؛[4]

 

آیا کسی که مرده بود و زندهاش گردانیدیم و برای او نوری پدید آوردیم تا در میان مردم در پرتو آن نور راه برود همانند کسی

 

است که در ظلمتها قرار گرفته و از آن خارج نمیشود».

 

از این آیه به خوبی استفاده میشود که ایمان نورآفرین، معرفتساز و آگاهی دهنده است

 

و انسان را از اشتباهات در زندگی دنیوی باز میدارد.

 

امام علی (علیهالسلام) در مذمت گروهی فرومایه و پست به نام «هَمَج رعاع» یعنی مگسانی کوچک و ناتوان میفرمایند:

 

«این گروه از نور علم و دانش بهرهای نبردهاند؛ لَم یَستَضیئوا بِنُورِ العلم».[5]

 

همچنین درفرازی دیگر از نهج البلاغه در بیان علل انحراف بنی امیه میفرمایند:

 

«لَم یَستَضیئوا بِأَضواء الحکمه وَ لَم یَقدَ حوا بِزنادِ العُلُومِ الثّاقبه؛[6]

 

آنها (بنی امیه) از روشنیهای حکمت و عرفان بهرهمند نشدند و

 

با آتشزنههای علوم و معارف درفشان، آتش نیفروختهاند».

 

 

فهرست منابع


[1]- گروهی از پژوهشگران، رهتوشه راهیان نور، بی جا، بی تا، صص 227 – 226 .


[2]- نهج البلاغه، خطبه 1.


[3]- همان، حکمت 147.


[4]- سوره انعام  آیه 122.


[5]- ترجمه نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه 189، ص 628.


[6]- نهج البلاغه، خطبه 107، ص 322.

 نظر دهید »

منتظران ظهور امام زمان (ع)

12 خرداد 1396 توسط ليلا احمدي

 

دعا  

              قرآن میگه یعقوب برای یوسف گریه کرد… یعقوب پیغمبر، یوسف پیغمبر ! یعقوب می دونست یوسفش کجاست

میدونست سالمه ،میدونست در کاخه،میدونست مشکل ندارد، پیغمبر خدا بود می دونست و گریه میکرد

اونوقت ما که نمی دونیم یوسف فاطمه کجاست ما چقدر باید گریه کنیم!

ما که باید بیشتر از یعقوب گریه کنیم….کی آدرس مهدی رو بلده بگه ….. کجاست پسر فاطمه…

ابرضوی ؟ ام ذی طوی؟ …آقا کجایی ؟ سخته برا من حجه ابن الحسن همه رو ببینم تورو نبینم …

گریه هاتون رو برا مهدی بکنید اشکهاتون و برا پسر فاطمه بریزید

مهدی غریبه مظلومه ….برا یوسف زهرا ناله کنیداشکهاتون رو بیمه مهدی کنید

قرآن داره با مثال یوسف و یعقوب یاد ما میده …

.یکی از وظایف ما اینه

که گریه هاتون بیمه پسر فاطمه بشه…

امام زمان میگه اگه تو به یاد من باشی منم به یاد توام .

.اگه تو برا فرج من دعا کنی منم برا سلامتی تو دعا میکنم

 اگه کسی از من بپرسه از حسین غریب تر کیه؟میگم از حسین غریب تر پسر فاطمه مهدی زهراست

دلیل هم دارم

نمیخوام احساساتی بشی گریه کنی

 دلیلم اینه حسین سیدالشهداست درست به مظلومیت شهیدش کردن درست

اما حسین یه ابالفضل داشت

عباس امام زمان کیه؟

حسین یه علی اکبر داشت

علی اکبرامام زمان کیه ؟

حسین قاسم داشت،عون داشت،جعفر داشت

کیه قاسم و علی اکبر امام زمان؟؟؟؟

کی رو داره حجه ابن الحسن ؟؟

کی رو داره امام زمان دلش رو خوش کی کرده؟؟

دلش و خوش من و تو کرده؟؟

من و تو عباسیم برا امام زمان؟؟

این یه دلیل

دلیل دوم:

از پیغمبر تا تولد امام زمان 255 سال طول کشید تا اول امامت امام زمان 260 سال

  جوون های دانشجو،جوون های غیرتمند جوون های ولایتی،جوون های امام زمانی سیزده تا معصوم مظلومیتشون با هم 260 ساله اما امام

زمان به تنهایی 1173ساله غریبه

 

 توروبخدا مهدی از امام حسین مظلوم تر نیست؟؟

 

(گزیده ای از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین آقای دانشمند)

 

 نظر دهید »

فضیلت ماه مبارک رمضان

09 خرداد 1396 توسط ليلا احمدي

 

فضیلت ماه مبارک رمضان

بديهى است فضائل و ثواب هايى كه براى ماه مبارك رمضان و روزه دارى ذكر شده  از آنِ كسانى است كه حقيقت آن را درك كنند

 

    و به محتواى آن عمل و در گفتار و كردار به كار گيرند و به آن ها جامه عمل بپوشانند.

 

چنان در روايات اسلامى براى روزه دارى آدابى ذكر شده و كسانى كه صرفاً تلاوت قرآن مى كنند،

 

ولى به آيات و احكام آن عمل نمى كنند و يا آن كه از روزه دارى تنها رنج گرسنگى و تشنگى را مى كشند

 

و بوسيله گناه، تأثير روزه را از بين مى برند

 

و ماه مبارك رمضان و فضاى معنوى آن تأثيرى بر اشخاصى بر جاى نمى گذارد،

 

مورد نكوهش قرار گرفته اند.

 

چنان كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به زنى كه با زبان روزه كنيز خود را دشنام مى داد فرمود:

 

چگونه روزه دارى و حال آن كه كنيزت را دشنام مى دهى؟!

روزه فقط خوددارى از خوردن و آشاميدن نيست،

بلكه خداوند آن را علاوه بر اين دو، مانع كارها و سخنان زشت كه روزه را بى اثر مى كنند قرار داده است،

 

چه اندكند روزه داران و چه بسيارند كسانى كه گرسنگى مى كشند.» [1]

 

حضرت امام سجاد(عليه السلام) در دعاى حلول ماه رمضان به درگاه خداوند عرض مى كند:

به وسيله روزه اين ماه ياريمان ده تا اندام هاى خود را

 

از معاصى تو نگه داريم و آن ها را به كارهايى گيريم كه خشنودى تو را فراهم آورد،

تا با گوش هايمان سخنان بيهوده نشنويم و با چشمانمان به

 

دين لهو و لعب نشتابيم و تا دستمانمان را به سوى حرام نگشاييم

و با پاهايمان به سوى آن چه منع شده ره نسپاريم و تا شكمهايمان جز آن چه

 

را تو حلال كرده اى در خود جاى ندهد و زبان هايمان جز به آن چه تو خبر داده اى و بيان فرموده اى گويا نشود… .» [2]

 

بنابراين، در ماه مبارك بايد تمام اعضا و جوارح را از حرام دور نگه داشت

و با اخلاص، توكل و توسل از اهل بيت(عليهم السلام) و عمل به

 

دستورها و احكام قرآن كريم و دورى از گناهان،

انجام توبه نصوح و واقعى، عبادت، شب زنده دارى، درك فضيلت شب قدر و…

فضيلت ماه مبارك رمضان را درك كرد و از آن در راستاى رسيدن به كمال حركت كرد

و بايد در اين ماه به گونه اى خودسازى كرد كه با اتمام ماه مبارك تأثير و فوايد

 

آن در روح و جان افراد باقى باشد و اثر آن تا ماه رمضان آينده سال بعد ماندگار باشد. [3]

 

 

فهرست منابع

1. ر.ك: الكافى، محمد بن يعقوب كلينى، ج4، ص 86،دارالكتب الاسلامية، تهران.                                    

2. الصحيفة السجادية، امام سجاد(عليه السلام) ص 186، دفتر نشر الهادى، قم.                                            

3 . ميزان الحكمة، محمد محمدى رى شهرى، ترجمه: حميدرضا شيخى، ج 7، ص 3215، مؤسسه دارالحديث، قم.

 نظر دهید »

اهم اعمال ماه مبارک رمضان

09 خرداد 1396 توسط ليلا احمدي

ماه مبارک رمضان

 نظر دهید »

عرض تسلیت

27 فروردین 1396 توسط ليلا احمدي

 

 

عرض تسلیت

 

به نیابت تمامی عزیزان از دست رفته در سیل بزرگ اذربایجان 

 

 نظر دهید »

عرض تسلیت

27 فروردین 1396 توسط ليلا احمدي

 

 

 

عرض تسلیت

 

برادر و خواهر های اذربایجانی  عزیز ،مصیبت وارده را به شما و خانواده محترمتون تسیلت  عرض می نمایم

و از درگاه  خداوند متعال خواستارم به حرمت ماه مبارک رجب

عزیزان از دست رفته شما را در جوار رحمت و مغفرت خود قرار دهد

و به شما صبر جزیل عنایت فرماید .

***روحشان شاد و یادشان گرامی ***

 

 نظر دهید »

تبریک] پایان اعتکاف

25 فروردین 1396 توسط ليلا احمدي

تبریک عید

 معتکف عزیز، پایان سه روز نجوا با معبود، سه روز توقف  در خانه خدا و مهمانی خدا بودن،

سه روز دل از دنیا بریدن و دل  را به خانه دوست رساندن ،

 داشتن لحظات آرام و  سرشار از معنویت در کنار یکدیگر ،

لحظاتی  که آغازش با نام مولا امیر المؤمنین

و پایانشباشیر زن کربلا حضرت زینب(س) بود،

خدا قوت

چه خوب است، رسم  بندگی را به جا آوردی.

 روزهای شیرین بندگی و عاشقی گوارا یوجوت باد .

و عید تطهیر بر تو مبارک، مبارک .

 

التماس دعا  

 نظر دهید »

تبریک] پایان اعتکاف

25 فروردین 1396 توسط ليلا احمدي

تبریک عید

 معتکف عزیز، پایان سه روز نجوا با معبود، سه روز توقف  در خانه خدا و مهمانی خدا بودن،

سه روز دل از دنیا بریدن و دل  را به خانه دوست رساندن ،

 داشتن لحظات آرام و  سرشار از معنویت در کنار یکدیگر ،

لحظاتی  که آغازش با نام مولا امیر المؤمنین

و پایانشباشیر زن کربلا حضرت زینب(س) بود،

خدا قوت

چه خوب است، رسم  بندگی را به جا آوردی.

 روزهای شیرین بندگی و عاشقی گوارا یوجوت باد .

و عید تطهیر بر تو مبارک، مبارک .

 

التماس دعا  

 نظر دهید »

عرض تسلیت

23 فروردین 1396 توسط ليلا احمدي

عرض تسلیت

 نظر دهید »

فضیلت ماه رجب

23 فروردین 1396 توسط ليلا احمدي

فضیلت ماه رجب

 نظر دهید »

آثار اعتکاف

23 فروردین 1396 توسط ليلا احمدي

 


آثار اعتکاف

 

اعتکاف آثار فراوانی در زندگی انسان دارد از جمله این آثار عبارتند از :

 

1- تقویت اراده:کسی که مدتی بر خلاف خواست درونی خویش خود را درمحلی حبس  و از بسیاری از امور چون حرف زدن در غیر امور عبادی که به طور طبیعی تمایل به آنها  دارد پرهیز نماید خود به خود تمرینی برای اجتناب از بسیاری  خواهش های نفسانی دیگر  است.

2-انس با معنویت: در پرتو اعمالی  چون اعتکاف کم کم  ارتباط روانی خاصی بین انسان و مسجد ،قرآن، نماز، نماز شب، و ادعیه به وچود می آید  به نحوی که انسان مشتاق ارتباط با این امور شده و دوری  از آنها برایش سخت می گردد.

3- دوری از غفلت : اعتکاف عبادتی چون نماز  و به قول قران ذکر الله« اقم الصلاه لذکری» را در بر دارد  و ذکر، همان دوری از غفلت است و این امر سبب دوری انسان از غفلت می شود.

4- کاهش جرم و فساد: به عقیده جرم شناسان  اجتماعی، بسط و گسترش مسائل معنوی، باعث  کم شدن جرم وفساد در جوامع  می گردد. اعتکاف در این میدان می تواند نقش مهمی را ایفا کند زیرا مشتمل بر چند عبادت است و آثار معنوی ویژه ای حتی بر افراد غیر معتکف  بر جای می گذارد.

5-آشنایی و ارتباط دوستانه: حضور مؤمنین شهر در چند مسجد فرصتی است که مؤمنان همدیگر را بشناسند  وارتباط دوستانه پیدا نموده و از آثار اخوت اسلامی بهره مند شوند 

 نظر دهید »

اعتکاف

23 فروردین 1396 توسط ليلا احمدي

اعتکاف

در حدیث معراج خداوند از پیامبر (ص)  خود سوال می کند آیا از آثار گرسنگی و سکوت  و خلوت مطلع هستی؟سپس جواب می دهد که یکی از آثار ان تقرب بند ه به سوی من (الله) است  گرسنگی، سجده، سکوت از غیر کلام  خدا و خلوت،همگی در اعتکاف جمع هستند و با این اعمال به سوی خدا تقرب می جویند.

 نظر دهید »

تبریک ولادت امام علی (ع)

22 فروردین 1396 توسط ليلا احمدي

میلاد امام علی (ع)

اسوه تقوی علی ومظهر ایمان علی 

                                عزت ال پیمبر عاشق جانان علی 

منشا جود و سخاوت موج دریای وفا

                      لعل رخشان ولایت کوهر تابان علی

منبع مهر و محبت صاحب لطف و کرم

                        افتخار شیعیان و ایت الرحمان علی  

 

            میلاد نو بر تمامی ولایتمداران مبارک@ 

 نظر دهید »

مدح مولا امام علی (ع,)

22 فروردین 1396 توسط ليلا احمدي

شبی در محفلی ذکر علی بود                                             

                                                     شنیدم عاقلی فرزانه فرمود:

اگر دوزخ به زیر پوست داری                                       

                                                    نسوزس گر علی را دوست داری

 اگر مهر علی در سینه ات نیست                                                    

                                                                         بسوزی گر هزاران پوست داری                                       

 

*************** 

******  ولادت مولی الموحدین ،امیر المومنین حضرت امام علی (ع) برتمامی مسلمین جهان مبارک*****

 

**************

 نظر دهید »

ولادت امام جواد(ع)

20 فروردین 1396 توسط ليلا احمدي

محمد بن علی بن جعفر امام نهو شعیان اثنی عشر  است که به امام جواد (ع) شهرت دارد پدر وی امام رضا و مادرش سبیکه از خاندان ماریه قاطبیه همسر پیامبر(, ع) می باشد و در برخی از منابع نام مادر ایشان خیزران  و ریحانه ذکر شده است .

کنیه وی ابو جعفر است که معمولا  در روایات تاریخی  با عنوان ابو جعفر ثانی ذکر شده است تا با ابو جعفر اول یعنی امام باقر (ع) اشتباه نشود .1

مشهورترین لقب وی جواد است و القاب دیگری همچون  تقی، مرتضی،رضی، منتخب، متوکل، مختار و قانع را نیز برای ایشان ذکر شمرده اند .2

ایشان در مدینه به دنیا امده اند در مورد روز و ماه  ولادت ایشان اختلاف است  بیشترین منابع ولادت ایشان را در نیمه ماه رمضان دانسته اند3

اما شیح طوسی در مصباح المتهجد دهم رجب ولادت ایشان را ذکر نمودند و امروزه این قول مشهور است .  4

 

                                                                         منابع 

1- کلینی،اصول کافی، ج1،صص492و315، مجلسی، بحار الانوار، ج50، ص1

2-ابن شهر آشوب، مناقبال ابی طالب، ج4، ص379.

3-المقالات .والفرق، ص99.

4- شیح طوسی، المتهجد، صص804-803

 

 

 

 نظر دهید »

اعمال ماه مبارک رجب

14 فروردین 1396 توسط ليلا احمدي

علامه مجلسی در زاد المعاد فرموده که حضرت امیر المومنین از رسول اکرم (ص) نق کرده که ایشان فرمودند:هر که هر شب و هر روز ماه رجب و

شعبان و رمضان سه مرتبه هر یک از حمد و آیه الکرسی، و کافرون و توحید و فلق و ناس  را بخواند و سه مرتبه بگوید سبحان الله و الحمد لله و لا

اله الا الله و الله الکبر و لا حول و لاقوه الا بالله  العلی العظیم  و سه مرتبه اللهم  صل علی محمد واله محمد و سه مرتبه  اللهم اغفر للمومنین و

المومنات و چهار صد مرتبه استغفر الله و اتوب الیه خداوند تعالی گناهانش  را می بخشد  اگر چه به تعداد قطره های  باران و برگ درختان  و کف

دریا ها  باشد .

2- گفتن هزار مرتبه ذکر لا اله الا الله در هر روز

3- خواندان نماز دو رکعتی در هر شب که در هر رکعت حمد یک مرتبه و سوره کافرون سه مرتبه و توحید یک مرتبه .  و بعد از اتمام نماز دستها را

بلند کرده این ذکر را بخواند  لا اله الا الله ، وحده لا شریک له ، له الملک  و له الحمد، یحیی و یمیت و هو حی لا یموت بیده الخیر و هو علی کل شی

قدیر و الیه المصیر، و لا حول لا قوه الا  با لله العلی ال عظیم ، اللهم صل علی محمد  النبی  الامی و اله و بکشد دستها را به صورت .

پیغمبر فرمودند :هر کس این عمل  را انجام  دهد خداوند دعا او را مستجاب می کند  و وثاب شصت عمره  به او می دهد .

مفاتیح الجنان صص286-287(اعمال ماه رجب)

 نظر دهید »

تیریک فرا رسیدن ماه مبارک رمضان

17 خرداد 1395 توسط ليلا احمدي

 

 

 

آنکه از فرط گنه ناله کند زار کجاست؟

آنکه زاغیار برد شکوه بر یار کجاست

باز ماه رمضان آمد و بر بام فلک

می زند بانگ منادی که گنه کار کجاست

سفره رنگین و خدا چشم به راه من و توست

تاکه معلوم شود طالب دیدار کجاست

بار عام است خدا را به ضیافت بشتاب

تا نگوئی که در رحمت دادار کجاست

مرغ شب نیمه شب دیده به ره می گوید

سوز دل ساز بود دیده بیدار کجاست

ماه رحمت بود ای ابر خطاپوش ببار

تا نگویند که آن وعده ایثار کجاست

حق به کان کرمش طرفه متاعی دارد

در و دیوار زند داد خریدار کجاست

آن خدائی که رحیم است و کریم است و غفور

گوید ای سوته دلان عاشق دلدار کجاست

من ژولیده به آوای جلی می گویم

آنکه با توبه ستاند سپر نار کجاست


 شاعر

ژولیده نیشابوری

 

 نظر دهید »

قیام 15 خرداد

17 خرداد 1395 توسط ليلا احمدي

برخی ویژگی های قیام  خردا15

1-اسلامی بودن قیام پانزده خرداد


در قیام پانزدهم خرداد 1342، شعارهایی که از حنجره های دردمند ملٌت ایران بلند می شد، صرفاً اسلامی و مذهبی بود و به طور کلٌی حرکت پانزدهم خرداد، به دلیل توهین به اسلام و رهبری اسلام که از هر طرف مورد هجوم قرار گرفته بود، برپاشد. اگر این نهضت خداجویانه مردم در آن روز با آن وسعت به وجود نمی آمد، رژیم ستم شاهی جرأت بیشتری از خود نشان می داد و اساس اسلام را در کشورمان از بین می برد و اهداف اربابان آمریکایی خود را محقق می گرداند.

2-مردمی بودن نهضت پانزده خرداد


قیام پانزدهم خرداد 1342، قیامی کاملاً مردمی بود و تکیه گاهی جز مردم رنج دیده و مظلوم ایران نداشت. اصالت این قیام، در خروش عاشقانی بود که عارفانه در راه رضای معبود خویش، به ندای رهبر دل سوزشان پاسخ مثبت دادند و برای حمایت از آرمان های او، آماده شهادت و جان فشانی شدند. اینان، نه چهره های سیاسی محض بودند و نه مردمی که برای هواهای نفسانی و مادٌی قیام کرده باشند، بلکه همین مردم پاک دل کوچه و بازار بودند که یک صدا و یک نوا بر ضد ظلم و خیانت رژیم ستم شاهی پهلوی به پا خاستند. به همین دلیل، رژیم شاه سخت به وحشت افتاد و چاره ای جز گلوله باران مردم ندید.

3-پایان افسانه جدایی دین از سیاست


قیام پانزده خرداد، به افسانه جدایی دین از سیاست که بیش از نیم قرن، از سوی استعمارگران رژیم های دست نشانده آنان تبلیغ و ترویج شده بود، پایان داد و جداناپذیری اسلام از سیاست را، برای همگان آشکار کرد و اسلام ناب محمٌدی را از اسلام آمریکایی باز شناسانید. از آن پس، اسلام راستین که تا دیروز جایی در مجامع علمی و روشن فکری نداشت، در میان نسل تحصیل کرده و به ویژه دانشگاهیان راه یافت و گام به گام گسترش پیدا کرد و فعالیت های سیاسی بر پایه اسلام، به عنوان بزرگ ترین جریان سیاسی در ایران اوج گرفت و پیشرفت کرد و زمینه ساز انقلاب اسلامی شد.

 

 نظر دهید »

زندگینامه

13 خرداد 1395 توسط ليلا احمدي

 

خلاصه زندگینامه امام خمینی:


امام خمینی در روز بيستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهريـور 1281 هجرى شمسى ( 24 سپتامپر 1902 ميلادى ) در شهرستان خميـن از توابع استان مركزى ايران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطهر سلام الله عليها, روح الله المـوسـوى الخمينـى پـاى بـر خـاكدان طبيعت نهاد .

او وارث سجاياى آبا و اجدادى بـود كه نسل در نسل در كار هدايت مردم وكسب معارف الهى كـوشيـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمينـى مرحوم آيه الله سيد مصطفى مـوسـوى از معاصريـن مرحـوم آيه الله العظمـى ميرزاى شيـرازى (رض), پـس از آنكه ساليانـى چنـد در نجف اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فرا گرفته و به درجه اجتهاد نايل آمـده بـود به ايران بازگشت و در خميـن ملجإ مردم و هادى آنان در امـور دينـى بـود. در حـاليكه بيـش از 5 مـاه ولادت امام خمینینمى گذشت،طاغوتيان و خـوانيـن تحت حمايت عمال حكومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را كه در برابر زورگـوئيهايشان به مقاومت بـر خاسته بـود، با گلـوله پاسخ گفتنـد و در مسير خميـن به اراك وى را به شهادت رسانـدنـد.

بديـن ترتبيب امام خمينى از اوان كـودكى با رنج يتيمى آشنا و با مفهوم شهادت روبرو گرديد. وى دوران كـودكـى و نـوجـوانى را تحت سرپرستى مادر مـومنه اش (بانـو هاجر) كه خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آيه الله خـوانسـارى ( صاحب زبـده التصانيف ) بوده است. همچنيـن نزد عمه مكرمه اش ( صاحبه خانم ) كه بانـويى شجاع و حقجـو بـود سپرى كرد اما در سـن 15 سالگى از نعمت وجـود آن دو عزيز نيز محـروم گـرديد .

هجـرت امام خمینی به قـم و تحصيل دروس تكميلـى:


اندكـى پـس از هجرت آيه الله العظمـى حاج شيخ عبد الكريـم حايرى يزدى ـ رحمه الله عليه ـ ( نـوروز 1300 هجـرى شمسـى, مطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـرى قمـرى ) امام خمينـى نيز رهسپـار حـوزه علميه قـم گرديد و به سرعت مراحل تحصيلات تكميلى علوم حـوزوى را نزد اساتيد حـوزه قـم طـى كرد.

ازدواج امام خمینی و تشکیل خانواده:


ميرزا محمد ثقفي تهراني در زمان تحصيل در شهر مقدس قم، با حاج آقا روح ‌الله مصطفوي خميني (حضرت امام) كه در آن زمان 27 سال داشت آشنا شد كه همين آشنايي، واسطه‌ ازدواج امام خميني(ره) با بانو ثقفي در سال 1308 شمسي شد.
امام خميني در سال ۱۳۰۸ هجری خورشیدی با خدیجه ثقفی دختر میرزا محمد ثقفی تهرانی ازدواج کرد.برخلاف سنت رایج چند همسری و متعه در بین روحانیان آن زمان، خمینی هیچگاه همسر دیگری و متعه اختیار نکرد و برخلاف رسم آن زمان خمینی در امور منزل به همسرش کمک می کرد.ثمره اين ازدواج تولد سيد مصطفي، فرزند اول آنها در آذر 1309؛ سيد احمد در 26 اسفند 1324 و خانم‌‌ها سيده فريده‌،‌ سيده زهرا و سيده صديقه بود.

پـس از رحلت آيه الله العظمـى حـايـرى يزدى تلاش امـام خمينـى به همراه جمعى ديگر از مجتهديـن حـوزه علميه قـم به نتيجه رسيـد و آيه الله العظمـى(رض) به عنـوان زعيـم حـوزه علميه عازم قـــم گرديد. در اين زمان, امام خمينـى به عنـوان يكـى از مـدرسيـن و مجتهديـن صـاحـب راى در فقه و اصـول و فلسفه و عرفـــان و اخلاق شناخته مى شد . حضرت امام خمینی طى سالهاى طولانى در حوزه علميه قـم به تدريـس چنديـن دوره فقه, اصـول, فلسفه و عرفان و اخلاق اسلامـى در فيضيه, مسجـد اعظم, مسجـد محمـديه, مـدرسه حـاج ملاصـادق, مسجـد سلماسى, و … همت گماشت و در حـوزه علميه نجف نيز قريب 14 سال در مسجـد شيخ اعطـم انصــــارى (ره) معارف اهل بيت و فقه را در عاليترين سطـوح تدريـس نمود و در نجف بـود كه براى نخستيـن بار مبانـى نظرى حكـومت اسلامـى را در سلسله درسهاى ولايت فقيه بازگـو نمود .

امـام خمينـى در سنگـر مبـارزه و قيــام:


روحيه مبارزه و جهاد در راه خدا ريشه در بينـش اعتقادى و تربيت و محيط خانـوادگى و شرايط سياسى و اجتماعى طـول دوران زندگى امام خمینی داشته است. مبارزات ايشان از آغاز نـوجـوانـى آغاز, و سير تكاملى آن به مـوازات تكامل ابعاد روحى و علمى امام خمینی از يكسـو و اوضاع و احـوال سياسـى و اجتماعى ايران و جـوامع اسلامـى از سـوى ديگـر در اشكـال مختلف ادامه يـافته است و در ســـال 1340 و 41 ماجراى انجمنهاى ايالتى و ولايتى فرصتـى پـديد آورد تا امام خمینی در رهبـريت قيام و روحـانيت ايفاى نقـش كنـد و بـديـن تـرتيب قيام سراسرى روحانيت و ملت ايران در 15 خرداد سال 1342 با دو ويژگـى برجسته يعنى رهبرى واحد امام خمينى و اسلامـى بـودن انگيزه ها, و شعارها و هدفهاى قيام, سرآغازى ششـد بر فصل نـويـن مبارزات ملت ايران كه بعدها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان شناخته و معرفـى شد

قيام 15 خرداد:

ماه محرم 1342 كه مصادف با خرداد بـود فرا رسيد. امام خمينى از ايـن فـرصت نهايت استفاده را در تحـريك مردم به قيام عليه رژيـم مستبد شاه بعمل آورد .
امام خمينى در عصر عاشـوراى سال 1383 هجرى قمـى( 13 خرداد 1342 شمسى ) در مدرسه فيضيه نطق تاريخـى خـويـش را كه آغازى بر قيام 15 خرداد بود ايراد كرد .در هميـن سخنرانى بـود كه امام خمينى با صداى بلند خطاب به شاه فرمـود : آقا مـن به شما نصيحت مـى كنـم, اى آقاى شاه ! اى جناب شاه! مـن به تو نيصحت مى كنم دست بردار از اين كارها, آقا اغفال مى كنند تو را. مـن ميل ندارم كه يك روز اگر بخـواهند تـو بروى, همه شكر كنند … اگر ديكته مى دهند دستت و مى گـويند بخـوان, در اطـرافـش فكـر كـن …. نصيحت مرا بشنـو … ربط ما بيـن شاه و اسرأيل چيست كه سازمان امنيت مـى گـويد از اسرأيل حـرف نزنيـد … مگر شاه اسـرأيلـى است ؟ شاه فـرمان خامـوش كـردن قيام را صادر كـرد. نخست جمع زيادى از ياران امام خمينـى در شـامگاه 14 خرداد دستگيـر و ساعت سه نيمه شب ( سحـرگاه پانزده خـرداد 42 ) صـدها كماندوى اعزامـى از مركز, منزل حضرت امام خمينى را محاصره كردند و ايشان را در حاليكه مشغول نماز شب بـود دستگير و سـراسيمه به تهران بـرده و در بازداشتگاه باشگاه افسـران زندانـى كـردنـد و غروب آنروز به زندان قصر منتقل نمـودنـد . صبحگاه پانزده خرداد خبـر دستگيرى رهبـر انقلاب به تهران, مشهد, شيـراز وديگـر شهرها رسيـد و وضعيتـى مشـابه قـم پـديد آورد .نزديكترين نديم هميشگى شاه, تيمسار حسيـن فردوست در خاطراتش از بكارگيرى تجربيات و همكارى زبده ترين مإموريـن سياسى و امنيتى آمريكا براى سركـوب قيام و همچنيـن از سراسيمگـى شاه و دربار و امراى ارتـش وساواك در ايـن ساعات پرده بـرداشته و تـوضيح داده است كه چگـونه شاه و ژنرالهايـش ديـوانه وار فرمان سركـوب صادر مى كردند .

امام خمينـى, پـس از 19 روز حبـس در زندان قصـر به زنـدانـى در پـادگـان نظامـى عشـرت آبـاد منتقل شـد .
با دستگيرى امام خمينى و كشتار وحشيانه مـردم در روز 15 خـرداد 42, قيام ظاهرا سركوب شد. امام خمينى در حبـس از پاسخ گفتـن به سئوالات بازجـويان, با شهامت و اعلام اينكه هيئت حاكمه در ايـران و قـوه قضأيه آنرا غير قانـونـى وفاقـد صلاحيت مـى داند, اجتناب ورزيد. در شامگاه 18 فرورديـن سال 1343 بدون اطلاع قبلـى, امام خمينى آزاد و به قـم منتقل مـى شـود. به محض اطلاع مردم, شادمانى سراسر شهر را فرا مـى گيرد وجشنهاى باشكـوهـى در مـدرسه فيضيه و شهر به مـدت چنـد روز بـر پا مـى شـود . اوليـن سالگـرد قيام 15 خـرداد در سال 1343 با صـدور بيانيه مشتـرك امام خمينـى و ديگر مراجع تقليد و بيانيه هاى جداگانه حـوزه هاى علميه گرامـى داشته شـد و به عنـوان روز عزاى عمـومـى معرفـى شـد.

امـام خمينـى در هميـن روز ( 4 آبـان 1343 ) بيانيه اى انقلابـى صادر كرد و درآن نـوشت : دنيا بـدانـد كه هر گرفتارى اى كه ملت ايـران و ملل مسلميـن دارنـد از اجـانب است, از آمـريكاست, ملل اسلام از اجـانب عمـومـا و از آمـريكـا خصـوصـا متنفــر است … آمـريكـاست كه از اسـرأيل و هـواداران آن پشتيبـانـى مـى كنـد. آمريكاست كه به اسرأيل قـدرت مـى دهـد كه اعراب مسلـم را آواره كند. افشاگرى امام خمينى عليه تصـويب لايحه كاپيتـولاسيون, ايران را در آبـان سـال 43 در آستـانه قيـامـى دوبـاره قرار داد .

از طـرف ديگـر به مـوجب سنـدهـايـى كه بعد از پيــــروزى انقلاب اسلامـى منتشر شد, كسانـى همچـون آقاى شريعتمدارى در ايـن زمان ( آبان 43 )از مـوقعيت و نفـوذ خـود استفاده كرده و كـوشيدنـد تا طـرفـداران خـويـش را وادار به سكـوت و عدم حمايت از دعوت امام خمينى نمايند . سحرگاه 13 آبان 1343 دوباره كماندوهاى مسلح اعزامـى از تهران, منزل امام خمينى در قـم را محاصره كردند. شگفت آنكه وقت باز داشت, هماننـد سال قبل مصادف با نيايـش شبـانه امام خمينـى بـود .حضرت امام خمينى بازداشت و به همراه نيروهاى امنيتى مستقيما به فرودگاه مهرآباد تهران اعزام و با يك فروند هـواپيماى نظامى كه از قبل آماده شده بـود, تحت الحفظ مامـوريـن امنيتى و نظامى به آنكارا پـرواز كـرد. عصـر آنـروز ساواك خبـر تبعيـد امام خمينى را به اتهام اقـدام عليه امنيت كشـور ! در روزنـامه ها منتشـر سـاخت.

عليرغم فضاى خفقان موجى از اعتراضها بـه صـورت تظاهرات در بازار تهران, تعطيلى طولانى مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامه ها به سازمانهاى بيـن المللـى و مـراجع تقليـد جلـوه گـر شد.
اقامت امام در تركيه يازده ماه به درازا كشيد در ايـن مدت رژيم شاه با شدت عمل بـى سابقه اى بقاياى مقاومت را در ايران در هـم شكست و در غياب امام خمينـى به سرعت دست به اصلاحات آمريكا پسند زد. اقامت اجبارى در تـركيه فـرصتـى مغتنـم بـراى امام بـود تا تـدويـن كتـاب بزرگ تحـريـر الـوسيله را آغاز كند.

تبعيـد امـام خمينـى از تـركيه به عراق:


روز 13 مهرماه 1343 حضرت امام به همراه فرزنـدشان آيه الله حاج آقا مصطفـى از تركيه به تبعيدگاه دوم, كشـور عراق اعزام شدند . امام خمينى پس از ورود به بغداد براى زيارت مرقد أمه اطهار(ع) به شهــرهــاى كاظميـن, سامـرا و كـربلا شتـافت ويك هفته بعد به محل اصلـى اقـامت خـود يعنـى نجف عزيمت كرد.

دوران اقامت طـولانـى و 13 ساله امام خمينـى در نجف در شـرايطـى آغاز شد كه هر چند در ظاهر فشارها و محدوديتهاى مستقيـم در حـد ايـران و تـركيه وجـود نـداشت اما مخالفتها و كارشكنيها و زخـم زبانها نه از جبهه دشمـن رويارو بلكه از ناحيه روحانى نمايان و دنيا خـواهان مخفى شده در لباس ديـن آنچنان گسترده و آزاردهنده بود كه امام خمينى با همه صبر و بردبارى معروفـش بارها از سختى شرايط مبارزه در ايـن سالها به تلخى تمام ياد كرده است. ولى هيچيك از ايـن مصـأب و دشـواريها نتـوانست او را از مسيـرى كه آگـاهانه انتخاب كرده بود باز دارد .

امام خمينى سلسله درسهاى خارج فقه خـويـش را با همه مخالفتها و كارشكنيهاى عناصـر مغرض در آبان 1344 در مسجـد شيخ انصارى (ره) نجف آغاز كرد كه تا زمان هجـرت از عراق به پاريـس ادامه داشت .
حوزه درسى ايشان به عنـوان يكى از برجسته تريـن حـوزه هاى درسى نجف از لحـاظ كيفيت و كميت شـاگـردان شنـاخته شـد .

امام خمينـى از بدو ورود به نجف با ارسال نامه ها و پيكهايى به ايران, ارتباط خويـش را با مبارزيـن حفظ نموده و آنان را در هر منـاسبتـى به پـايـدارى در پيگيـرى اهـداف قيام 15 خـرداد فـرا مى خواند . امام خمينى در تمام دوران پـس از تبعيد, عليرغم دشواريهاى پديد آمـده, هيچگاه دست از مبارزه نكشيـد, وبا سخنـرانيها و پيامهاى خـويـش اميـد به پيـروزى را در دلها زنـده نگـاه مى داشت .

امام خمينى در گفتگـويى با نمانيده سازمان الفتح فلسطيـن در 19 مهر 1347 ديـدگاههاى خـويـش را دربـاره مسأل جهان اسلام و جهاد ملت فلسطين تشريح كرد و در هميـن مصاحبه بر وجـوب اختصاص بخشـى از وجـوه شـرعى زكات بـه مجـاهـدان فلسطينـى فتـوا داد .
اوايل سال 1348 اختلافات بيـن رژيـم شاه و حزب بعث عراق بـر سـر مرز آبـى دو كشـور شدت گرفت. رژيـم عراق جمع زيادى از ايرانيان مقيـم اين كشـور را در بدتريـن شرايط اخراج كرد. حزب بعث بسيار كوشيد تا از دشمنى امام خمينى با رژيـم ايران در آن شرايط بهره گيرد .

چهار سال تـدريـس, تلاش و روشنگرى امام خمينـى تـوانسته بـود تا حـدودى فضاى حـوزه نجف را دگرگـون سازد. اينك در سال 1348 علاوه بر مبارزين بيشمار داخل كشـور مخاطبيـن زيادى در عراق, لبنان و ديگـر بلاد اسلامـى بـودنـد كه نهضت امام خمينـى را الگـوى خـويـش مى دانستند .

 

اوجگيـرى انقلاب اسلامـى در سـال 1356 و قيـام مـردم:


امام خمينـى كه به دقت تحـولات جارى جهان و ايـران را زيـر نظر داشت از فـرصت به دست آمـده نهايت بهره بـردارى را كـرد. امام خمينى در مرداد 1356 طـى پيامى اعلام كرد : اكنـون به واسطه اوضاع داخلى و خارجى و انعكاس جنايات رژيـم در مجامع و مطبـوعات خارجى فرصتـى است كه بايد مجامع علمى و فرهنگـى و رجال وطنخـواه و دانشجـويان خارج و داخل و انجمنهاى اسلامـى در هـر جايـى درنگ از آن استفاده كنند و بى پرده بپا خيزند .

شهادت آيه الله حاج آقا مصطفى خمينى در اول آبان 1356 و مراسـم پر شكـوهـى كه در ايران برگزار شـد نقطه آغازى بـر خيزش دوباره حـوزه هاى علميه و قيام جامعه مذهبى ايران بـود. امام خمينى در همان زمان به گـونه اى شگفت ايـن واقعه را از الطـاف خفيه الهى ناميده بـود. رژيـم شاه با درج مقاله اى توهيـن آميز عليه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت. اعتراض به ايـن مقاله, به قيام 19 دى مـاه قـم در سـال 56 منجـر شـد كه طــــى آن جمعى از طلاب انقلابـى به خـاك و خـون كشيـده شـدنـد . شاه عليـرغم دست زدن به كشتارهاى جمعى نتـوانست شعله هاى افروخته شـده را خامـوش كند .
او بسيج نطـامـى و جهاد مسلحـانه عمـومـى را بعنــــوان تنها راه باقيمانـده در شرايط دست زدن آمريكا به كـودتاى نظامـى ارزيابـى مى كرد .

هجـرت امـام خمينـى از عراق به پـاريـس:


در ديدار وزراى خارجه ايران و عراق در نيويورك تصميـم به اخراج امام خمينـى از عراق گرفته شـد. روز دوم مهر 1357 منزل امام در نجف بـوسيله قـواى بعثـى محاصره گرديـدانعكاس ايـن خبر با خشـم گستـرده مسلمانان در ايران, عراق و ديگـر كشـورها مـواجه شـد .
روز 12 مهر ,امام خمينى نجف را به قصد مرز كـويت ترك گفت. دولت كويت با اشاره رژيـم ايران از ورود امام خمينى به ايـن كشـور جلوگيرى كـرد. قبلا صحبت از هجـرت امام خمينى به لبنـان و يا سـوريه بـود امـا ايشان پـس از مشـورت با فـرزنـدشان ( حجه الاسلام حاج سيـد احمـد خمينـى ) تصميـم به هجـرت به پاريـس گرفت. در روز 14 مهر ايشان وارد پاريس شدند .

و دو روز بعد در منزل يكى از ايرانيان در نوفل لوشاتـو ( حـومه پاريـس ) مستقـر شـدنـد. مإمـوريـن كاخ اليزه نظر رئيـس جمهور فـرانسه را مبنـى بـر اجتناب از هرگـونه فعاليت سياسـى به امام خمينى ابلاغ كـردنـد. ايشان نيز در واكنشـى تنـد تصـريح كـرده بـود كه اينگونه محدوديتها خلاف ادعاى دمكراسى است و اگر او ناگزير شـود تا از ايـن فرودگاه به آن فـرودگاه و از ايـن كشور به آن كشـور بـرود بـاز دست از هـدفهايـش نخـواهـد كشيـد .
امام خمينى در ديماه 57 شوراى انقلاب را تكشيل داد. شاه نيز پـس از تشكيل شـوراى سلطنت و اخذ رإى اعتماد بـراى كـابينه بختيار در روز 26 ديماه از كشـور فـرار كرد. خبـر در شهر تهران و سپـس ايران پيجيد و مردم در خيابانها به جشـن و پايكـوبى پرداختند .

بـازگشت امـام خمينـى به ايـران پـس از 14 سـال تبعيـد:


اوايل بهمـن 57 خبر تصميم امام خمينى در بازگشت به كشور منتشر شد. هر كـس كه مى شنيد اشك شـوق فرو مـى ريخت. مردم 14 سال انتظار كشيده بـودنـد. اما در عيـن حال مردم و دوستان امام نگـران جان ايشان بـودند چرا كه هنوز دولت دست نشانده شاه سر پا و حكومت نظامى بر قرار بود. اما امام خمينى تصميـم خويـش را گرفته و طى پيامهايى به مردم ايران گفته بـود مى خـواهد در ايـن روزها سرنـوشت ساز و خطير در كنار مردمـش باشد. دولت بختيار با هماهنگى ژنرال هايزر فـرودگـاههاى كشـور را به روى پـروازهـاى خـارجى بست.

دولت بختيار پـس از چنـد روز تـاب مقـاومت نياورد و ناگزيـر از پذيرفتـن خـواست ملت شـد. سرانجام امام خمينـى بامداد 12 بهمـن 1357 پـس از 14 سال دورى از وطـن وارد كشـور شـد . استقبال بـى سـابقه مـردم ايـران چنـان عظيـم و غيـر قـابل انكـار بــود كه خبرگزاريهاى غربـى نيز ناگزير از اعتراف شـده و مستقبليـن را 4 تا 6 ميليون نفر برآورد كردند .

سرنگونى نظام شاهنشاهى و پيروزى انقلاب اسلامى 22 بهمن يوم الله:


روز 19 بهمـن 1357 پرسنل نيروى هـوايى در محل اقامت امام خمينى (مـدرسه علـوى تهران) بـا ايشـان بيعت كـردند.
سفارت آمريكا و شـوروى بـوسيله ساواكيها و پـس مانده هاى رژيـم شاه و با تحريك گروهكهاى كمـونيستـى به اصطلاح مجاهدين خلق ( منافقيـن ) در حـركتهاى ايذايـى عليه انقلاب مشـاركت فعال داشتنـد . گـروهك تروريستـى فرقان , انديشمند برجسته و عضـو شـوراى انقلاب , علامه مرتضى مطهرى را در تاريخ 12/2/58 و آيه الله قاضـى طباطبايى 10/ 8/58 و دكتر محمـد مفتح 28/9/58 و حاج مهدى عراقـى و پسـرش 4/6/58 تـرور كـرد و در تـرور آقـايان هـاشمـى رفسنجـانـى و مـوسـوى اردبيلـى نـاكـام مـاند .

كمتر از دو ماه از پيروزى انقلاب نمـى گذشت كه 2 / 98 درصد راى دهندگان در رفرانـدوم 12 فروردين سال 58 در يكـى از آزادتـريـن انتخـابـات تـاريخ ايـران رإى به استقـرار نظام جمهورى اسلامـى دادند و متعاقب آن انتخابات پياپى براى تدويـن و تصـويب قانـون اساسـى و انتخاب نمايندگان مجلـس شـوراى اسلامـى برگزار گرديد .

امام خمينى پـس از پيروزى انقلاب در تاريخ دهـم اسفنـد 1357 از تهران به قـم آمده بود و تازمان ابتلإ به بيمارى قلبى 2 بهمـن 1358 ) در ايـن شهر بود . حضرت امام خمينى پس از 39 روز مداوا در بيمارستان قلب تهران , مـوقتا در منزلى واقع در منطقه دربند تهران ساكـن شد و سپـس در تاريخ 27 / 2 / 1359 بنا به تمايل خـود به منزلـى محقر متعلق به يكـى از روحـانيـون ( حجه الاسلام ) سيـد مهدى امــــام جمارانـى ) در محله جماران نقل مكـان كـرد و تـا زمـان رحلت در همين منزل ماند .

در انتخابات اوليـن دوره رياست جمهورى ايران ( 5 / 11 / 1358 ) و در حاليكه امام خمينـى در بيمارستان قلب تهران بستـرى بـود , آقاى ابـو الحسـن بنى صدر از رقباى خـود پيشـى گرفت . او كه در آستانه پيـروزى انقلاب به كشـور بازگشته بـود بـا سخنـرانيهاى و ارأه كتابهاى خـويـش از خـود چهره اى مـذهبـى انقلابـى و اقتصاد دانى آگاه ارأه مى كرد .

امام خمينى در مراسـم حكم تنفيذ رياست جمهورى وى فرمودند : مـن يك كلمه به آقاى بنى صدر تذكر مى دهم . اين كلمه براى همه است: (( حب الدنيا راس كل خطيئـه)) كيـش شخصـيت آقاى بنى صدر و قدرت طلبـى وى مـانع از بكـار گيـرى ايـن نصيحت شـد. وحدت ملـى با اختلاف افكنيهاى بنـى صدر به مخاطره افتاده بـود .

سرانجام امام خمينى طـى حكمـى كـوتاه در 20 خرداد 1360 بنى صدر را از فرماندهى كل قوا عزل و متعاقب آن مجلـس شوراى اسلامى رإى به بى كفايتى وى داد .
از اين پـس منافقيـن رسما دست به اقدامات براندازى و فعاليتهاى تروريستـى زدندو سران و اعضاى آن در خانه هاى تيمى مخفى شدند . حزب جمهورى اسلامى در رإس حملات تروريستـى منافقيـن قرار داشت . ايـن حزب پـس از پيـروزى انقلاب بـا همت بزرگانـى همچـون حضـرات آقـايان : خـامنه اى , دكتـر بهشتـى , دكتـر بـاهنـر , هـاشمـى رفسنجانى , و موسـوى اردبيلى به منظور سازماندهى نيروهاى مومـن به راه امام خمينى و مقـابله بـا تحـركات گـروهكهاى سياسـى ضـد انقلاب تشكيل شده بود .

آيه الله خامنه اى روز 6 تير ماه 1360 بـر اثر انفجار بمبـى كه منافقيـن در مسجـد ابـاذر تهران كـار گذاشته بـودنـد به هنگـام سخنرانـى مجروح گرديـد . فرداى آن روز فاجعه اى عظيـم به وقـوع پيوست . 72 تـن از كار آمدتريـن عناصر نظام اسلامى و ياران امام خمينى كه در ميان آنان رئيـس ديوانعالى كشـور ( دكتر بهشتى ) , چند تـن از وزرا , تعدادى از نمايندگان مجلس شوراى اسلامى وجمعى از مسئوليـن قـوه قضـأيه وجمعى از منتفكـريـن و نـويسنـدگان و نيروهاى انقلابـى حضـور داشتند , در مقر حزب جمهور اسلامى بر اثر انفجار بمبى قوى كه عامل نفوذى سازمان منافقيـن كار گذاشته بود , شهيد شدند . دو ماه بعد در روز 8 شهريـور 1360 آقاى محمد على رجايـى چهره محبـوب مردم ايران كه بعد از عزل بنـى صدر از سـوى مردم به رياست جمهورى انتخاب شده بود به همـران حجـه الاسلام دكتر محمـد جـواد باهنـر ( نخست وزير ) در محل كار خـويـش با انفجار بمبى ديگر به شهادت رسيدند .

منافقين در نظر مردم ايران منفورتريـن مجرمينى هستند كه هيچگاه جنايات جانيان مشهور تـاريخ معاصـر ايـران به آنان نمـى رسـد . علاوه بـر شهادت 72 نفر از محبـوبتريـن شخصيتهاى نظام اسلامـى در انفجار مقـر حزب جمهورى اسلامـى وشهادت رئيـس جمهور و نخست وزير ايران , چهره هاى برجسته ديگرى نيز بـوسيله اقـدامات تروريستـى منافقيـن از مردم ايران گرفته شـدنـد كه مـى تـوان از ترور آيه الله صـدوقـى امام جمعه يزد ( 11 / 4 / 61 ) , تـرور آيه الـله دستغيب امام جمعه شيراز ( 20 / 9 / 60 ) , ترور آيه الله مدنـى امام جمعه تبـريز ( 20 / 6 / 60 ) , آيه الله قـدوسـى به همراه سرتيپ دستجردى ( 14 / 6 60 ) و ترور حجه الاسلام هاشمـى نژاد ( 7 / 7 / 60 ) و دهها شخصيت روحـانـى ديگـر نام بـرد كه هـر يك در منطقه اى وسيع از ايران بـر دلهاى مـردم حكـومت داشتنـد و نقـش آفـرينـان نهضت امـام خمينـى بـودند.

جنگ تحميلـى و دفـاع 8 سـالهامام خمينى و ملت ايـران:


شكست طرحهاى برانـداز نظام جمهورى اسلامـى با استفاده از محاصره اقتصادى و سياسـى كه از سـوى آمـريكا در جهان پيگيرى مـى شـد و شكست ايـن كشـور در عمليات صحراى طبـس پـس از اشغال لانه جاسـوس آمريكا , و ناكامى در تجزيه كردستان , هيئت حاكمه ايـن كشور را در سال 1359 به سمت تجربه راه حل نظامى تمام عيار سـوق مـى داد
روحيه قـدرت طلبـى صـدام و خصـومتهاى مـرزى گذشته دو كشـور نيز شرايطـى ا يدهآل براى آمريكا پـديـد مـى آورد تا به صـدام براى تجاوز و ا شغال نظامـى ايران چـراغ سبز داده و فرمان عمليات را صادر كند .

به هـر حـال ارتـش عراق در روز 31 شهريـور 1359 تجـاوز گستـرده تظامى خـويـش را در طول 1280 كيلومتر مرز مشترك از شمالى تريـن نقطه مـرز مشتـرك با ايران تا بنـدر خـرمشهر و آبادان در جنـوب ايران آغاز كرد . همزمان هـواپيماهاى نظامى عراق فرودگاه تهران و منـاطق ديگر را( در سـاعت 2 بعد از ظهر) بمبـاران كـردند.
ارتـش ايران كه بر اثر حـوادث انقلاب به شدت آسيب ديده و از هـم گسيخته بـود , دوران اوليه بـازسـازى خـود را مـى گذراند.

سپاه تازه تإسيـس پـاسـداران انقلاب ا سلامـى كه به فـرمان امام خمينـى تشكيل شـده بود در آغاز راه بـود و نيـرو , تجهيزات , و تجـربه كـافـى در روزهـاى نخست جنگ نداشت.
نخستيـن واكنشهاى امام خمينى واولين پيامها و سخنرانيهاى امام خمينى در رابطه بـا تجـاوز ارتـش عراق از لحـاظ شنـاخت شخصيت وى و نــوع فرماندهـى او بسيار جالب تـوجه است كه در اينجا مجال بازگـويـى ظرافتها و ويژگيهاى آن نيست . امام خمينى بـى درنگ فرمان مقاومت صادر كرد .

قبلا فرمان امام خمينى مبنى بر بسيج عمومى و تشكيل ارتـش بيست ميليونى بـا استقبـال جـوانـان انقلابـى ايـران مـواجه و آمـوزش و اعزام بسيجيـان به جبهه هـا فضـاى ايـران را دگـرگـون سـاخته بــود . مـوفقيتهاى پياپـى رزمنـدگان سپـاه اسلام آثـار شكست را در جبهه بعثيها نمايان ساخت .
انـواع سلاحهاى پيشرفته اى كه حتـى در شـرايط صلح نيز تهيه آنها دشـوار و به چنـديـن سال پيگيـرى و مذاكـره و امتياز دادن نياز داشت به سـرعت در اختيـار صـدام قـرار گرفت.

مـوشكهاى اگزوسه و هواپيماهاى سوپراتاندارد فرانسـوى از آنجمله اند . امام خمينى در شرايطـى دفاع مقدس ملت را هدايت مى كرد كه جمهورى اسلامى رسما از سـوى آمريكا و اروپا تحريـم تسليحاتى شده بود و براى يافتـن يك قطعه هواپيماهايش مى بايست ماهها وقت صرف كند .

سقوط صدام به دست سپاه اسلام كوس شكست چنديـن قدرت بزرگ جهان را در مقابله بـا انقلاب اسلامـى به صـدا در مـى آورد . اينك بـرخلاف گذشته همه تلاشهاى آمـريكا و شـوراى امنيت بـر مسـدود كـردن راه پيشروى رزمندگان ايرانـى و جلـوگيرى از سقـوط صدام متمركز شـده بـود . قطعنامه 598 شـوراى امنيت از تصويب گذشت . ايـن قطعنامه قسمت عمـده نظرات و شرايط قبلـى ايران براى ترك نبـرد را كه از آغاز دفاع خـويـش بر آنها اصرار مـى ورزيد ولـى سازمانهاى بيـن المللـى به اميد پيروزى صدام زير بار نمى رفتند , پذيرفته بـود

ايـن گروه در پايان بررسى به اتفاق آرإ نظر خـويـش را مبنى بر آماده بـودن شـرايط بـراى اثبـات حقانيت جمهورى اسلامـى در دفاع مقـدس 8 ساله و تـرك مخـاصمه بـر اساس مفاد قطعنامه 598 بـود .

پيـام امـام خمينـى معروف به پيـام قبـول قطعنـامه تعبيـر امام خمينـى از پذيـرش قطعنامه به عنـوان جام زهـر خـود حقايقـى ناگفته دارد و حاوى نكات ظريف بسيارى است كه بيان آنها در ايـن مقاله نمـى گنجـد و فقط به ذكر فـرازى از پيام امام خمينىدر ايـن رابطه بسنـده مـى شـود : و اما در مـورد قبـول قطعنامه كه حقيقتا مسئله بسيار تلخ و ناگـوارى براى همه و خصـوصا براى مـن بود , ايـن است كه مـن تا چند روز قبل معتقد به همان شيوه دفاع و مواضع اعلام شده در چنگ بـودم و مصلحت نظام و كشور و انقلاب را در اجراى آن مـى ديدم ولى به واسطه حـوادث و عواملـى كه از ذكر آن فـعلا خـوددارى مـى كنـم و بـه اميد خـداوند در آينده روشـن خواهد شد و با تـوجه به نظر تمامى كارشناسان سياسى و نظامى سطح بالاى كشور كه مـن به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم , با قبول قطعنامه و آتـش بس موافقت نمودم و در مقطع كنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام مى دانـم و خـدا مـى دانـد كه اگر نبـود انگيزه اى كه همه ما و عزت و اعتبار مـا بـايـد در مسيـر مصلحت اسلام و مسلمين قربانى شـود هرگز راضـى به ايـن عمل نمى بـودم و مـرگ و شهادت بـرايـم گـواراتـر بـود.
اما چاره چيست كه همه بايد به رضايت حق تعالى گردن نهيم ومسلـم ملت قهرمـان و دلاور ايـران نيز چنيـن بـوده و خـواهـد بـود …

از جمله شگفتيهاى دوران طـولانـى دفاع مقـدس ملت ايـران آنكه در تمام ايـن مـدت مردم ايران نشاط خـود را براى سازندگـى و جبران خـرابيهاى به ارث مانده از رژيـم سابق هيچگاه از دست ندادنـد و در هميـن مـدت علاوه بر اداره كامل امـور جبهه ها , طرحهاى بزرگ بازسازى و نوسازى كشـور از پروژه هاى عظيـم سد سازى و راه سازى گرفته تا طرحهاى توسعه اكتشافات و بهره بـردارى نفتـى و تـوسعه نيروگاههاى انرژى و بهسازى امور كشاوزرى و افزايـش دانشگاهها و مراكز تحقيقاتى كشـور و ديگر امـور مربـوط به تـوسعه ملى را با جديت دنبال كردند .

امـام خمينـى در تــــاريخ 4 / 2 / 1368 به منظور اصلاح و تكميل اركان تشكيلات نظام اسلامى طى نامه اى به رئيـس جمهور وقت ( حضرت آيه الله خـامنه اى ) هيئتـى از صـاحب نظران و كـارشنـاسـان را مسئول بررسى و تـدويـن اصلاحات لازم در قانـون اساسـى بـر اساس 8 محور تعيين شده در هميـن نامه نمود . اصلاح مواد مربوط به شرايط رهبـرى , تمركز در قـوه مجـريه و قضأيه و صـدا و سيما و وظايف مجمع تشخيص مصحلت نظام از اهـم ايـن موارد بود . مواد اصلاح شده قـانـون اسـاسـى در تـــــاريخ 12 آذر 1368 ( بعد از رحلت ) به رفرانـدوم عمـومـى گذاشته و با اكثريت مطلق آرإ به تإييد ملت ايران رسيد .

دفـاع از پيامبـر اسلام و ارزشهاى دينـى آخـريـن رويارويـى امام خمينى با غرب:


ماجـراى تـدويـن و انتشار وسيع كتاب مبتذل آيات شيطانـى نـوشته سلمان رشدى و حمايت رسمـى دولتهاى غربـى از آن سر آغازى بر فصل تهاجـم فرهنگى بـود . امام خمينى با تـوجه به دلايل و واقعيتهاى فـوق در تاريخ 25 / 11 / 1367 در ضمـن چند سطر كـوتاه با صـدور حكـم ارتداد و اعدام سلمانى رشدى و ناشريـن مطلع از محتواى كفر آميز ايـن كتـاب , انقلابـى ديگـر بـر پـا كرد.

سالهاى آخر عمر امام خمينى و حوادث ناگوار:


چند حادثه در ايـن سالها اتفاق افتاد كه اثر آن بر روح و خاطرهامام خمينى سنگينى مى كرد . يكى از ايـن حوادث , شهادت مظلومانه حجاج بيت الله الحرام در كنار خانه خدا و در مراسـم حج سال 1366 بود.
در پهنه مسأل داخلى نيز شرايطـى كه منجر به بركنارى قأم مقام رهبـرى از سـوى امام خمينـى ( در تاريخ 8 / 1 / 68 ) گرديـد از جمله حوادث ناگوار ديگر بـود ) امام خمينى درآخريـن نامه اى كه خطاب به وى نـوشت و منجر به پذيرش استعفا و بركنارى او از قأم مقام رهبرى گرديد ايـن نكته را تصريح كرده بـود كه او از ابتدا با انتخاب آقاى منتظرى به عنـوان رهبر آينده نظام اسلامـى مخالف بوده و ايشـان را فاقد طاقت لازم براى پذيرش اين مسئوليت سنگيـن و خطير و مشكل مى دانسته است .

رحلت امـام خمينـى :


در آستـانه نيمه خـرداد سـال 1368 خـود را در آماده ملاقات عزيزى مى كرد كه تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف كرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او , در مـقابل هيچ قدرتى خـم نشده , و چشـمانش جز براى او گريه نكرده بـود . سروده هاى عارفانه اش همه حاكى از درد فـراق و بيان عطـش لحظه وصال محبوب بـود . و اينك ايـن لحظه شكـوهمنـد بـراى او , و جانــكاه و تحمل ناپذير بـراى پيروانـش , فـرا مـى رسيد .امـام خمينـى خـود در وصيتنامه اش نـوشـته است : با دلى آرام و قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضميرى اميدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و به سـوى جايگاه ابــدى سفر مى كنـم و به دعاى خير شما احتياج مبرم دارم و از خداى رحمن و رحيـم مى خـواهـم كه عذرم را در كوتاهى خدمت و قصـور و تقصير بپذيـرد و از مـلت امـيدوارم كه عذرم را در كـوتاهى ها و قصـور و تقصيـرها بـپذيـرنـد و بـا قــدرت و تصميـم و اراده بــه پيش بروند.

ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه سيزدهـم خـرداد ماه سـال 1368 لحظه وصال بـود . قــلبـى از كار ايستـاد كه ميليـونها قلــب را بـه نور خدا و معنـويت احـياء كرده بـود.

 نظر دهید »

ولادت امام زمان(عجل ا...تعالی فرجه الشریف)

02 خرداد 1395 توسط ليلا احمدي

                                                          الهی یار زیبایم نیامد                                               بیابانگرد تنهایم نیامد

امیر کاروان بیقراران                                               قرار قلب شیدایم نیامد

                                        هر آنچه من تمنا کردم از او                                      به دنبال تمنایم نیامد

                                       اگر چه داند او درد دلم را                                         ولی بهر مداوایم نیامد

                                      سحر گفتم جمالش را ببینم                                        سحر هم آن دل ‌آرایم نیامد

                                        خبر دارم که او باشد به یادم                                  ولی یک شب به ماوایم نیامد

                                       رسان دست مرا بر دست گرمش                              که یاری بر تسلایم نیامد

                                        هر آنچه وعده دادم بر دل خود                                چه سازم من که آقایم نیامد؟

                                           

 1 نظر

زندگی نامه امام زمان (عجل ا...تعالی الشریف)

02 خرداد 1395 توسط ليلا احمدي

آخرین امام شیعیان در پانزدهم ماه شعبان 255 ق، علی رغم مراقبت های ویژه مأموران حکومت عباسی، در خانه امام عسکری علیه السلام چشم به جهان گشودند. تولد مخفیانه آن حضرت بی شباهت به تولد حضرت موسی علیه السلام و حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام نیست.

زندگينامه امام زمان، حضرت مهدي (ع)

نام: محمد بن الحسن
كنيه: ابوالقاسم
امام زمان حضرت مهدی (عج) هم نام و هم كنيه حضرت پيامبر اكرم(ص) است. در روايات آمده است كه شايسته نيست آن حضرت را با نام و كنيه، اسم ببرند تا آن گاه كه خداوند به ظهورش زمين را مزيّن و دولتش را ظاهر گرداند.

القاب امام زمان حضرت مهدی (عج):

مهدى، خاتم، منتظر، حجت، صاحب الامر، صاحب الزمان، قائم و خلف صالح.
شيعيان در دوران غيبت صغرى ايشان را «ناحيه مقدسه» لقب داده بودند. در برخى منابع بيش از 180 لقب براى امام زمان(ع) بيان شده است.

ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج):

وی یگانه فرزند امام عسکری علیه السلام یازدهمین امام شیعیان است. امام زمان حضرت مهدی (عج) در سحرگاه نیمه شعبان 255 ق در سامرّا چشم به جهان گشود و پس از پنج سال زندگی تحت سرپرستی پدر، و مادر بزرگوارشان نرجس خاتون، در سال 260 ق به دنبال شهادت حضرت عسکری علیه السلام ـ همچون حضرت عیسی علیه السلام و حضرت یحیی علیه السلام که در سنین کودکی عهده دار نبوّت شده بودند ـ در پنج سالگی منصب امامت شیعیان را عهده دار شدند. آن بزرگوار پس از سپری شدن دوران غیبت با تشکیل حکومت عدل جهانی احکام الهی را در سرتاسر زمین حاکمیت خواهد بخشید.

آخرین امام شیعیان در پانزدهم ماه شعبان 255 ق، علی رغم مراقبت های ویژه مأموران حکومت عباسی، در خانه امام عسکری علیه السلام چشم به جهان گشودند. تولد مخفیانه آن حضرت بی شباهت به تولد حضرت موسی علیه السلام و حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام نیست. همان گونه که این دو پیامبر بزرگ الهی تحت شدیدترین تدابیر امنیتی فرعونیان و نمرودیان به اراده خداوند و به سلامت در کنار کاخ فرعون و نمرود متولّد شدند، حضرت مهدی(عج) نیز در حالی که جاسوسان و مأموران خلیفه عباسی تمام وقایع خانه امام یازدهم علیه السلام را زیر نظر داشتند، در کمال امنیت و بدون آن که دشمنان بویی ببرند، در سحرگاه روز جمعه نیمه شعبان قدم به جهان هستی گذاشتند.

سیمای امام زمان حضرت مهدی (عج)

پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار علیهم السلام هر کدام در سخنان خود به اوصاف امام مهدی(عج) اشاره کرده اند. حضرت امام رضا علیه السلام در توصیف ویژگی های چهره و سجایای اخلاقی و ویژگی های برجسته آن حضرت می فرمایند: «قائم آل محمد(عج) هاله هایی از نور چهره زیبای او را احاطه کرده است رفتار معتدل و چهره شادابی دارد. از نظر ویژگی های جسمی شبیه ترین فرد به رسول خدا(ص) است. نشانه خاصّ او آن است که گرچه عمر بسیار طولانی دارد، ولی از سیمای جوانی برخوردار است؛ تا آن جا که هر بیننده ای او را چهل ساله یا کمتر تصور می کند. از دیگر نشانه های او آن است که تا زمان مرگ با وجود گذشت زمان بسیار طولانی هرگز نشان پیری در چهره او دیده نخواهد شد».

حجت خدا
روزی عثمان بن سعید بن عمری به همراه حدود چهل نفر از بزرگان شیعه به حضور امام عسکری علیه السلام رسیدند تا درباره جانشین آن حضرت سؤال کنند و در آینده از ایجاد اختلاف در مسئله امامت جلوگیری کنند. راوی می گوید: وقتی عثمان بن سعید به حضرت عسکری علیه السلام گفت: آمده ایم تا درباره مطلب مهمی که شما به آن آگاه ترید از شما سؤال کنیم، حضرت عسکری علیه السلام فرمودند: بنشین عثمان. پس از ساعتی امام علیه السلام فرمودند: آیا می خواهید بگویم به چه منظوری آمده اید؟ همه گفتند: ای فرزند رسول خدا، بفرمایید. آنگاه حضرت فرمودند: آمده اید تا درباره حجت خدا و امام پس از من بپرسید. همه گفتند: آری. در این لحظه ناگهان پسری که چهره درخشانی چون ماه داشت و از هر حیث به امام عسکری علیه السلام شبیه بود وارد شد. حضرت فرمودند: بعد از من پیشوای شما و جانشینم این فرزند من است. مواظب باشید پس از من در دین دچار آشفتگی نشوید…

دوران زندگی امام زمان حضرت مهدی (عج)

دوران زندگی امام زمان حضرت مهدی (عج) به چهار دوره تقسیم می شود:

1) از تولد تا غیبت امام زمان حضرت مهدی (عج):

امام زمان حضرت مهدی (عج) پس از تولد حدود پنج سال تحت سرپرستی پدر بزرگوارشان امام عسکری علیه السلام به صورت نیمه مخفی زندگی کردند. یکی از کارهای بسیار مهمی که حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در این دوره انجام دادند این بود که امام زمان حضرت مهدی (عج) را به بزرگان شیعه معرفی کردند تا در آینده در مسئله امامت دچار اختلاف نشوند.

2) غیبت صغری امام زمان حضرت مهدی (عج):

پس از شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در سال 260 ق دوره غیبت صغری آغاز شد و تا سال 329 ق ادامه پیدا کرد. در این دوره امام زمان حضرت مهدی (عج) از طریق چهار نائب به ادامه امور مردم می پرداختند.

3) دوره غیبت کبری امام زمان حضرت مهدی (عج):

این دوران از سال 329 ق شروع شد و تا زمانی که خداوند مصلحت بدانند ادامه خواهد داشت در این دوره پاسخ به پرسش ها و احکام مردم بر عهده نایبان عام آن حضرت است و حضرت نایب خاصی برای این دوره معرفی نکرده اند.

4) دوره حکومت امام زمان حضرت مهدی (عج):

پس از ظهور، امام زمان حضرت مهدی (عج) بر اساس احکام اسلام حکومت واحد جهانی تشکیل خواهند داد که در سایه آن سرتاسر عالم پر از عدل و داد خواهد شد.

صورت و سيرت امام زمان حضرت مهدی (عج)

چهره و شمايل حضرت مهدي ( ع ) را راويان حديث شيعي و سني چنين نوشته اند چهره اش گندمگون ، ابرواني هلالي و كشيده ، چشمانش سياه و درشت و جذاب ، شانه اش پهن ، دندانهايش براق و گشاد ، بيني اش كشيده و زيبا، پيشاني اش بلند و تابنده . استخوان بندي اش استوار و صخره سان ، دستان و انگشتهايش درشت .گونه هايش كم گوشت و اندكي متمايل به زردي - كه از بيداري شب عارض شده -بر گونه راستش خالي مشكين . عضلاتش پيچيده و محكم ، موي سرش بر لاله گوش ريخته ، اندامش متناسب و زيبا ، هياتش خوش منظر و رباينده ، رخساره اش در هاله اي از شرم بزرگوارانه و شكوهمند غرق . قيافه اش از حشمت و شكوه رهبري سرشار .نگاهش دگرگون كننده ، خروشش درياسان ، و فريادش همه گير ” .حضرت مهدي صاحب علم و حكمت بسيار است و دارنده ذخاير پيامبران است . وي نهمين امام است از نسل امام حسين ( ع ) اكنون از نظرها غايب است . ولي مطلق و خاتم اولياء و وصي اوصياء و قائد جهاني و انقلابي اكبر است . چون ظاهر شود ، به كعبه تكيه كند ، و پرچم پيامبر ( ص ) را در دست گيرد و دين خدا را زنده و احكام خدا را در سراسر گيتي جاري كند . و جهان را پر از عدل و داد و مهرباني كند .حضرت مهدي ( ع ) در برابر خداوند و جلال خداوند فروتن است . خدا و عظمت خدا در وجود او متجلي است و همه هستي او را فراگرفته است . مهدي ( ع ) عادل است و خجسته و پاكيزه . ذره اي از حق را فرو نگذارد . خداوند دين اسلام را به دست او عزيز گرداند . در حكومت او ، به احدي ناراحتي نرسد مگر آنجا كه حد خدايي جاري گردد .مهدي ( ع ) حق هر حقداري را بگيرد و به او بدهد . حتي اگر حق كسي زير دندان ديگري باشد ، از زير دندان انسان بسيار متجاوز و غاصب بيرون كشد و به صاحب حق باز گرداند . به هنگام حكومت مهدي ( ع ) حكومت جباران و مستكبران ، و نفوذ سياسي منافقان و خائنان ، نابود گردد . شهر مكه - قبله مسلمين - مركز حكومت انقلابي مهدي شود . نخستين افراد قيام او ، در آن شهر گرد آيند و در آنجا به او بپيوندند …برخي به او بگروند ، با ديگران جنگ كند ، و هيچ صاحب قدرتي و صاحب مرامي ، باقي نماند و ديگر هيچ سياستي و حكومتي ، جز حكومت حقه و سياست عادله قرآني ، در جهان جريان نيابد . آري ، چون مهدي ( ع ) قيام كند زميني نماند ، مگر آنكه در آنجا گلبانگ محمدي : اشهد ان لا اله الا الله ، و اشهد ان محمدا رسول الله ، بلند گردد .در زمان حكومت مهدي ( ع ) به همه مردم ، حكمت و علم بياموزند ، تا آنجا كه زنان در خانه ها با كتاب خدا و سنت پيامبر ( ص ) قضاوت كنند . در آن روزگار ، قدرت عقلي توده ها تمركز يابد . مهدي ( ع ) با تاييد الهي ، خردهاي مردمان را به كمال رساند و فرزانگي در همگان پديد آورد … .مهدي ( ع ) فرياد رسي است كه خداوند او را بفرستد تا به فرياد مردم عالم برسد .در روزگار او همگان به رفاه و آسايش و وفور نعمتي بيمانند دست يابند . حتي چهارپايان فراوان گردند و با ديگر جانوران ، خوش و آسوده باشند . زمين گياهان بسيار روياند آب نهرها فراوان شود ، گنجها و دفينه هاي زمين و ديگر معادن استخراج گردد . در زمان مهدي ( ع ) آتش فتنه ها و آشوبها بيفسرد ، رسم ستم و شبيخون و غارتگري برافتد و جنگها از ميان برود .در جهان جاي ويراني نماند ، مگر آنكه مهدي ( ع ) آنجا را آباد سازد .در قضاوتها و احكام مهدي ( ع ) و در حكومت وي ، سر سوزني ظلم و بيداد بر كسي نرود و رنجي بر دلي ننشيند .مهدي ، عدالت را ، همچنان كه سرما و گرما وارد خانه ها شود ، وارد خانه هاي مردمان كند و دادگري او همه جا را بگيرد .

اصحاب و ياران امام زمان حضرت مهدی (عج):

1. عثمان بن سعيد عمروى (متوفاى سال 265 ق.).

2. محمد بن عثمان عمروى (متوفاى سال 304ق.).

3. حسين بن روح نوبختى (متوفاى سال 326ق.).

4. على بن محمد سمرى (متوفاى سال 329ق.).

اين چهار تن نماينده بلافصل امام زمان حضرت مهدی (عج) بودند كه در ايام غيبت صغرى، پس از شهادت امام حسن عسكرى(ع)، از سال 260 تا 329، به مدت 70 سال به ترتيب، واسطه ميان امام زمان حضرت مهدی (عج) وشيعيان ايشان بودند. اين چهار نفر به «نوّاب اربعه» مشهورند. ولى در هنگام خروج آن حضرت، 313 نفر از يارانش به او پيوسته و نخستين هسته لشكريان امام زمان حضرت مهدی (عج) را تشكيل مى‏دهند. علاوه بر آنان، هزاران نفر در ايام غيبت آن حضرت به اين مقام ارجمند نايل شده‏اند كه بر ديگران پنهان مانده است و پنهان خواهد ماند. همچنين افراد بسيارى در ايام غيبت به محضرش شرفياب گشته و از عناياتش بهره‏مند شده‏اند كه در اين جا به نام برخى از آنان اشاره مى ‏گردد:

1. اسماعيل بن حسن هرقلى.    2. سيد محمد بن عباس جبل عاملى.      3. سيد عطوه علوى حسنى.              4. اميراسحاق استرآبادى.
5. ابوالحسين بن ابى بغل.       6. شريف عمر بن حمزه.                   7. ابوراجح حمامى.                         8. شيخ حر عاملى.
9. مقدس اردبيلى.                 10. محمد تقى مجلسى.                     11. ميرزا محمد استرآبادى.              12. علامه بحر العلوم.
13. شيخ حسين آل رحيم.         14. ابوالقاسم بن ابى جليس.              15. ابو عبداللَّه كندى.                       16. ابو عبداللَّه جنيدى.
17. محمد بن محمد كلينى.        18. محمد بن ابراهيم بن مهزيار.       19. محمد بن اسحاق قمى.                20. محمد بن شاذان نيشابورى.

زمامداران معاصر امام زمان حضرت مهدی (عج) :

امام زمان حضرت مهدی (عج) از زمان تولد (سال 255 هجرى) تا زمان ظهور و تشكيل حكومت جهانى، با تمام حاكمان و زمامداران كشورهاى اسلامى و غير اسلامى، معاصر بوده و خواهد بود؛ اما خلفاى عباسى كه در ايام غيبت صغراى آن حضرت بر مسلمانان حكومت راندند، عبارتند از:

1. مهتدى عباسى (255 - 256ق.).                   2. معتمد عباسى (256 - 279ق.).

3. معتضد عباسى (279 - 289ق.).                  4. مكتفى عباسى (289 - 295ق.).

5. مقتدر عباسى (295 - 320ق.).                      6. قاهر عباسى (320 - 322ق.).

7. راضى عباسى (322 - 329ق.).                   8. متقى عباسى (329 - 333ق.).

هنگامى كه امام زمان حضرت مهدی (عج) ظهور كند و قيام آزادى بخش وى فراگير شود، برخى از سلاطين و حاكمان كشورها در برابر او تواضع نموده و سر تسليم فرود مى‏آورند و برخى ديگر با آن حضرت، به مقابله و منازعه بر مى‏خيزند و پس از درگيرى، متحمل شكست و اضمحلال خواهند شد و حكومت آن حضرت، از شرق تا غرب كره زمين را فرا خواهد گرفت. در اين باره، روايات فراوانى از معصومين(ع)نقل شده است كه براى نمونه، حديثى را از امام محمد باقر(ع) بيان مى‏كنيم:

عَن أبي جعفر(ع) قال: القائِمُ مِنّا مَنصُورٌ بالرُّعبِ، مُؤيّدٌ بالنَّصر، تُطوى‏ له الأرضُ وَتظهَرُ لَهُ الكنوزُ ويبلغُ سُلطانه المشرقَ والمغرِبَ ويُظِهرُ اللَّهُ دينهُ على الدّينِ كُلّه ولو كَرِهَ المُشركون فلا يَبقى‏ على وجهِ الأرضِ خرابٌ إلّا عمّر وينزلُ روحُ‏اللَّهِ عيسى بن مريم فيُصلّي خلفه.(1)

قيام كننده از ما منصور به رعب و مؤيّد به نصر است. زمين از براى او در نورديده شود و گنج‏هاى پنهان را براى او آشكار كند. سلطنت و حكومت او شرق و غرب را فرا خواهد گرفت و خداوند منان، به دست او دين خود را بر همه دين‏ها غالب گرداند، اگر چه مشركان را خوش نيايد. در روى زمين هيچ خرابى باقى نماند، مگر اين كه آبادش كند و روح اللَّه، عيسى بن مريم از آسمان نازل شده و بر او اقتدا كند و پشت سرش نماز بخواند.

 نظر دهید »

شهادت یا رحلت پیامبر(صلی الله علیه واله)

18 آذر 1394 توسط ليلا احمدي

آیا پیامبر گرامی اسلام (ص) به شهادت رسیدند؟


پاسخ اجمالی:

دلایل بسیاری از کتب روایی و تاریخی؛ چه از شیعه و چه از اهل سنت وجود دارد که شهادت ناشی از مسمومیت پیامبر اکرم (ص) را تأیید می نماید، اما به این نکته نیز باید توجه داشت که اگر شهادت را همانند آنچه قرآن کریم بیان فرموده؛ به معنای کشته شدن در راه خدا و رسول تعریف نماییم، بدیهی است که مقام و منزلت شخصی “پیامبر” که کشته شدن در راه اطاعت او شهادت است، به مراتب بالاتر از مقام شهیدان خواهد بود، هرچند که آن مرد الاهی با مرگ طبیعی از دنیا رحلت نموده باشند.
پاسخ تفصیلی:

1 آیا دلیل قابل اعتمادی از کتب شیعه و اهل سنت، مبنی بر شهادت پیامبر اکرم (ص) می توان یافت، علاوه بر آن، کیفیت شهادت ایشان چگونه بوده است؟

           2. آیا بر فرض این که پیامبر (ص) به شهادت نرسیده باشند، این موضوع از ارج و قرب ایشان نزد پروردگار خواهد کاست؟!

به همین ترتیب، به بررسی موارد فوق می پردازیم:

1. در ارتباط با بخش اول، باید گفت که دلایل بسیاری وجود دارد که شهادت ناشی از مسمومیت پیامبر (ص) را تأیید می نمایند. این دلایل و روایات، از تواتر معنوی برخوردارند؛ یعنی هرچند که الفاظ و توصیفات آنها کاملاً با یکدیگر مشابه نیستند، اما از مجموع آنها، می توان موضوع مورد بحث را ثابت نمود. اکنون به تعدادی از این روایات با استناد به کتب فریقین اشاره می نماییم:

الف. کتاب های شیعه:

روایت اول: امام صادق (ع) می فرمایند: چون پیامبر اسلام (ص)، ذراع (یا سر دست) گوسفند، را دوست می داشتند، یک زن یهودی با اطلاع از این موضوع ایشان را با این بخش از گوسفند مسموم نمودند.[1] در این روایت، به مسمومیت پیامبر (ص) تصریح شده، اما در آن اشاره ای نشده است که آیا ایشان بر اثر این سم به شهادت رسیده اند یا خیر؟

روایت دوم: امام صادق (ع) فرمودند: “پیامبر اکرم (ص) در جریان جنگ خیبر مسموم شده و هنگام رحلتشان بیان فرمودند که لقمه ای که آن روز در خیبر تناول نمودم، اکنون اعضای بدنم را نابود نموده است و هیچ پیامبر و جانشین پیامبری نیست، مگر این که با شهادت از دنیا می رود".[2] در این روایت، علاوه بر تصریح به مسموم شدن رسول خدا (ص) و شهادت ایشان در پی مسمومیت، به اصلی کلی نیز اشاره می شود که مرگ تمام پیامبران و اوصیا با شهادت بوده و هیچ کدام، با مرگ طبیعی از دنیا نمی روند! روایات دیگری نیز وجود دارد که این اصل کلی را تقویت می نماید.[3] بسیاری از دانشمندان شیعه، با استفاده از این اصل کلی، نیازی به جست و جوی مورد به مورد در ارتباط با چگونگی شهادت هر کدام از معصومان (ع) احساس نمی کنند.[4] بر این اساس، هر چند دلیل متقنی بر شهادت پیامبر (ص) نیز ارائه نشود، باز هم می توان معتقد بود که رحلت ایشان طبیعی نبوده است!

ب. کتب اهل سنت:

تنها شیعیان نیستند که معتقد به شهادت پیامبر (ص) هستند، بلکه روایات فراوانی در صحاح و دیگر کتب اهل سنت وجود دارد که همین موضوع را تأیید می نماید که به عنوان نمونه، به دو مورد آن اشاره می نماییم:

روایت اول: در معتبرترین کتاب اهل سنت، نقل شده که پیامبر (ص) در بیماری منجر به رحلتشان، خطاب به همسرشان عائشه فرمودند: “من همواره درد ناشی از غذای مسمومی را که در خیبر تناول نموده ام، در بدنم احساس می کردم و اکنون گویا وقت آن فرا رسیده که آن سم، مرا از پای درآورد".[5] همین موضوع در سنن دارمی نیز بیان شده است. علاوه بر این که در این کتاب، به شهادت برخی از یاران پیامبر (ص)، بر اثر تناول همان غذای مسموم نیز اشاره شده است.[6]

روایت دوم: احمد بن حنبل در مسند خود، ماجرایی را بیان می نماید که طی آن، بانویی به نام ام مبشر که فرزندش به دلیل خوردن غذای مسموم در کنار پیامبر (ص)، به شهادت رسیده بود؛ در ایام بیماری ایشان به عیادتشان آمده و اظهار داشتند که من احتمال قوی می دهم که بیماری شما ناشی از همان غذای مسمومی باشد که فرزندم نیز به همین دلیل به شهادت رسید! پیامبر (ص) در پاسخ فرمودند که من نیز دلیلی به غیر از مسمومیت، برای بیماری خویش نمی بینم و گویا نزدیک است که مرا از پای در آورد.[7] مرحوم مجلسی نیز با نقل روایتی؛ تقریبا مشابه با این روایت بیان نموده که به همین دلیل است که مسلمانان اعتقاد دارند، علاوه بر فضیلت نبوت که به پیامبر (ص) هدیه شده، ایشان به فوز شهادت نیز نائل آمده اند.[8]

روایت سوم: محمد بن سعد؛ از قدیمی ترین مورخان مسلمان ماجرای مسمومیت پیامبر اکرم (ص) را این گونه نقل می نماید:

هنگامی که پیامبر (ص)، خیبر را فتح نموده و اوضاع به حالت عادی برگشت، زنی یهودی به نام زینب که برادر زاده مرحب بود که در جنگ خیبر کشته شد، از دیگران پرسش می نمود که پیامبر (ص) کدام بخش از گوسفند را بیشتر دوست می دارد؟ و پاسخ شنید که سر دست آن را. سپس آن زن، گوسفندی را ذبح کرده و تکه تکه نمود و بعد از مشورت با یهودیان در مورد انواع سم ها، سمی که تمام آنان معتقد بودند، کسی از آن جان سالم به در نمی برد را، انتخاب نموده و اعضای گوسفند و بیشتر از همه جا، سردست ها را مسموم نمود. هنگامی که آفتاب غروب نموده و پیامبر (ص) نماز مغرب را به جماعت اقامه فرموده و در حال برگشت بودند، آن زن یهودی را دیدند که همچنان نشسته است! پیامبر (ص) دلیل آن را پرسیدند و او جواب داد که هدیه ای برایتان آوردم! پیامبر (ص) با قبول هدیه، به همراه یارانش بر سر سفره نشسته و مشغول تناول غذا شدند … بعد از مدتی، پیامبر (ص) فرمودند که دست نگه دارید! گویا این گوسفند مسموم است! مؤلف کتاب، سپس نتیجه می گیرد که شهادت پیامبر (ص) به همین دلیل بوده است.[9]

بدین ترتیب، از مجموع روایات نقل شده در کتب شیعه و اهل سنت، می توان نظریه شهادت ناشی از مسمومیت پیامبر (ص) را تقویت نمود که در قریب به اتفاق این روایات، زمان مسمومیت ایشان، هم زمان با جنگ خیبر و توسط زنی یهودی بیان شده است.

البته برخی نقل های ضعیف دیگری نیز وجود دارد که کیفیت شهادت پیامبر (ص) و عامل شهادت ایشان را به گونه ای دیگر توصیف می نماید که اثری از این دسته روایات در کتب معتبر وجود نداشته و به همین دلیل، نمی توان بدان ها استناد نمود.

2. اما با این وجود، باید بدانیم که موضوع شهادت پیامبر (ص)، از اصول دین و یا بدیهیات آن نبوده که ایمان و اعتقاد بدان، واجب و لازم بوده و انکار آن، موجب خروج از دین شود و به همین دلیل نیز، تعداد اندکی از مسلمانان، در شهادت پیامبر (ص) تردید نموده و رحلت ایشان را ناشی از عاملی طبیعی؛ مانند بیماری ذات الجنب (سینه پهلو) و یا تب شدید دانسته اند،[10] با این که خود پیامبر تأکید نموده بود که من به برخی از این بیماری ها هرگز مبتلا نخواهم شد![11]

اما در هر صورت؛ چه این مرد بزرگ الاهی به شهادت رسیده باشند، و چه با مرگ طبیعی از دنیا رفته باشند، باید بدانیم که مقام ایشان، بسیار بالاتر و برتر از شهدای دیگر است؛ زیرا خداوند در قرآن کریم، اولاً: جایگاه پیامبران را بالاتر از شهداء بیان کرده است[12]؛ ثانیاً: شهیدان به دلیل این که در راه خدا و با پیروی از رسول او، جان خود را از دست داده اند. نزد خداوند قرب و منزلت کسب می کنند؛ بدیهی است که اگر خداوند، شهدا را به دلیل پیروی از پیامبران، شایسته رحمت و ثواب بی نهایت بداند، باید خود پیامبران از مقامی بسیار والاتر و برتر برخوردار باشند. بنابراین پیامبر ما (آن مرادی که تمام زندگی خود را وقف تلاش در راه خدا نموده تا حدی که مریدان او چنین منزلتی در درگاه الاهی پیدا کردند)، نه تنها از آن منزلت بی نصیب نیست بلکه از مقامی بسیار والاتر و برتر برخوردار است.

                       فهرست منابع

                                          [1] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 6، ص 315، ح 3، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365 ش.

                                          [2] محمد بن حسن بن فروخ صفار، بصائر الدرجات، ج 1، ص 503، کتابخانه آیت الله مرعشی، قم، 1404 ق.

                                           [3] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 27، ص 216، ح 18 و ج 44، ص 271، روایت 4، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ق.

                                           [4] همان، ج 27، ص 209، ح 7.

                                          [5] صحیح بخاری، ج 5، ص 137، دار الفکر، بیروت، 1401 ق.

                                           [6] سنن دارمی، ج 1، ص 33، مطبعة الاعتدال، دمشق.

                                          [7] مسند احمد بن حنبل، ج 6، ص 18، دار صادر، بیروت.

                                          [8] بحار الانوار، ج 21، ص 7.

                                          [9] محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج 2، ص 202 – 201، دار صادر، بیروت.

                                         [10] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج 10، ص 266، کتابخانه آیت الله مرعشی، قم، 1404 ق.

                                         [11] همان، ج 13، ص 31؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 8، ص 193، ح 229.

                                        [12] وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفیقاً

                                            ( نساء، 69)؛ ر. ک: ترجمه المیزان، ج ‏4، ص 652؛ تفسیر نمونه، ج ‏3، ص 460.

 نظر دهید »

أثار و فوايى تربيت ابا عبى الله الحسين(ع)

16 آذر 1394 توسط ليلا احمدي

1- تأثير تماس اعضاى بدن با تربت
يكى از آثار و بركات تربت سيدالشهدا (ع) اين است كه متبرك نمودن بدن و صورت با آن تربت شريف تأثير معنوى زيادى بر انسان خواهد گذاشت ، از اين رو از بعضى بزرگان دين و امامان معصوم نقل شده كه بعد از نماز ، بدن و صورت خويش را با مهر كربلا متبرك مى كنند. و نيز دستور داده‏اند كه قبل از خوردن تربت جهت شفا گرفتن، آن را بوسيده و با اعضاى بدن تماس داده شود.
امام صادق (ع) فرمود: «خداوند متعال تربت جدم حسين (ع) را شفاى هر درد، و ايمنى از هر خوفى قرار داده است؛ پس هرگاه يكى از شما خواست از آن خاك تناول كند، ببوسد و آن را به چشم گذارد و بر ساير اعضاى بدنش تماس دهد…» (1)
2- سجده بر تربت
يكى ديگر از بركات و آثار خاك مزار امام حسين (ع) اين است كه سجده بر آن تربت پاك حجابهاى ظلمانى را كنار زده و در توجه حق تعالى به نمازگزار مؤثر است . امام صادق (ع) در اين باره مى‏فرمايد: «همانا سجود بر تربت حسين (ع) حجابهاى هفتگانه را پاره مى كند»(2)
لازم به ذكر است كه مراد از «حجاب» در كتاب و سنت ، همان حجابهايى است كه بين بنده و خالق حايل شده و او را از شهود خداوند محجوب مى سازد كه در مرحله اول، حجابهاى ظلمانى و در مرحله دوم ، حجابهاى نورانى بر طرف مى‏شود اما مراد از حجابهاى هفتگانه ، ظاهراً حجابهاى ظلمانى است . سجده بر تربت حضرت سيدالشهدا(ع) اين خاصيت را دارد كه در صورت معرفت به حق حضرت و ولايت او، حجابها را دريده و راهگشاى وصول به كمالات انسانى باشد.
سجده بر خاك سركوى تو آرند خلايق‏ جان فداى تو كه هم قبله و هم قبله نمايى‏
و اما در خصوص اينكه در ميان شيعه معمول است از خاك مقدس كربلا يعنى تربت كنار قبر سيدالشهدا (ع) خاك برداشته و با آن مهر درست كرده و غالباً در نماز، به آن سجده مى‏كنند بدين خاطر است كه از خاك زمين بوده و به تمامى خاكها مى‏توان سجده كرد، و از طرفى خاك كربلا به لحاظ شهادت امام حسين (ع) و ياران باوفايش شرافت پيدا كرده است ، به طورى كه اهل بيت (ع) نيز به ما فرموده‏اند در هر نمازى كه سجده بر تربت كربلا باشد خداوند آن نماز را به خاطر آن حضرت قبول مى‏كند. چنانكه حضرت صادق (ع) از خاك كربلا درون كيسه‏اى ريخته و در سجاده همراه داشت، در هنگام نماز آن كيسه را باز مى‏كرد و بر آن سجده مى‏نمود.

3- شفا يافتن
از جمله آثار و بركات قطعى تربت پاك سيدالشهدا (ع) شفا بودن آن براى دردهاو آلام انسان است . رواياتى كه دلالت بر اين امر دارند به سه دسته تقسيم مى‏شوند:
دسته اول : رواياتى است كه شفا بودن را براى تربتى كه از خود قبر شريف برداشته شود مخصوص كرده است ، چنانكه امام صادق (ع) فرمود: «به درستى كه نزد سر حسين (ع) تربت سرخى است كه شفاى هر دردى غير از مرگ مى باشد» (3)
دسته دوم : رواياتى است كه با تعبيرات مختلف توسعه‏اى از بيست ذراع تا پنج فرسخ و يا ده ميل را براى آن قائل است . چنانكه امام صادق (ع) فرمود: «حريم مزار حسين (ع) پنج فرسخ از چهار جانب قبر است »(4)
دسته سوم : رواياتى است كه به طور مطلق جنبه شفا بودن تربت را مطرح نموده‏اند . چنانكه امام صادق (ع) فرمود: «خاك مزار امام حسين (ع) براى هر دردى شفاست». (5)
تا شفا بخشد روان و جسم هر بيمار را در حريم وصل خود خاك شفا دارد حسين‏
و نيز امام رضا (ع) فرمود: «خوردن گل، مانند خوردن مردار و خون و گوشت خوك، حرام است مگر گل مزار حسين (ع) ، بدرستى كه در آن شفاى هر درد و امنيت از هر ترسى است» (6)

پى نوشتها:
           1-وسائل الشيعه , شيخ حر عاملى , ج 4 ص 1033
2- كافى , مرحوم كلينى , ج 4 ص 588
3- كامل الزيارات , ابن قولويه , ص 272
4 - مكارم الاخلاق , طبرسى , ج 1 ص 360

 نظر دهید »

تربت امام حسین علیه السلام دوای هر درد و امان از هر خوف

14 آذر 1394 توسط ليلا احمدي


در احادیث متعددی بر این نکته تأکید شده است و بزرگان دین هم بسیار سفارش کرده اند که برای دوای دردهایتان از تربت امام حسین علیه السلام کمک بگیرید و در طول تاریخ بودند افرادی که به محضر ائمه معصومین صلوات الله می رسیدند و دردی لاعلاج داشتند امام معصوم علیه السلام مقداری از تربت حضرت علیه السلام به مریض می دادند و مریض شفاء می گرفت و دردش تسکین می یافت و سفارش می کردند که تربت امام حسین علیه السلام شفای هر دردی است.

عن ابی عبداللّه علیه السلام قال أن طین قبرالحسین علیه السلام مسکة مبارکة من اکله من شیعتنا کانت له شفاء من کل داءٍ و من اکله من عدونا ذاب کما یذوب الالیة.(1) امام صادق علیه السلام می فرمایند خاک قبر امام حسین علیه السلام مثل مشک

خوشبو و مبارک است. هر کسی که تناول کند آن را برای او شفاء است از کل درد والم اگر کسی از دشمنان ما بخورد تربت امام حسین علیه السلام را به خاطر عداوت و دشمنی با ما اهل بیت ذوب می شود و از بین می رود. در توضیح روایت این نکته قابل ذکر است که کلمه (عدوّنا) دارد پس اگر کسی از غیر شیعه مثل عده ای از مسیحیان و بقیه ادیان اگر به حسب اعتقادی که به دستگاه ابی عبدالله علیه السلام دارند که این افراد کم هم نیستند بخورند ممکن است برای آنان هم شفاء باشد. اینکه می فرمایند ذوب می شوند مراد دشمنان اهل بیت هستند که واقعا دشمنی و عداوت می کنند.

منبع:- بحارالانوار: ج 95، ص 80

 نظر دهید »

مدح امام حسین (علیه السلام)

10 آذر 1394 توسط ليلا احمدي

 نظر دهید »

ثواب پیاده‌‌رفتن به زیارت سیدالشهدا(ع)

10 آذر 1394 توسط ليلا احمدي

 

امام صادق(ع) درباره ثواب زیارت امام حسین(ع) با پای پیاده می‌فرماید: کسى که با پای پیاده به زیارت امام حسین(ع) برود، خداوند به هر قدمى که برمى‏دارد یک حسنه برایش نوشته ، یک گناه از او محو مى‏فرماید ، یک درجه مرتبه‏اش را بالا مى‏برد، وقتى به زیارت رفت، حق تعالى دو فرشته را مامور او مى‏‌فرماید که آنچه خیر از دهان او خارج می‌شود را نوشته و آنچه شر و بد است را ننویسند و وقتى برگشت با او وداع کرده و به وى مى‏‌گویند: اى ولىّ خدا! گناهانت آمرزیده شد ،تو از افراد حزب خدا ، حزب رسول او و حزب اهل‌بیت رسولش هستی، به خدا قسم! هرگز تو آتش را به چشم نخواهی دید ، آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمه خود نخواهد کرد.

منبع:(کامل الزیارات ص134)

 

 

 نظر دهید »

مدح امام حسین (علیه السلام)

09 آذر 1394 توسط ليلا احمدي

 

 

 نظر دهید »

فوايد زیارت عاشورا

09 آذر 1394 توسط ليلا احمدي


حضرت امام صادق(ع) فرموده: هرکس بوسیله خواندن زیارت عاشورا، جدم حسین(ع) را زیارت کند (چه از راه دور یا نزدیک) به خدا قسم خداوند هر حاجت مادی و معنوی داشته باشد به او می دهد.

چند نکته در رابطه با این حدیث قابل ذکر می باشد:

اول اینکه گوینده مطلب یک امام معصوم است، بنابراین خیلی قابل اهمیت می باشد.

دوم اینکه امام معصوم قسم می خورد که این تأکیدی براینکه حتماٌ حاجت این شخص را خداوند خواهد داد.

سوم اینکه می توان در صورتی که امکان نداشته باشد از نزدیک امام حسین(ع) را بوسیله خواندن زیارت عاشورا زیارت کند، از راه دور این کار را انجام دهد.

چهارم اینکه حاجات مادی و معنوی بوسیله این زیارت توسط خداوند برآورده می گردد.

برای رسیدن به مقام قرب الهی نیز وسائل گوناگون وجود دارد ولی وسیله مطمئن، راحت، سریع برای رسیدن به خداوند عشق به امام حسین(ع) می باشد.

با عشق و ارادت به سالار شهیدان کربلا می توان سریعتر و مطمئن به هدف رسید.

برای رسیدن به محبت و عشق و علاقه امام حسین(ع) نیز راههای گوناگون وجود دارد ولی راهی که سریعتر انسان می تواند بوسیله آن به بارگاه امام حسین(ع) راه یابد، و جزو شیفتگان و عشاق سیدالشهداء

گردد، از طریق خواندن زیارت عاشورا و خصوصاٌ مداومت به خواندن این زیارت شریف می باشد.

دلایل مختلفی برای اثبات این ادعا وجود دارد که عبارتند از :

زیارت عاشورا از احادیث قدسی می باشد. روایت صفوان در مورد زیارت عاشورا بیان کننده این امر است که جبرئیل امین این زیارت را از طریق خداوند متعال برای پیامبر(ص) قرائت نمود و این زیارت از طریق

معصومین به امام باقر(ع) رسید و از طریق این امام معصوم به دست شیعیان و دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت(ع) رسیده است.

ائمه ما شیعیان خصوصاٌ امام زمان(ع) تأکید به خواندن و مداومت به خواندن این زیارت شریف داشته اند، چنانچه در ملاقاتی که سید رشتی با امام زمان(ع) داشته اند،

امام زمان به سید رشتی می فرمایند: که چرا عاشورا نمی خوانید و بعد سه بار می فرمایند عاشورا، عاشورا، عاشورا.
(مفاتیح الجنان- شیخ عباس قمی)

علماء وبزرگان ما نیز برخواندن عاشورا و مداومت به آن تأکیدفراوان داشته اند و خود نیز این کار را انجام می داده اند و یکی از علل موفقیت اکثر بزرگان و علماء خواندن زیارت عاشورا بوده است.

چه بسیار زیبا است که انسان در هر زوز صبح پنج دقیقه از وقت خود را برای سالار شهیدان و زیارت عاشورا قرار دهد.

چه صبح و روز زیبائی خواهد بود روزی که با نام و یاد عزیز زهرا(س) شروع شود.

مطمئن باشید که امام حسین(ع) جواب سلام شما را می دهد.

فقط باید دلت را پاک کنی تا جواب سلام امام را بشنوی و یقین داشته باشید که جواب سلام را امام حسین(ع) می دهد، چون جواب سلام واجب است و امام معصوم محال است ترک واجب نماید.

فقط باید گوش ما شنوا و لایق شنیدن جواب سلام ایشان باشد.

ائمه و زیارت عاشورا :

امام محمد باقر(ع) به علقمه فرمود: پس از آنکه به آن حضرت با سلامی اشاره کردی، دو رکعت نماز بخوان و سپس زیارت عاشورا را بخوان.

هنگامی که این زیارت را خواندی در حقیقت او را به چیزی خواندی که هر کس از ملائکه که بخواهند او را زیارت کنند، به آن می خوانند و خداوند برای تو هزار هزار حسنه می نویسد

و از تو هزار هزار سیئه محو می نماید و تو را هزار هزار مرتبه بالا می برد و همانند کسانی می باشی که در رکاب آن حضرت به شهادت رسیدند. حتی در درجات آنها هم شریک می شوی.

(کامل الزیارات- ص هفتاد و چهار)

امام صادق(ع) به صفوان می فرماید: زیارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت کن، به درستی که من چند خیر را برای خواننده آن تضمین می کنم، اول زیارتش قبول شود. دوم سعی و کوشش او شکور باشد.

سوم حاجات او هرچه باشد از طرف خداوند بزرگ برآورده شود و نا امید از درگاه او برنگردد زیرا خداوند وعده خود را خلاف نخواهد کرد.
(بحارالانوار-جلد نود و هشت -ص سیصد)

 نظر دهید »

فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام

28 آبان 1394 توسط ليلا احمدي

درباره تبیین فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام تعابیر زیادی از اهل بیت علیهم السلام وارد شده است.
حضرت باقر علیه السلام می فرمایند: شیعیان ما را به زیارت حضرت حسین بن علی علیه السلام توصیه کنید؛ چون زیارت آن حضرت روزی را زیاد و عمر را طولانی و بدی ها را دفع می کند.
ابابکر حضرمی می‌گوید: از امام باقر علیه السلام شنیدم که فرمود: کسیکه بخواهد بداند که از بهشتیان هست، پس محبت ما را بر دلش ارائه کند، اگر قبول کرد، او مؤمن (=با ایمان) است و هرکه دوستدار ما باشد، باید به زیارت قبر حسین (ع) رغبت و میل داشته باشد، که ما زائران حسین(ع) را به “محبت‌داشتن به ما اهل‌بیت” می‌شناسیم، و چنین کسی، از بهشتیان است و هرکه زیارت‌کننده حسین علیه السلام نباشد، کم ایمان است.(1)
امام صادق(ع) می فرمایند: مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَین (ع) ، لِلّهِ و فِی اللهِ اَعْتَقَهُ مِنَ النَّار و آمَنَهُ یَوْمَ الفَزَعِ الأکْبَرْ. آن کس که به خاطر خدا و در راه او زایر قبر حسین (علیه السلام) گردد ، خداوند او را از آتش دوزخ آزاد می کند و از فزع اکبر (خوف بزرگ) در روز قیامت ایمنش خواهد ساخت.(2)
ونیز در این مورد امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که فردی از خانه اش، به قصد زیارت آن حضرت خارج می شود، از همانجا تا رسیدن به هدف، هفتصد فرشته او را همراهی می نمایند. پس از زیارت او، ندایی می رسد که گذشته ات مورد بخشایش قرار گرفته است، اینک از این پس، زندگی را از سر بگیر و مراقب رفتارت باش.
آنگاه همان فرشتگان او را تا رسیدن به خانه اش همراهی می کنند و پس از خداحافظی از او تا آخرین روز زندگی اش همواره حسین علیه السلام را زیارت می کنند و پاداش کارشان از آن اوست. (3)
در روایتی از امام صادق علیه السلام زیارت سید الشهداء علیه السلام برای دوستدارانی که توفیق زیارت در حرم این امام را نیافته‌اند این چنین است: به بالای بام می روی و به راست و چپ خویش توجه می کنی سپس سر خود را به سوی آسمان بالا می بری و به جانب قبر امام حسین علیه السلام اشاره می کنی و می گویی : السلام علیک یا ابا عبدالله ، السلام علیک و رحمة الله و برکاته که ثواب زیارت برایت نوشته خواهد شد. و هر زیارت ثواب یک حج و یک عمره خواهد داشت.(4)
این روایت شریف مخصوص به روز اربعین نیست و در هر زمان ، به خصوص ایام زیارتی، می توان آن حضرت را این گونه زیارت کرد.

منابع:
1.کامل الزیارات/باب 78/ص 193/حدیث چهارم
2.همان، ص 146
3.بحارالانوار، ج 101، ص 67، 68
4.کامل الزیارات، ص481

 نظر دهید »
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

سوسن

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • ماه رمضان
  • مناسبت ها

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس